1117.blogfa.com

nishtar.blogfa.com

یادداشت های یک آدم

http://www.nishtar.blogfa.com/9104.aspx

یادداشت های یک آدم. ۲۱ تیر ماه ۱۳۹۱. چند روز و ماه و سال است که اینجا نبوده ام و یا نیامده ام . چه روزهای خوبی داشتم وقتی آخرین مطالب قبلی را نوشتم و حالا چقدر همه چیز تغییر کرده است . چه دوستانی که بودند و چه آن هایی که نیستند و رفته اند . نمی دانم اگر چه دلم برای این صفحه تنگ می شود ولی خاطراتی از آن می گذرد که نمی خواهم به یادشان بیاورم . خسته ام و دلتنگ. نوشته شده در چهارشنبه بیست و یکم تیر ۱۳۹۱ساعت 9:31 توسط خر مگس. Powered By BLOGFA.COM.

nishtar.blogfa.com

یادداشت های یک آدم

http://www.nishtar.blogfa.com/8812.aspx

یادداشت های یک آدم. اینکه هر کی کار خودش رو بکنه و خر خودش رو برونه ، میشه خونه ی ما و هر کسی تا اونجا که بتونه دنبال کارای خودش میره. موندم تو خودم که چرا اینقدر همه چیز به هم ریخته شده . چرا من از همه ی خواسته های خودم کوتاه اومدم و تن دادم به همه ی ناخواسته ها .دنیای عجیبی شده . زندگی که همش غذا و پول و رختخواب که نیست . باید یه چیزای دیگه ای هم باشه . اثاث کشی داره تموم میشه و من همش به یه اعتراف سخت فکر می کنم که بایستی دیر یا زود انجام بدم . همه چیز در هم و برهم است . کاش همه چی تموم می شد! نوشته ش...

pouya-hakan.blogfa.com

بغل بغل تنهایی - رفتی

http://pouya-hakan.blogfa.com/post-10.aspx

رفتی و بردی هر انچه داشتم. یک نظر بر ما نکردی باز هم. باز هم غصه امانم را برید. بود قلب من تورا همچون مرید. گفته بودی میروی اما چرا؟ کاش میماندی یکدم بی وفا. هر گنه کردی تو را بخشید دل. کاش میفهمیدی ای خوش اب و گل. گفتمت با من بمان اما چه سود؟ فرصت ماندن دگر فرسود بود. نوشته شده در دوشنبه ۱۳۸۸/۰۵/۱۹ساعت 20:31 توسط پويا. بمون ولی به خاطر غرور خسته ام برو. برو ولی به خاطر دله شکسته ام بمون. بهترين داستان هاي احساسي و عاشقانه. پرنده پوش رنگین کمان. دل نوشته هاي ناكتا. ایمان ( باران بی ابر ). اتاق فکر و احساس.

fereshtehtanbal.blogfa.com

نادخ

http://www.fereshtehtanbal.blogfa.com/post-186.aspx

این که بچه ی تهرون باشی و ندونی نادخ چیه نادخه پسر! صدای شکستن قلبت را شنیدم. چه آرام و بی صدا شکست. تو تنها به من لبخند زدی. اکنون دیرگاهی است از آن زمان می گذرد. زخم نگاه تو بر وجودم التیام نیافت. تو به امروز من خندیده بودی. از ترانه ها . این آمدن های همیشگی ام . بوی بهشت نمی آید! این به جهنم گفتنت را نیز . نوشته شده در یکشنبه هفتم تیر ۱۳۸۸ساعت 1:9 توسط فرشته. لبخند بزن بدون انتظار پاسخی از دنیا. و بدان كه روزی آنقدر شرمنده میشود كه به جای پاسخ لبخند. با تمام سازهایت میرقصد!

nishtar.blogfa.com

یادداشت های یک آدم -

http://www.nishtar.blogfa.com/post-11.aspx

یادداشت های یک آدم. شنبه ۱۴/۱/۱۳۸۹ ( چهارده بدر ). یه کم چشامو مالوندم ودوباره برگشتم سمت درخت . شاخه همونجور داشت آروم می رقصید ولی گنجشک ها همه رفته بودند. یه سیگار روشن کردم و تا اونجا که می تونستم دودش رو فرو بردم تو سینه و بعد با یه بازدم قوی همه ی دود رو بیرون دادم . دود اومد بالا جلو صورتم و دیگه درخت رو خوب نمی دیدم. نوشته شده در شنبه چهاردهم فروردین ۱۳۸۹ساعت 11:36 توسط خر مگس. Powered By BLOGFA.COM.

