DELAMTANGEH.BLOGFA.COM
سایه روشن های ذهنمدخت ری در م ه - برای سایه ام می نویسم
http://delamtangeh.blogfa.com/
دخت ری در م ه - برای سایه ام می نویسم
http://delamtangeh.blogfa.com/
TODAY'S RATING
>1,000,000
Date Range
HIGHEST TRAFFIC ON
Saturday
LOAD TIME
0.2 seconds
16x16
PAGES IN
THIS WEBSITE
20
SSL
EXTERNAL LINKS
131
SITE IP
38.74.1.43
LOAD TIME
0.192 sec
SCORE
6.2
سایه روشن های ذهنم | delamtangeh.blogfa.com Reviews
https://delamtangeh.blogfa.com
دخت ری در م ه - برای سایه ام می نویسم
delamtangeh.blogfa.com
سایه روشن های ذهنم
http://www.delamtangeh.blogfa.com/1389/07
برای سایه ام می نویسم. کاش گاهی زندگی ف رصت دهد. تا که از پروانه ها یادی کنیم. ما همه روزی از اینجا میرویم. کاش این پرواز را باور کنیم. دست نوشته های یک دختر. دلم تنگ شده واستون.صبوو.مری.یادش بخیر. کاش پیشتون میموندم.ترم بعد میام. ساعت 1:16 نويسنده مریم.
سایه روشن های ذهنم
http://www.delamtangeh.blogfa.com/1389/08
برای سایه ام می نویسم. کاش گاهی زندگی ف رصت دهد. تا که از پروانه ها یادی کنیم. ما همه روزی از اینجا میرویم. کاش این پرواز را باور کنیم. دست نوشته های یک دختر. منو حالا نوازش کن. همین حالا که تب کردم. اگه لمسم کنی شاید. ساعت 1:21 نويسنده مریم.
سایه روشن های ذهنم
http://www.delamtangeh.blogfa.com/1390/06
برای سایه ام می نویسم. کاش گاهی زندگی ف رصت دهد. تا که از پروانه ها یادی کنیم. ما همه روزی از اینجا میرویم. کاش این پرواز را باور کنیم. دست نوشته های یک دختر. حق با هدهد است كه ميگفت: رفتن زيباتر است، ماندن شكوهي ندارد آن هم پشت اين سنگريزههاي طلب. گيرم كه ماندم و باز بالبال زدم، توي خاك و خاطره، توي گذشته و گل. گيرم كه بالم را هزار سال ديگر هم بسته نگه داشتم، بالهاي بسته اما طعم اوج را كي خواهد چشيد؟ راستي، اگر ديگر نيامدم، يعني كه آتش گرفتهام يعني كه شعلهورم! يعني سوختم يعني خاكسترم را هم باد برده است.
سایه روشن های ذهنم
http://www.delamtangeh.blogfa.com/1389/06
برای سایه ام می نویسم. کاش گاهی زندگی ف رصت دهد. تا که از پروانه ها یادی کنیم. ما همه روزی از اینجا میرویم. کاش این پرواز را باور کنیم. دست نوشته های یک دختر. در چشم عاشق جز معشوق هیچ نیست. با عاشق بگو که در کار عشق، عقل ورزد. نمیتواند. با عاشق بگو که در کار عشق انصاف دهد، نمیتواند. عشق همواره فراتر از عقل و عدل مینشیند، جنون نیز. و اصلا عشاق گویند که این جنون عین عقل و عدل است. اگر با دیگرانش بود میلی چرا ظرف مرا بشکست لیلی. ساعت 18:18 نويسنده مریم.
سایه روشن های ذهنم
http://www.delamtangeh.blogfa.com/1390/01
برای سایه ام می نویسم. کاش گاهی زندگی ف رصت دهد. تا که از پروانه ها یادی کنیم. ما همه روزی از اینجا میرویم. کاش این پرواز را باور کنیم. دست نوشته های یک دختر. در كن ار ت،زيباترين حاد ثه ساز ميش وم. وقتي پلك هايت را روي هم مي گذاري. د ر كنار ه م. ساعت 23:29 نويسنده مریم.
