100020.blogfa.com

goldgirl.blogfa.com

ღدختر طلاییღ

http://www.goldgirl.blogfa.com/88061.aspx

ببخشید دوستان من چند وقتی نبودم. کسی آمد که حرف عشقو با ما زد. دل ترسوی ما هم ، دل به دریا زد. به یک در یای طوفانی. دل ما رفته مهمانی. چه دوره ساحلش ، از دور پیدا نیست. یه عمری راهه و در قدرت ما نیست. باید پارو نزد ، وا داد. باید دل رو، به دریا داد. خودش می بردت هرجا دلش خواست. به هر جا برد بدون ساحل همونجاست. به امیدی که ساحل داره این دریا. به امیدی که آروم میشه تا فردا. به امیدی که این دریا فقط شاه ماهی داره. به عشقی که نمی بینی شباشو بی ستاره. دل ما رفته مهمانی. به یک در یای طوفانی. ثانیه های بی قراری.

goldgirl.blogfa.com

ღدختر طلاییღ - سلام سلام

http://www.goldgirl.blogfa.com/post-17.aspx

ببخشید دوستان من چند وقتی نبودم. کسی آمد که حرف عشقو با ما زد. دل ترسوی ما هم ، دل به دریا زد. به یک در یای طوفانی. دل ما رفته مهمانی. چه دوره ساحلش ، از دور پیدا نیست. یه عمری راهه و در قدرت ما نیست. باید پارو نزد ، وا داد. باید دل رو، به دریا داد. خودش می بردت هرجا دلش خواست. به هر جا برد بدون ساحل همونجاست. به امیدی که ساحل داره این دریا. به امیدی که آروم میشه تا فردا. به امیدی که این دریا فقط شاه ماهی داره. به عشقی که نمی بینی شباشو بی ستاره. دل ما رفته مهمانی. به یک در یای طوفانی. ثانیه های بی قراری.

goldgirl.blogfa.com

ღدختر طلاییღ -

http://www.goldgirl.blogfa.com/post-20.aspx

دخترک شانزده ساله بود که برای اولین بارعاشق پسر شد. پسر قد بلند بود، صدای بمی داشت و همیشه شاگرد اول کلاس بود. دختر خجالتی نبود اما نمی خواست احساسات خود را به پسر ابراز کند،. از اینکه راز این عشق را در قلبش نگه می داشت. و دورادور او را می دید احساس خوشبختی می کرد. در آن روزها، حتی یک سلام به یکدیگر، دل دختر را گرم می کرد. او که ساختن ستاره های کاغذی را یاد گرفته بود. هر روز روی کاغذ کوچکی یک جمله برای پسر می نوشت. و کاغذ را به شکل ستاره ای زیبا تا می کرد و داخل یک. بطری بزرگ می انداخت. روی قفسه اش به شش...

goldgirl.blogfa.com

ღدختر طلاییღ

http://www.goldgirl.blogfa.com/89042.aspx

شعرهایم را دوست داری؟ میخواستم بدونم از اینهمه شعرایی که تو وبم گذاشتم کدوم قشنگه؟ کدومو بیشتر دوست دارین؟ من امروز ساعت ۲ از خواب بیدار شدم. خوب شبا خوابم نمیبره و تا صب بیدارم. راستی این فیلمه جدیده فاصله هارو میبینین؟ بیچاره این بازیگرا که باید این فیلمایه ابکیو بازی کنن. بعد میگن چرا ملت همه فارسی۱میبینن. حالا بیخیال بحث سیاسی نشود. دفتر عشق که بسته شد. دیدم منم تموم شدم. خونم حلال ولی بدون. به پایه تو حروم شدم. اونیکه عاشق شده بود. بد جوری تو کارتو موند. حالا باید فاتحه خوند. به نام تو سند زدم.

goldgirl.blogfa.com

ღدختر طلاییღ - نفرین بر این عشق

http://www.goldgirl.blogfa.com/post-21.aspx

نفرین بر این عشق. خواستم تا بار ديگر چيزي بنويسم. اما نه قلم نوشت و نه کاغذ نوشته هايم را روي خود حک کرد. چرا که هر دو دانستندکه بايد دوباره شرح و حال غم مرا بنويسند. قلم در دستانم شکست وکاغذ ها به هوا رفتند. افکارم به هم ريخت و چشمانم با بارش اشکهايش که پر از درد درون بود. ارمغان تازه اي به گو نه هايم بخشيد. اما در خيال خود هميشه اين رويا را مي پروراندم. اما من ساده دل به عشق تو داده بودم و هميشه با ياد نگاهت زندگي مي کردم. ولي همين را بدان که عشق داستان است. و من در اين عشق بازيچه اي براي تو بيش نبودم.

