BESTPHOTO.BLOGFA.COM

gahvareye-tekrar.blogfa.com

تنهاي پاييزي - او را موج ها بردند

http://www.gahvareye-tekrar.blogfa.com/post-35.aspx

ز پشت پرده ي باران تو را نمي ديدم تو را،كه مي رفتي مرا نمي ديدي مرا،كه مي ماندم ميان ماندن و رفتن حصار فاصله فرسنگ هاي سنگي بود غروب غمزدگي سايه هاي دلتنگي! من از این باران ها می دانم خانه ویران خواهد شد،ویران! او را موج ها بردند. شبانگاهان لب در ياچه مي رفتم. و مي گفتم به خود. او يك شب اينجا ديده خواهد شد. من او را پيش از اين هرگز نديده. نام او را نيز نشنيده. ولي انگار با هم روزگاري آشنا بوديم. نمي دانم كجا بوديم. كه من در نيلي چشمان او. او در كبود رود شعر من. زمانها در شنا بوديم. از آن سو قصه ي تلخي ست،.

gahvareye-tekrar.blogfa.com

تنهاي پاييزي - تولدم مبارک؟؟؟؟!!!!

http://www.gahvareye-tekrar.blogfa.com/post-32.aspx

ز پشت پرده ي باران تو را نمي ديدم تو را،كه مي رفتي مرا نمي ديدي مرا،كه مي ماندم ميان ماندن و رفتن حصار فاصله فرسنگ هاي سنگي بود غروب غمزدگي سايه هاي دلتنگي! من از این باران ها می دانم خانه ویران خواهد شد،ویران! این سیب می بینم یاد خودم می افتم. آیینه وار بر پا نشسته بود در پهنه ی لجن! و هر دو روی آن. خطی به سوی پوچ! خطی به مرز هیچ! نوشته شده در چهارشنبه ۲ آبان۱۳۸۶ساعت 13:13 توسط نازلی ساروی. من و تو بوده ايم،هزاران سال قبل. و اينك،امروز،دوباره تكرار شديم. دنيا تاريخ عشقي هزار ساله را تكرار كرده است.

gahvareye-tekrar.blogfa.com

تنهاي پاييزي - هرگز!

http://www.gahvareye-tekrar.blogfa.com/post-27.aspx

ز پشت پرده ي باران تو را نمي ديدم تو را،كه مي رفتي مرا نمي ديدي مرا،كه مي ماندم ميان ماندن و رفتن حصار فاصله فرسنگ هاي سنگي بود غروب غمزدگي سايه هاي دلتنگي! من از این باران ها می دانم خانه ویران خواهد شد،ویران! كه تو با من باشي. تو به من گفتي. پاسخي سخت و درشت. و مرا غصه ي اين. نوشته شده در پنجشنبه ۲۲ شهریور۱۳۸۶ساعت 2:26 توسط نازلی ساروی. من و تو بوده ايم،هزاران سال قبل. و اينك،امروز،دوباره تكرار شديم. دنيا تاريخ عشقي هزار ساله را تكرار كرده است. و تاريخ از نو،عشقي ساخته است. از من ،از تو،از ما. . دنياي ...

gahvareye-tekrar.blogfa.com

تنهاي پاييزي - !!

http://www.gahvareye-tekrar.blogfa.com/post-20.aspx

ز پشت پرده ي باران تو را نمي ديدم تو را،كه مي رفتي مرا نمي ديدي مرا،كه مي ماندم ميان ماندن و رفتن حصار فاصله فرسنگ هاي سنگي بود غروب غمزدگي سايه هاي دلتنگي! من از این باران ها می دانم خانه ویران خواهد شد،ویران! به کدام مذهب است این،به کدام ملت است این. که کشند عاشقی را،که تو عاشقم چرایی؟ نوشته شده در شنبه ۲۰ مرداد۱۳۸۶ساعت 0:12 توسط نازلی ساروی. من و تو بوده ايم،هزاران سال قبل. و اينك،امروز،دوباره تكرار شديم. دنيا تاريخ عشقي هزار ساله را تكرار كرده است. و تاريخ از نو،عشقي ساخته است. در نگاه ها و قلبي ديگر.

gahvareye-tekrar.blogfa.com

تنهاي پاييزي - او روزي خواهد آمد

http://www.gahvareye-tekrar.blogfa.com/post-14.aspx

ز پشت پرده ي باران تو را نمي ديدم تو را،كه مي رفتي مرا نمي ديدي مرا،كه مي ماندم ميان ماندن و رفتن حصار فاصله فرسنگ هاي سنگي بود غروب غمزدگي سايه هاي دلتنگي! من از این باران ها می دانم خانه ویران خواهد شد،ویران! او روزي خواهد آمد. به يقين مي دانم.او روزي خواهد آمد. از پس غروب قله هاي غريب احساس. و من او را انتظار مي كشم . به يقين مي دانم.او روزي خواهد آمد . او آرزوهايم را به حقيقت پيوند خواهد زد روزي. شب هايم را روز و شمع هاي وجودم را روشن خواهد كرد. و برايم از غروب نور خواهد ساخت. از من ،از تو،از ما. .