TOTAL PAGES IN THIS WEBSITE
20
رفاقت - 13 نمونه از بهترین عبارات عاشقانه
http://www.refagat.blogfa.com/post-65.aspx
چاقو خورده رفاقت تقدیم به همه دوستان. 13 نمونه از بهترین عبارات عاشقانه. ما نه برای یافتن فردی کامل، بلکه برای دیدن کامل یک فرد ناکامل عاشق میشویم." سام کین. من باور دارم که دو انسان از قلبشان به هم متصلند، و مهم نیست که چه کار می کنید، که هستید و کجا زندگی می کنید اگر مقدر شده که دو نفر با هم باشند، هیچ مرز و مانعی بین آنها وجود نخواهد داشت." جولیا رابرتز. دوستت دارم نه به خاطر اینکه چه کسی هستی، به این خاطر که وقتی با توام چه کسی میشوم." ناشناس. اگر معنای عشق را می فهمم، همه به خاطر توست." هرمان هسه.
حرفهای یک روح - اسکلت
http://www.roohesargardan2007.blogfa.com/post-4.aspx
این اسکلت یه روزی مثل شما برا خودش شخصی بوده ببین روزگار باهاش چی کار کرده؟ نوشته شده در چهارشنبه چهاردهم شهریور ۱۳۸۶ساعت 22:38 توسط روح سرگردان. من یک روح سرگردانم. راستش تو این دنیا برای یک روح هیچ جایی نیست.
لالایی بارون -
http://www.marjaniiiii.blogfa.com/post-53.aspx
روزی كه آمدی باران می بارید. تو با باران آمدی؟ یا باران با تو؟ اما دلم برای باران تنگ شده است. نوشته شده در ۸۸/۱۲/۲۳ساعت 22 توسط مرجان. رفتن دلیل نبودن نیست. سایت هواداران لیلا فروهر.
لالایی بارون
http://www.marjaniiiii.blogfa.com/8809.aspx
نوشته شده در ۸۸/۰۹/۱۹ساعت 16 توسط مرجان. رسم زندگی اینست یک روز کسی را دوست داری. و روز بعد تنهایی. او رفته است و همه چیز تمام شده است. مثل یک مهمانی که به آخر می رسد. و تو به حال خود رها می شوی. پس تنها آواز بخوان. نوشته شده در ۸۸/۰۹/۱۱ساعت 5 توسط مرجان. نوشته شده در ۸۸/۰۹/۰۸ساعت 1 توسط مرجان. نوشته شده در ۸۸/۰۹/۰۸ساعت 0 توسط مرجان. خدا رو چه دیدی ، شاید با تو باشم. شاید با نگاهت ، از این غم رها شم. خدا رو چه دیدی ، شاید غصه رد شد. دلم راه و رسم ، این عشق بلد شد. هنوز بی قرارم به یاد نگاهت. اما حالا نه ...
باز هم کتاب تنهایی من ورق خورد - چشم سیاه
http://www.gutenabend.blogfa.com/post/65
باز هم کتاب تنهایی من ورق خورد. جهان را چاره چیست؟ جز این چراغ و این باد و آن. نوشته شده در جمعه بیستم مرداد ۱۳۹۱ساعت توسط نیما. Design By : Night Skin. در جهانی که ما در آن ایستاده ایم انسان ها فرصت صحبت کردن با یکدیگر را ندارند شاید در این فضای مجازی فرصتی دست دهد تا به گفتگو بنشینم، دوستانه. گذشت زمان من را هم خاطره کرد. وقتی از همه دلم میگیره. I WiLl OwE yOu. من ایستاده با صورتی تماما سرخ. بنویس بنویس و بازم بنویس. قالب های نایت اسکین. Design by : Night Skin.
