BAREFOOTGIRL.BLOGFA.COM

darkboys.blogfa.com

دختر یا پسر؟ - آلزایمر

http://www.darkboys.blogfa.com/post-49.aspx

چمدانش را بسته بودیم. با خانه سالمندان هم، هماهنگ شده بود. یک ساک هم داشت با یک قرآن کوچک،. کمی نان روغنی، آبنات قیچی و کشمش. چیزهایی شیرین، برای شروع آشنایی. گفت: مادر جون، من که چیز زیادی نمیخورم. یک گوشه هم که نشستم. نمیشه بمونم، دلم واسه نوه هام تنگ میشه! گفتم: مادر من، دیر میشه ، چادرتون هم آماده ست، منتظرند. اونا که اصلا منو نمیشناسند! آخه اونجا مادرجون، آدم دق میکنه ها، من که اینجا به کسی کار ندارم. اصلا، اوم، دیگه حرف نمی زنم. خوبه؟ گفتم: آخه مادر من، شما داری آلزایمر می گیری. آبنات قیچی را برداشت.

darkboys.blogfa.com

دختر یا پسر؟ - هوس

http://www.darkboys.blogfa.com/post-42.aspx

تو چشام نگار کرد گفت چته؟ گفتم: دوست دارم نمیدونم من اصلا اونو دوس نداشتم و همش هوس بود از خودم بدم میومد ولی بازم دوس داشتم کارمو کنم. گفت: عزیزم،گلم منم دوست دارم. بالافاصله دستشو گرفتم و شروع کردم به نوازش موهاش روی مبل خوابوندمش و لبشو بوس کردم کار شروع شد و من برای اولین بار تن لخت یه دخترو میدیدم بدنی که تازه موهاش زده بود یه لحظه تلفنم زنگ خرد. الو سلام حال شما خوب هستین. اره کسی بود که یه زمانی خیلی دوستش داشتم هنوزم دوستش داشتم ازم پرسید هنوزم دوستم داری؟ و مکالمه تمام شد. سوار ماشین شدم راهی خو...

darkboys.blogfa.com

دختر یا پسر؟

http://www.darkboys.blogfa.com/92013.aspx

شب عروسیش بود همه داشتن میخندیدن ولی من تو چشاش خیره شده بودم فقط داشتم جلو خودمو نگه میداشتم همه متوجه ماجرا بودن همه نگاه میکردن همه دلشون میسوخت دیگه موقش بود موقش بود که عروسو ببرن. 7 سال فقط بهش گفتم دوسش دارم اما نشد که نشد آخرشم نفهمیدم که علت نخواستنش چی بود. نوشته شده در یکشنبه هجدهم فروردین ۱۳۹۲ساعت 22:53 توسط dark boy. شما چه میگویید دختر یا پسر. آموزشی های ترم پایینی. وبلاگ تخصصی دانشجویان رشته ی آموزش. درد دل های دانشجویان زبان زابل. جامعه مجازی ایرانیدختركي پر از غمان. مترجمی های ترم پایینی.

darkboys.blogfa.com

دختر یا پسر؟

http://www.darkboys.blogfa.com/91104.aspx

تو چشام نگار کرد گفت چته؟ گفتم: دوست دارم نمیدونم من اصلا اونو دوس نداشتم و همش هوس بود از خودم بدم میومد ولی بازم دوس داشتم کارمو کنم. گفت: عزیزم،گلم منم دوست دارم. بالافاصله دستشو گرفتم و شروع کردم به نوازش موهاش روی مبل خوابوندمش و لبشو بوس کردم کار شروع شد و من برای اولین بار تن لخت یه دخترو میدیدم بدنی که تازه موهاش زده بود یه لحظه تلفنم زنگ خرد. الو سلام حال شما خوب هستین. اره کسی بود که یه زمانی خیلی دوستش داشتم هنوزم دوستش داشتم ازم پرسید هنوزم دوستم داری؟ و مکالمه تمام شد. سوار ماشین شدم راهی خو...

darkboys.blogfa.com

دختر یا پسر؟ - بوسه

http://www.darkboys.blogfa.com/post-48.aspx

در دو چشمش گناه مي خنديد. بر رخش نور ماه مي خنديد. در گذرگاه آن لبان خموش. شعله يي بي پناه مي خنديد. شرمناك و پر از نيازي گنگ. با نگاهي كه رنگ مستي داشت. در دو چشمش نگاه كردم و گفت. بايد از عشق حاصلي برداشت. سايه يي روي سايه يي خم شد. در نهانگاه رازپرور شب. نفسي روي گونه يي لغزيد. بوسه يي شعله زد ميان دو لب. نوشته شده در دوشنبه بیست و یکم مرداد ۱۳۹۲ساعت 12:50 توسط dark boy. شما چه میگویید دختر یا پسر. آموزشی های ترم پایینی. وبلاگ تخصصی دانشجویان رشته ی آموزش. درد دل های دانشجویان زبان زابل.