goldgirl.blogfa.com

ღدختر طلاییღ - با کمی تاخیر

http://www.goldgirl.blogfa.com/post-18.aspx

سلام ببخشید که اینقدر دیر آپ کردم مشغوله درس خوندن بودم. خوب مي داني كه در چشمت گرفتارم هنوز. روز و شب خوابم ربودي باز بيدارم هنوز. گرتو تكرار مني جوياي تكرارم هنوز. نيست بر آيينه دل هيچ زنگارم هنوز. دلم براتون تنگ شده با نظرای قشنگتون خوشحالم کنید. نوشته شده در یکشنبه نهم اسفند ۱۳۸۸ساعت 15:19 توسط sarina. هفته او ل مرداد ۱۳۸۹. هفته دوم تیر ۱۳۸۹. هفته او ل تیر ۱۳۸۹. هفته سوم اسفند ۱۳۸۸. هفته دوم اسفند ۱۳۸۸. هفته او ل شهریور ۱۳۸۸. هفته او ل مرداد ۱۳۸۸. هفته چهارم تیر ۱۳۸۸. هفته سوم تیر ۱۳۸۸.

goldgirl.blogfa.com

ღدختر طلاییღ

http://www.goldgirl.blogfa.com/89051.aspx

من که پریروز تفلدم بوووووووووووووووووووود. البته جشن که نگرفتیم. صبح که از خواب بیدار شدم(البته صبح منظورم همون ۱ظهره)مامانم گفت تفلدت مبارک دخمله گلم. منم ذوغ مرگ شدم. داداشیم تفلدمو تبریک گفتو اومد چسبید بهم منم بزور از خودم جداش کردم آخه داشتم خفه میشدم محکم چسبیده بود منو. ناهالو که خولدم یه دوش گلفتم. بعدم با مامی لفتیم بیرون. اول صورتمو یه صفایی دادم. بعدشم مامی موهاشو کوتاه کرد منم جلویه موهامو چتری زدم. از صبح هویجوری دوسامو فک و فامیل اس میدادنو زنگ میزدن و تفلدمو تبرک می گفتن. گفت کادوت محفوضه ...

goldgirl.blogfa.com

ღدختر طلاییღ - شعرهایم را دوست داری؟؟؟

http://www.goldgirl.blogfa.com/post-24.aspx

شعرهایم را دوست داری؟ میخواستم بدونم از اینهمه شعرایی که تو وبم گذاشتم کدوم قشنگه؟ کدومو بیشتر دوست دارین؟ من امروز ساعت ۲ از خواب بیدار شدم. خوب شبا خوابم نمیبره و تا صب بیدارم. راستی این فیلمه جدیده فاصله هارو میبینین؟ بیچاره این بازیگرا که باید این فیلمایه ابکیو بازی کنن. بعد میگن چرا ملت همه فارسی۱میبینن. حالا بیخیال بحث سیاسی نشود. دفتر عشق که بسته شد. دیدم منم تموم شدم. خونم حلال ولی بدون. به پایه تو حروم شدم. اونیکه عاشق شده بود. بد جوری تو کارتو موند. حالا باید فاتحه خوند. به نام تو سند زدم.

goldgirl.blogfa.com

ღدختر طلاییღ - تولدم...

http://www.goldgirl.blogfa.com/post-26.aspx

من که پریروز تفلدم بوووووووووووووووووووود. البته جشن که نگرفتیم. صبح که از خواب بیدار شدم(البته صبح منظورم همون ۱ظهره)مامانم گفت تفلدت مبارک دخمله گلم. منم ذوغ مرگ شدم. داداشیم تفلدمو تبریک گفتو اومد چسبید بهم منم بزور از خودم جداش کردم آخه داشتم خفه میشدم محکم چسبیده بود منو. ناهالو که خولدم یه دوش گلفتم. بعدم با مامی لفتیم بیرون. اول صورتمو یه صفایی دادم. بعدشم مامی موهاشو کوتاه کرد منم جلویه موهامو چتری زدم. از صبح هویجوری دوسامو فک و فامیل اس میدادنو زنگ میزدن و تفلدمو تبرک می گفتن. گفت کادوت محفوضه ...

goldgirl.blogfa.com

ღدختر طلاییღ

http://www.goldgirl.blogfa.com/88122.aspx

دخترک شانزده ساله بود که برای اولین بارعاشق پسر شد. پسر قد بلند بود، صدای بمی داشت و همیشه شاگرد اول کلاس بود. دختر خجالتی نبود اما نمی خواست احساسات خود را به پسر ابراز کند،. از اینکه راز این عشق را در قلبش نگه می داشت. و دورادور او را می دید احساس خوشبختی می کرد. در آن روزها، حتی یک سلام به یکدیگر، دل دختر را گرم می کرد. او که ساختن ستاره های کاغذی را یاد گرفته بود. هر روز روی کاغذ کوچکی یک جمله برای پسر می نوشت. و کاغذ را به شکل ستاره ای زیبا تا می کرد و داخل یک. بطری بزرگ می انداخت. روی قفسه اش به شش...