باز هم کتاب تنهایی من ورق خورد
http://www.gutenabend.blogfa.com/1390/07
باز هم کتاب تنهایی من ورق خورد. و آرام ، خيلي آرام. کسي چه مي داند. شايد تو هم اسطوره شدي. درست مثل ساير مجسمه ها. نوشته شده در سه شنبه پنجم مهر 1390ساعت توسط نیما. Design By : Night Skin. در جهانی که ما در آن ایستاده ایم انسان ها فرصت صحبت کردن با یکدیگر را ندارند شاید در این فضای مجازی فرصتی دست دهد تا به گفتگو بنشینم، دوستانه. گذشت زمان من را هم خاطره کرد. وقتی از همه دلم میگیره. I WiLl OwE yOu. من ایستاده با صورتی تماما سرخ. بنویس بنویس و بازم بنویس. قالب های نایت اسکین. Design by : Night Skin.
باز هم کتاب تنهایی من ورق خورد
http://www.gutenabend.blogfa.com/1390/08
باز هم کتاب تنهایی من ورق خورد. مردی از من پرسید؟ و شبی از شب ها. مردی از من پرسید. تا طلوع انگور چند ساعت راه است؟ نوشته شده در سه شنبه هفدهم آبان 1390ساعت توسط نیما. Design By : Night Skin. در جهانی که ما در آن ایستاده ایم انسان ها فرصت صحبت کردن با یکدیگر را ندارند شاید در این فضای مجازی فرصتی دست دهد تا به گفتگو بنشینم، دوستانه. گذشت زمان من را هم خاطره کرد. وقتی از همه دلم میگیره. I WiLl OwE yOu. من ایستاده با صورتی تماما سرخ. بنویس بنویس و بازم بنویس. قالب های نایت اسکین. Design by : Night Skin.
باز هم کتاب تنهایی من ورق خورد
http://www.gutenabend.blogfa.com/1389/09
باز هم کتاب تنهایی من ورق خورد. روزگار غریبی ست، نازنین. مبادا که گفته باشی دوستت میدارم. عشق را در پستوی خانه نهان باید کرد. در این ب نبست کجوپیچ سرما. به سوختبار سرود و شعر. به اندیشیدن خطر مکن. و تبسم را بر لبها جراحی میکنند. و ترانه را بر دهان. شوق را در پستوی خانه نهان باید کرد. سور عزای ما را بر سفره نشسته است. خدا را در پستوی خانه نهان باید کرد. نوشته شده در یکشنبه چهاردهم آذر 1389ساعت توسط نیما. Design By : Night Skin. گذشت زمان من را هم خاطره کرد. وقتی از همه دلم میگیره. I WiLl OwE yOu.
باز هم کتاب تنهایی من ورق خورد
http://www.gutenabend.blogfa.com/1390/04
باز هم کتاب تنهایی من ورق خورد. قرص دروغ می خورم. نوشته شده در سه شنبه بیست و هشتم تیر 1390ساعت توسط نیما. Design By : Night Skin. در جهانی که ما در آن ایستاده ایم انسان ها فرصت صحبت کردن با یکدیگر را ندارند شاید در این فضای مجازی فرصتی دست دهد تا به گفتگو بنشینم، دوستانه. گذشت زمان من را هم خاطره کرد. وقتی از همه دلم میگیره. I WiLl OwE yOu. من ایستاده با صورتی تماما سرخ. بنویس بنویس و بازم بنویس. قالب های نایت اسکین. Design by : Night Skin.
TOTAL LINKS TO THIS WEBSITE
131
دل نوشته های یه مشهدی!
دل نوشته های یه مشهدی! من همونم ک ب بیداری رسید.* * *. جمعه نوزدهم تیر 1394 :. تو گوشی رو بردار و چیزی بگو. بگو کوچمون رو ب آزادیه. شبی ک تو سلول تنهاییم. ب جای نگهبان صدات می کنم. لینک های مرتبط :. پنجشنبه سی و یکم اردیبهشت 1394 :. بعد از مدت ها دلم به نوشتن آمد. روزها می گذرد.بی آن که نشانی از آشنایی که باید بیایید .آشنایی که باید باشد. بماند.همیشه. نیستدرگیر دلشمغولی ها شده ام .و روز های مثل ورق زدن بی حوصله. کتاب قدیمی به سرعت می گذرد. دلم حس تازگی می خواهد. شبیه بوی باران عصر آخرین روز اردیبهشت.