darkboys.blogfa.com

دختر یا پسر؟

http://www.darkboys.blogfa.com/92042.aspx

روز اولی که وارد شدم کلاس نرم افزار داشتیم کلاسی درباره مبانی رایانه که همش رو فول بودم به مجتبی گفتم این دختر جلومون چقدر پیره ولی نمیدونستم این یه روز میشه معشوقم. یه روز تو فیس بوک اسمشو سرچ کردم خدا میخواست که پیداش کردم و عکسش رو گیر اوردم فقط یه عکس ازش پیدا کردم به ابجیم نشون دادم که گفت اصلا خشکل نیس. تو اون عکس عینک دودی گذاشته بود و یه کم صورتش معلوم نبود اصلا مث خودم بد عکس بود ولش کن مهم خودم بودم که اون عکسو پیداش کردم و هروقت دلم تنگ میشد عکسو میدیدم. باید برم سر کار ادامه دارد.

darkboys.blogfa.com

دختر یا پسر؟

http://www.darkboys.blogfa.com/92063.aspx

چمدانش را بسته بودیم. با خانه سالمندان هم، هماهنگ شده بود. یک ساک هم داشت با یک قرآن کوچک،. کمی نان روغنی، آبنات قیچی و کشمش. چیزهایی شیرین، برای شروع آشنایی. گفت: مادر جون، من که چیز زیادی نمیخورم. یک گوشه هم که نشستم. نمیشه بمونم، دلم واسه نوه هام تنگ میشه! گفتم: مادر من، دیر میشه ، چادرتون هم آماده ست، منتظرند. اونا که اصلا منو نمیشناسند! آخه اونجا مادرجون، آدم دق میکنه ها، من که اینجا به کسی کار ندارم. اصلا، اوم، دیگه حرف نمی زنم. خوبه؟ گفتم: آخه مادر من، شما داری آلزایمر می گیری. آبنات قیچی را برداشت.

darkboys.blogfa.com

دختر یا پسر؟

http://www.darkboys.blogfa.com/92031.aspx

خودمو جم و جور کردم اب دهنمو قورت دادم گفتم نمیخام بهم گفت گذاشتی سر کار. با عجله از خونشون بیرون رفتم بعد این همه مدت هنوز دلیلشو نگفتم بش بعد اون حادثه تو دانشگاه با یه دختر خوب اشنا شدم که بعد از فارغ التحصیلی به اازدواج ختم شد الان دوتا بچه دارم و تو شیراز در حال کارم هستم گاها پسرعمم میاد خونمون و من از اینکه اونروز به همسرم خیانت نکردم واقعا خوشحالم. نوشته شده در جمعه سوم خرداد ۱۳۹۲ساعت 18:45 توسط dark boy. شما چه میگویید دختر یا پسر. آموزشی های ترم پایینی. وبلاگ تخصصی دانشجویان رشته ی آموزش.

darkboys.blogfa.com

دختر یا پسر؟ - مي روم خسته و افسرده و زار

http://www.darkboys.blogfa.com/post-47.aspx

مي روم خسته و افسرده و زار. مي روم خسته و افسرده و زار. سوي منزلگه ويرانه خويش. به خدا مي برم از شهر شما. دل شوريده و ديوانه خويش. مي برم تا كه در آن نقطه دور. شستشويش دهم از رنگ نگاه. شستشويش دهم از لكه عشق. زين همه خواهش بيجا و تباه. مي برم تا ز تو دورش سازم. ز تو اي جلوه اميد حال. مي برم زنده بگورش سازم. تا از اين پس نكند باد وصال. آه بگذار كه بگريزم من. از تو اي چشمه جوشان گناه. شايد آن به كه بپرهيزم من. بخدا غنچه شادي بودم. دست عشق آمد و از شاخم چيد. شعله آه شدم صد افسوس. كه لبم باز بر آن لب نرسيد.

darkboys.blogfa.com

دختر یا پسر؟

http://www.darkboys.blogfa.com/92053.aspx

در دو چشمش گناه مي خنديد. بر رخش نور ماه مي خنديد. در گذرگاه آن لبان خموش. شعله يي بي پناه مي خنديد. شرمناك و پر از نيازي گنگ. با نگاهي كه رنگ مستي داشت. در دو چشمش نگاه كردم و گفت. بايد از عشق حاصلي برداشت. سايه يي روي سايه يي خم شد. در نهانگاه رازپرور شب. نفسي روي گونه يي لغزيد. بوسه يي شعله زد ميان دو لب. نوشته شده در دوشنبه بیست و یکم مرداد ۱۳۹۲ساعت 12:50 توسط dark boy. مي روم خسته و افسرده و زار. مي روم خسته و افسرده و زار. سوي منزلگه ويرانه خويش. به خدا مي برم از شهر شما. دل شوريده و ديوانه خويش.