gahvareye-tekrar.blogfa.com

تنهاي پاييزي -

http://www.gahvareye-tekrar.blogfa.com/post-34.aspx

ز پشت پرده ي باران تو را نمي ديدم تو را،كه مي رفتي مرا نمي ديدي مرا،كه مي ماندم ميان ماندن و رفتن حصار فاصله فرسنگ هاي سنگي بود غروب غمزدگي سايه هاي دلتنگي! من از این باران ها می دانم خانه ویران خواهد شد،ویران! هر جور كه بخوام. هر جور كه بخوام فكر مي كنم. قابل توجه بعضي ها. نوشته شده در جمعه ۱۷ اسفند۱۳۸۶ساعت 21:36 توسط نازلی ساروی. من و تو بوده ايم،هزاران سال قبل. و اينك،امروز،دوباره تكرار شديم. دنيا تاريخ عشقي هزار ساله را تكرار كرده است. و تاريخ از نو،عشقي ساخته است. از من ،از تو،از ما. . دنياي بهترين ...

gahvareye-tekrar.blogfa.com

تنهاي پاييزي - بالاخره سال نوی مام شروع شد!!!

http://www.gahvareye-tekrar.blogfa.com/post-29.aspx

ز پشت پرده ي باران تو را نمي ديدم تو را،كه مي رفتي مرا نمي ديدي مرا،كه مي ماندم ميان ماندن و رفتن حصار فاصله فرسنگ هاي سنگي بود غروب غمزدگي سايه هاي دلتنگي! من از این باران ها می دانم خانه ویران خواهد شد،ویران! بالاخره سال نوی مام شروع شد! كاش چون پاييز بودم.كاش چون پاييز بودم! نوشته شده در دوشنبه ۲ مهر۱۳۸۶ساعت 1:12 توسط نازلی ساروی. من و تو بوده ايم،هزاران سال قبل. و اينك،امروز،دوباره تكرار شديم. دنيا تاريخ عشقي هزار ساله را تكرار كرده است. و تاريخ از نو،عشقي ساخته است. از من ،از تو،از ما. . دنياي بهتري...

gahvareye-tekrar.blogfa.com

تنهاي پاييزي - اینجا بیداری نیست

http://www.gahvareye-tekrar.blogfa.com/post-22.aspx

ز پشت پرده ي باران تو را نمي ديدم تو را،كه مي رفتي مرا نمي ديدي مرا،كه مي ماندم ميان ماندن و رفتن حصار فاصله فرسنگ هاي سنگي بود غروب غمزدگي سايه هاي دلتنگي! من از این باران ها می دانم خانه ویران خواهد شد،ویران! افسوس می خورم بر تو،که وقتی می نوشتی. شب با تو بود،ماه با تو بود،سکوت با تو بود و قلب دخترکی درست در آنطرف شب،با تو! برای من هیچ شبی نمانده. اینجا ماهی نیست.اینجا بیداری نیست. اینجا سکوتی نیست که هر نفس صدای ناله های قلب من بلند است. نه دستی،قلبی.نه نگاهی،نه یادی! هیچ کس جز سکوت با من نخواند!

gahvareye-tekrar.blogfa.com

تنهاي پاييزي - !

http://www.gahvareye-tekrar.blogfa.com/post-36.aspx

ز پشت پرده ي باران تو را نمي ديدم تو را،كه مي رفتي مرا نمي ديدي مرا،كه مي ماندم ميان ماندن و رفتن حصار فاصله فرسنگ هاي سنگي بود غروب غمزدگي سايه هاي دلتنگي! من از این باران ها می دانم خانه ویران خواهد شد،ویران! دلم آغوش بی دغدغه می خواد. نوشته شده در پنجشنبه ۵ اردیبهشت۱۳۸۷ساعت 19:24 توسط نازلی ساروی. من و تو بوده ايم،هزاران سال قبل. و اينك،امروز،دوباره تكرار شديم. دنيا تاريخ عشقي هزار ساله را تكرار كرده است. و تاريخ از نو،عشقي ساخته است. از من ،از تو،از ما. . ما خواهيم رفت.خواهيم سوخت. و ما نخواهيم بود.

gahvareye-tekrar.blogfa.com

تنهاي پاييزي - هجوم هجاي عشق

http://www.gahvareye-tekrar.blogfa.com/post-23.aspx

ز پشت پرده ي باران تو را نمي ديدم تو را،كه مي رفتي مرا نمي ديدي مرا،كه مي ماندم ميان ماندن و رفتن حصار فاصله فرسنگ هاي سنگي بود غروب غمزدگي سايه هاي دلتنگي! من از این باران ها می دانم خانه ویران خواهد شد،ویران! مرا به من بگذار. من و تلاطم دريا. تو و صلابت سنگ! من و شكوه تو. اي پر شكوه خشم آهنگ. من و سكوت و صبوري؟ من و تحمل دوري؟ مگر چه بود محبت كه سنگ سنگش را به سر زدم با شوق؟ من از هجوم هجاي عشق مي ترسم. اميد بي ثمري خانه در دلم كرده ست! به دشت و باغ و بيابان،. به برگ برگ درختان،. و روح سبز گياهان.