nishtar.blogfa.com

یادداشت های یک آدم -

http://www.nishtar.blogfa.com/post-14.aspx

یادداشت های یک آدم. از خواب پریدم . اونقدر صدام بلند بود که خودم صدای خودمو شنیدم و بیدار شدم . تمام بدنم خیس عرق شده بود و داشتم نفس نفس می زدم . هنوز انگار تو خواب بودم و می ترسیدم . شاید تاثیر خاطره ای بود از بچگی . وقتی که رفته بودم باغ وحش و یه گودال پر از گراز اونجا بود. هنوز حالم سر جاش نیومده بود اون گراز و این نگهبان و این کار لعنتی که انگار تمومی نداره.یه سیگار روشن کردم و چایی رو که درست کرده بودم سر کشیدم و یه چایی دیگه و یه سیگار دیگه . کارت ماشین و گواهینامه رو وردار بیار. حالا دیگه باید کا...

fereshtehtanbal.blogfa.com

نادخ

http://www.fereshtehtanbal.blogfa.com/post-205.aspx

این که بچه ی تهرون باشی و ندونی نادخ چیه نادخه پسر! من در یک روز بارانی گم شدم. که باران نگذاشت اشکهایم را ببینی. خیسی صورتم را از باران دیدی. که باران بود اما. که آسمان با من هم نوا شده بود. من در یک روز بارانی گم شدم. در سردی رگبار آسمان. رفتنت را کدر کرده بود. من در یک روز بارانی گم شدم. و دیگر هیچکس مرا نیافت. نوشته شده در یکشنبه هفتم تیر ۱۳۸۸ساعت 1:50 توسط فرشته. لبخند بزن بدون انتظار پاسخی از دنیا. و بدان كه روزی آنقدر شرمنده میشود كه به جای پاسخ لبخند. با تمام سازهایت میرقصد!

fereshtehtanbal.blogfa.com

نادخ

http://www.fereshtehtanbal.blogfa.com/post-195.aspx

این که بچه ی تهرون باشی و ندونی نادخ چیه نادخه پسر! هیچ وقت با هم حرف نزدیم. همیشه این چشمهای من ، منتظر فرصت بود که توی چشمهای تو نگاه کند. و با زبون بی زبونی بگه: . اما باز هم نتونستم! ولی آخرین روز که چشمانت را بستی و برای همیشه ترکم کردی ،. فهمیدم که همه کارها را نمی شه به چشمها سپرد. زمانی که چشمهای زیادی دنبالم بود من فقط چشمان یک نفر را میدیدم حالا که از چشمان ان یک نفر متنفر شدم چشمانم به دنبال خیلی هاست. نوشته شده در یکشنبه هفتم تیر ۱۳۸۸ساعت 1:31 توسط فرشته. لبخند بزن بدون انتظار پاسخی از دنیا.

fereshtehtanbal.blogfa.com

نادخ

http://www.fereshtehtanbal.blogfa.com/post-204.aspx

این که بچه ی تهرون باشی و ندونی نادخ چیه نادخه پسر! گاه و بیگاه لب پنجره ی خاطره ام میایی. دیدنت . . . حتی از دور. آب بر آتش دل می پاشد. آنقدر تشنه ی دیدار تو ام. که به یک جرعه نگاه تو قناعت دارم. دل من لک زده است. گرمی دست تو را محتاجم. و دل من . . . به نگاهی از دور. تو مرا یادکنی . . . یا نکنی. من به یادت هستم. اما اگر جاودانی شد تا ابد میماند و اگر به وصال نرسید. نوشته شده در یکشنبه هفتم تیر ۱۳۸۸ساعت 1:48 توسط فرشته. لبخند بزن بدون انتظار پاسخی از دنیا. با تمام سازهایت میرقصد!