ABIRDCAGEFILL.BLOGFA.COM

mahihaytalay.blogfa.com

ماهی های طلایی - ابهامی کلاسیک

http://mahihaytalay.blogfa.com/tag/ابهامی-کلاسیک

من به بودنت امیدوارم. ماندنت را به خودت امید بده. بعضی وقتها آدمهای پیدا میشوند. فقط برای این که تنهای ات را به ر خت بکشند. آن را کش میدهند. و تو هر بار چروک میخوری. مبادا آینه ای برابر درونت بگذارند. با این همه گرگ چه میکنی؟ ورق خورده در ۹۱/۰۸/۳۰ زمان از دست رفته 4:11 تنهای های از ماکوندو. به کشف یخ میروم. به تشیع جنازه خودم نگاه میکنم. و خودم را گم میکنم لای دست و بال مورچه ها. اینجا سالهاست باران میبارد. بی چتر عاشق تو میشوم. با هم در ماکوندو میمانیم. از نسل خاکی ها. دويست و چهل و دو.

kafshha-ye-khaki.blogfa.com

کفش‌های خاکی - تو دیگه چرا؟

http://www.kafshha-ye-khaki.blogfa.com/post/112

کلا انها لظی ، نزاعه لشوی. بی پیرها کثافتای لجن. با پتک میزنن غرور مرا. اونا که دشمنن تو دیگه چرا؟ هم تخت میزنی عروسک من؟ به تقاص کدام خون؟ یا ب ن ی! ا نی ا ری ف ی الم نام ا نی ا ذب ح ک! من در خواب دیدم که تو را ذبح میکنم! پطرس به او گفت: حتی اگر همه بلغزند، من هرگز نخواهم لغزید! عیسی به او گفت: آمین، به تو میگویم که امشب، آری همین امشب، پیش از آنکه خروس دو بار بانگ بزند، سه بار مرا انکار خواهی کرد! چقدر میشود از مرده چشم مردن داشت؟ محمدرضا حاج رستم بیگلو). نوشته شده توسط محمود در چهارشنبه هفدهم تیر ۱۳۹۴.

kafshha-ye-khaki.blogfa.com

کفش‌های خاکی - آن رفتن خوشش بین، و آن گام آرمیده

http://www.kafshha-ye-khaki.blogfa.com/post/114

کلا انها لظی ، نزاعه لشوی. آن رفتن خوشش بین، و آن گام آرمیده. تصویر دو تا آهو، با خال سیاه ریز. بالا سرشون گله، شاخای بلند تیز. رو دشت سفید برف، جولان دوتا آهو. رو تپه کمین کرده، باریک و کمون، ابرو. بالاتر و بالاتر، یک جنگلی از گردو. تابیده و تا بوده، انبوه سیاه مو. یک رشته ی مو از مو، آویخته تا چانه. پیمانه به پیمانه، انگور به یک شانه. لب های عرق کرده، سرخ است و میتابد. انگور به لب هایش، مست و میخوابد. خوابیده دو تا قو، نرم، پرهای سپیدش گرم. زیبای بناگوشش، پوشیده به بال شرم. من دختر خوبی ام.

mahihaytalay.blogfa.com

ماهی های طلایی

http://mahihaytalay.blogfa.com/1393/05

به تو که نگاه میکنم یاد پنجره می افتم. و بعد یاد قفل که خورده است. به تنهایی هایم و این شیشه ی دو جداره ی لعنتی. روز دیگر روز نیست. به هیچ کجا نمیشود. که رسیدن را وقتی ترجمه میکنم همان معنای نبودن میدهد. حالا همه دردها به جای خود. ولم نمیکند بودن و نبودن خدا. هرچه نبودنش پررنگتر میشود ایمانم می افتد به راه. افقی از عمود است . همه چیز از نگاه شروع نمیشود که. از گاه شروع میشود. از همین کوچه ی پایینتر از نبودنت. که دل گرفته به گاه میزند. گاه گاه شب است بی روز. و من به پنجره نگاه میکنم. اصلا همه چیز از تو.

mahihaytalay.blogfa.com

ماهی های طلایی - روز از نو

http://mahihaytalay.blogfa.com/post/92/روز-از-نو-

به تو که نگاه میکنم یاد پنجره می افتم. و بعد یاد قفل که خورده است. به تنهایی هایم و این شیشه ی دو جداره ی لعنتی. روز دیگر روز نیست. به هیچ کجا نمیشود. که رسیدن را وقتی ترجمه میکنم همان معنای نبودن میدهد. حالا همه دردها به جای خود. ولم نمیکند بودن و نبودن خدا. هرچه نبودنش پررنگتر میشود ایمانم می افتد به راه. افقی از عمود است . همه چیز از نگاه شروع نمیشود که. از گاه شروع میشود. از همین کوچه ی پایینتر از نبودنت. که دل گرفته به گاه میزند. گاه گاه شب است بی روز. و من به پنجره نگاه میکنم. اصلا همه چیز از تو.