در این دیار کسی نداند زبان مرا...
در این دیار کسی نداند زبان مرا. به وبلاگ من خوش آمدید امیدوارم لحظات خوبی داشته باشید. یک بیلچه، تا تمام غرایز زنانه را از ریشه درآورم. اگر به خانهی من آمدی برایم مداد بیاور مداد سیاه. میخواهم روی چهرهام خط بکشم. تا به جرم زیبایی در قفس نیفتم یک ضربدر هم. روی قلبم تا به هوس هم نیفتم! یک مداد پاک کن. بده برای محو لبها. نمیخواهم کسی به هوای سرخیشان، سیاهم کند! یک بیلچه، تا تمام غرایز زنانه را از ریشه درآورم. شخم بزنم وجودم را . بدون اینها راحتتر به. یک تیغ بده، موهایم را از ته. بتراشم، سرم هوایی بخورد.
خیلی دلم گرفته
بنام او که عشقش بی انتها، مهرش بی پایان ورحمتش بیکران است. به نام او که هر چه دارم از اوست و. هرچه ندارم از غفلت وبی لیاقتی خویش. 91/11/9تواتاقم نشسته بودم وبگردی میکردم تصمیم گرفتم منم یه وب بزنم ودردودلامو. بنویسم تا اینکه این وب رو زدم امروز اومدم بگم دیگه دلم نمیخواد بیام. دوست ندارم از گذشته چیزی. به خاطر بیاورم ونقل کنم چون نقل کردن اونا تنها یه نقطه. ضعف برای من تلقی میشه میخوام اگه حرفی. هست اگه دردودلی هست به اون خدایی بگم که. بیشترازهمه منومیشناسه من مدت زیادی نیست که میام. میکنم از خدا فاصله.
دلم تنگ دل است
دلم تنگ دل است. کشکول اهل دل ( دل نوشته های عاشقانه ). سلام بعد از سكوت يكسال. خدايا کفر نميگويم، پريشانم، چه ميخواهي تو از جانم؟ مرا بي آنکه خود خواهم اسير زندگي کردي. خداوندا! اگر روزي ز عرش خود به زير آيي لباس فقر پوشي غرورت را براي تکه ناني به زير پاي نامردان بياندازي و شب آهسته و خسته تهي دست و زبان بسته به سوي خانه باز آيي زمين و آسمان را کفر ميگويي نميگويي؟ نوشته شده در یکشنبه دوازدهم دی 1389ساعت 23:50 توسط مریم. نوشته شده در جمعه بیست و هفتم آذر 1388ساعت 20:5 توسط مریم. حرف تو را مي فهمم ولي در ا...
ღ♥عشق پاک♥ღ
ღ عشق پاک ღ. آن غنچه که گل گشت دگر غنچه نگردد. لبخندم را بریدم، قاب گرفتم، به صورتم آویختم، حالا با خیال راحت هروقت دلم گرفت بغض میکنم و اشک میریزم. نوشته شده در سه شنبه نهم اسفند ۱۳۹۰ساعت 12:14 توسط هستی. چشامو محکم میبندم.دستامو باز باز میکنم. نوشته شده در سه شنبه نهم اسفند ۱۳۹۰ساعت 12:4 توسط هستی. با خودم زمزمه میکنم. من خوبم .من آرامم.من قول داده ام. تو را کم اورده ام. میگفتم در سرودن تو ناتوانم؟ واژه کم می اورم برای گفتن دوستت دارمها؟ حالا تمام واژه ها در گلویم صف کشیده اند. با این همه واژه چه کنم؟
سایه روشن های ذهنم
برای سایه ام می نویسم. کاش گاهی زندگی ف رصت دهد. تا که از پروانه ها یادی کنیم. ما همه روزی از اینجا میرویم. کاش این پرواز را باور کنیم. دست نوشته های یک دختر. من مک ث کردم.شاید! شاید همه ی من اشتباه بود. شاید حواس من اشتباه بود. شاید مهر من گمراه بود. شاید پیچیدن من خط. شاید من خیال بود.رویا بود.خواب بود. دلم برای اینجا تنگ شده. بود. تاريخ سه شنبه 1392/01/20. ساعت 0:52 نويسنده مریم. نمیش ه رفت و راهی شد. رسید اما به یک بن بست. تاريخ سه شنبه 1391/03/09. ساعت 15:25 نويسنده مریم. ساعت 16:11 نويسنده مریم.
delamtangeh
تاثیر میزان ناز کشیدن خواستگار در قبول یا رد اون. شنبه 13 شهریور 1395 : نویسنده : مدیر. خانم های متاهل جواب بدن لطفا. سوال اینه که صد در صد شما خاستگار هایی داشتید و اون هارو رد کردید و الان با فرد مورد نظرتون در حال زندگی هستید، می خواستم ببینم آیا مقدار ناز کشیدن خاستگار هاتون در رد کردن شما به اونها تاثیری داشته؟ یا بهتر بگم آیا شوهر شما از خاستگارهایی که ردشون کردید ناز بیشتری از شما کشیدن؟ خواهشا این سوال آخر رو با توجه به این که ممکنه شما الان عاشق شوهرتون باشید اما منظور من در اون شرایط قبل بود.
dokhtar tanha
هوای قلب من. امشب هوای سرد تنهاییست. دل من یاد تو افتاد. چقدر جای دلت خالیست. حضورت گر کنارم نیست. نگاهت گر به سویم نیست. ولی جای قدمهایت هنوزم… در دلم باقیست…. نوشته شده در پنج شنبه 95/7/15ساعت 10:43 صبح توسط NAFAS نظرات . بعضیا هستن دلشون میخواد هیچ کس سکوتشون رو نشکنه . . ! بعضیا هستن زندگیشونو با دنیای مجازی پر میکنن . . ! بعضیا هستن جای شب و روزشون عوض شده . . ! بعضیا هستن دلشون میخواد یکی رو داشته باشن دوست داشتنش واقعی باشه . . ! بعضیا هستن دیگه از آدما میترسن . . ! و نه با اشک و افسون. و ته دلت ه...
تنهایی=...
جاي سوره اي بنام. كه اينگونه اغاز شود :. و قسم به روزي كه. را بشكنند مرهمي جز. تاريخ دوشنبه بیست و پنجم آذر 1392ساعت 17:22 نويسنده DaRd diDE. اسم اصلیم رو گفتم دیگ. اومدم که بهتون بگم دیگ نمیام وب. ببخشید از اونایی ک نظر دادن و رسیدگی نکردم. در کل حلالم کنین. برا همتون ارزوی موفقیت میکنم. بووووس بوووس همتووووووووون :* * * * *. تاريخ یکشنبه هجدهم آبان 1393ساعت 19:5 نويسنده DaRd diDE. این سیگار در دست من. می سوزد و صدایش در نمی اید. درست مثل من در دست خاطرات تو! سیگار را با یچ چیز عوض نمیکنم. تاريخ دوشنبه ...
یه روزی میام پیشت
یه روزی میام پیشت. سر خاکت اومدم گریه نکردم. آخه باورم نشد خاکت میکردن . العان اون بالا چیکار میکنی داداشم چرا نمیای. به خوابم خدایا مگه نمیگن اگه به چیزی خیلی. فکر کنی خوابشو میبینی من که هرشب دارم. بایادت میخوابم بیا دلم برا صورتت تنگ شده. نوشته شده در یکشنبه چهاردهم فروردین ۱۳۹۰ 23:24 توسط امیر. دلم گرفته دوباره هوای تو رو داره. چشمای خیسم واسه دیدنت بی قرار. چقدر جات پیشم خالیه داداشم عید دوم که نیستی . نوشته شده در شنبه بیست و هشتم اسفند ۱۳۸۹ 15:2 توسط امیر. خیلی بهم زنگ زدند نتونستم ولی هیچکسی.