mahihaytalay.blogfa.com

ماهی های طلایی

http://mahihaytalay.blogfa.com/1393/08

هذیانهایی که رانده میشوند بر پیادرو. چ کسی جواب گوی این حجم بزرگ از توهم است این خیانت شناور و دستهایی که بو میدهند، مگر میشود ساخت یا نه سوخت با پنجره ایی چشم چران به خیابان و چراخ قرمز که سبز نمیشود این گلدان با این هوای نیم خیز از رفتن، نه! دیگر دل خوش نیستم هرگز نخواهم بود که تو، بگذار برانم که چ دل شکستنیست من. هذیانهایی که لبم حباب وار بیرون میراند خون را. ورق خورده در ۹۳/۰۸/۲۸ زمان از دست رفته 2:34 تنهای های از ماکوندو. به کشف یخ میروم. به تشیع جنازه خودم نگاه میکنم. اینجا سالهاست باران میبارد.

mahihaytalay.blogfa.com

ماهی های طلایی - ..

http://mahihaytalay.blogfa.com/post/86/-

من نمرده ام هنوز زنده ام. گرچه انتظاری در من به وقوع نمیپیوندد. هنوز حباب از دهانم جاریست به جز کلام. ورق خورده در ۹۲/۰۳/۲۸ زمان از دست رفته 18:27 تنهای های از ماکوندو. به کشف یخ میروم. به تشیع جنازه خودم نگاه میکنم. و خودم را گم میکنم لای دست و بال مورچه ها. اینجا سالهاست باران میبارد. بی چتر عاشق تو میشوم. با هم در ماکوندو میمانیم. از نسل خاکی ها. دويست و چهل و دو. باور تلخ و خاکستری. تا انتهاي پريشاني باد. حرف های نگفته این دیار. و پرسه های که تا ادامه میروند. روزهای کودکی را زودگذراندم که چه؟

mahihaytalay.blogfa.com

ماهی های طلایی - هوا سرد است

http://mahihaytalay.blogfa.com/post/89/هوا-سرد-است

ماری بزرگ چنبره زده بر پیشانی این خانه ی موهوم و زهر میشوم . زهر . زهر و درد، این لذت عظیم مرا رقم زده به اسم خود که برگشتن . آه برگشتن واقع گرایانه دردناک و من سرخ شده ام از رنج که دلم تراوش خون است خیابانها را، خانه را و اتاق را که دسمال سفید زندگیم هرگز آغشته نشد به چیزی که تداعی من باشد، نمیدانم ! این گلوی سرخ از درد مینالد که خون بیرون آورده ام دلم را. به من برس. که رسیدنت درد را التیام است مرا. چ سرابیست اکنون و من نمیدانستم که تشنه ام. به کشف یخ میروم. به تشیع جنازه خودم نگاه میکنم. از نسل خاکی ها.

mahihaytalay.blogfa.com

ماهی های طلایی

http://mahihaytalay.blogfa.com/1392/05

پیچ جاده یعنی دور. و دستهایم سمبل شهری که نمیشناسم. و پرده ی چشمهایم رودی که شنا نکرده ام. پیدا شده ام با پیچ و بی تو. و اساطیر در من تیر میزند گذشته را و آب. که آب این مایع منحرف بگذار نیفتد از دهانم. که ماهی صبورتر است. در گفتمان اندیشمندان به دور خیره شده ام. و تو که نامفهوم س ر خورده ای بر. و دنبالت میکنم در اساطیری تعبیر نشده. در شهری که نمیشناسم. و خیابانهای که نقطه سر خط من بود. آغاز و پایان بود. و تفنگ در پیچ جاده نزدیک به. در سرم انفجار بود. که تو یعنی دیگر نیستم. و افسار گسیخته خط میزنم.

mahihaytalay.blogfa.com

ماهی های طلایی - پیچ جاده یعنی دور

http://mahihaytalay.blogfa.com/post/88/پیچ-جاده-یعنی-دور

پیچ جاده یعنی دور. و دستهایم سمبل شهری که نمیشناسم. و پرده ی چشمهایم رودی که شنا نکرده ام. پیدا شده ام با پیچ و بی تو. و اساطیر در من تیر میزند گذشته را و آب. که آب این مایع منحرف بگذار نیفتد از دهانم. که ماهی صبورتر است. در گفتمان اندیشمندان به دور خیره شده ام. و تو که نامفهوم س ر خورده ای بر. و دنبالت میکنم در اساطیری تعبیر نشده. در شهری که نمیشناسم. و خیابانهای که نقطه سر خط من بود. آغاز و پایان بود. و تفنگ در پیچ جاده نزدیک به. در سرم انفجار بود. که تو یعنی دیگر نیستم. و افسار گسیخته خط میزنم.