DELTANGE-MADAR.BLOGFA.COM
مرگ خاموش منمرگ خاموش من - عین خیالتم نیست یکی داره میمیره (یورولدوم)
http://deltange-madar.blogfa.com/
مرگ خاموش من - عین خیالتم نیست یکی داره میمیره (یورولدوم)
http://deltange-madar.blogfa.com/
TODAY'S RATING
>1,000,000
Date Range
HIGHEST TRAFFIC ON
Monday
LOAD TIME
1.4 seconds
16x16
PAGES IN
THIS WEBSITE
20
SSL
EXTERNAL LINKS
20
SITE IP
38.74.1.43
LOAD TIME
1.406 sec
SCORE
6.2
مرگ خاموش من | deltange-madar.blogfa.com Reviews
https://deltange-madar.blogfa.com
مرگ خاموش من - عین خیالتم نیست یکی داره میمیره (یورولدوم)
deltange-madar.blogfa.com
مرگ خاموش من -
http://www.deltange-madar.blogfa.com/post/26
عین خیالتم نیست یکی داره میمیره (یورولدوم). بزودی این وبلگ را اصلاح خواهم کرد. نوشته شده در دوشنبه ۹ آبان۱۳۹۰ساعت توسط مسلم. دیگر احساس را کنار گذاشتم وعقل ومنطق را بر تمام تصمیماتم حاکم کردم وبه همه ثابت می کنم که با قبول همه اشتباهاتم چه در رفتار چه در اخلاق و چه در همه مسائل زندگی با تمام توان همه ی آنها را دارم اصلاح می کنم به هر وسیله ی ممکن وبا کمک گرفتن از مشاور ومطالعه و. هر چند این روزا افسرده شدم اما به همه اونایی که منو قبول نداشتن میگم انسانی جدید شدم البته همش با یاری خداوند بزرگه.
مرگ خاموش من
http://www.deltange-madar.blogfa.com/1390/08/1
عین خیالتم نیست یکی داره میمیره (یورولدوم). خدایا طاقت دوریشو ندارم. خدایا من رفتار خیلی خیلی زشتی داشتم. از اون رفتارام پشیمونمو خودت میدونی دارم برا اصلاحش چیکارا میکنم. خدایا من اینهمه رفتار نادرست داشتم ودر حق اون دختر ظلم کردم. خدایا مریم رو برگردون تا گذشته رو جبران کنم. تو دوریش دارم دق می کنم. نوشته شده در شنبه ۷ آبان۱۳۹۰ساعت توسط مسلم. نوشته شده در جمعه ۶ آبان۱۳۹۰ساعت توسط مسلم. مریم خانوم توروخدا برگرد. میدونم خیلی بهت ظلم کردم که ازم متنفری. بیا برا یه مدت ببین اگه دیدی تغییر کردم بمون. و باز ...
مرگ خاموش من - خیلی دلم گرفته
http://www.deltange-madar.blogfa.com/post/27
عین خیالتم نیست یکی داره میمیره (یورولدوم). این روزا مخصوصأ امروز از ساعت ۶ صبح رو صندلی تو شرکت بدون اینکه کاری انجام بدم همین جوری تکون نتونستم بخورم تاشب. فراق مریم خانوم و رفتارایی که باهاش داشتم داغونم کرده. با اینکه مریم خانوم خیلی پاکو مهربونه اما من براش ارزش ندارم که حتی بیاد یه نظر بذاره. بهش حق میدم چون اگه منم همچین رفتارایی باهام میشد می رفتم. این روزا دارم دق میکنم. احساسات و حرفامو قورت میدم. شب ها نمیتونم بخوابم تاسه شب و صبح باید ساعت ۵ پاشم. دنیایی از پریشان حالی هستی. هفته او ل آذر ۱۳۹۰.
مرگ خاموش من
http://www.deltange-madar.blogfa.com/1390/08/2
عین خیالتم نیست یکی داره میمیره (یورولدوم). این دل من . دلم پر غصه هست. خدایا همیشه دستمو گرفتی حالا به همه ی پیامبران مقدست قسمت میدم کمکم کنی. نوشته شده در شنبه ۱۴ آبان۱۳۹۰ساعت توسط مسلم. این روزا مخصوصأ امروز از ساعت ۶ صبح رو صندلی تو شرکت بدون اینکه کاری انجام بدم همین جوری تکون نتونستم بخورم تاشب. فراق مریم خانوم و رفتارایی که باهاش داشتم داغونم کرده. با اینکه مریم خانوم خیلی پاکو مهربونه اما من براش ارزش ندارم که حتی بیاد یه نظر بذاره. بهش حق میدم چون اگه منم همچین رفتارایی باهام میشد می رفتم.
مرگ خاموش من - مریم خانوم جوابمو بده
http://www.deltange-madar.blogfa.com/post/37
عین خیالتم نیست یکی داره میمیره (یورولدوم). مریم خانوم جوابمو بده. مریم خانوم اشتباه کردم. دیگه تو عمل جبران میکنم. مریم جان شما که اینقد مهربونی چرا جوابمو نمیدی؟ از دوریت دارم دق میکنم. نوشته شده در جمعه ۴ آذر۱۳۹۰ساعت توسط مسلم. دیگر احساس را کنار گذاشتم وعقل ومنطق را بر تمام تصمیماتم حاکم کردم وبه همه ثابت می کنم که با قبول همه اشتباهاتم چه در رفتار چه در اخلاق و چه در همه مسائل زندگی با تمام توان همه ی آنها را دارم اصلاح می کنم به هر وسیله ی ممکن وبا کمک گرفتن از مشاور ومطالعه و. هفته او ل آذر ۱۳۹۰.
TOTAL PAGES IN THIS WEBSITE
20
کوچه باغ تنهایی -
http://www.wronika.blogfa.com/post-24.aspx
متاسفم که هرکی به فکر خودشه ولی یادمون باشه یه روز فقط تو خاطره ها یاد میشیم. سرم را در تاريکي گودالها فرو ميبرم. لباس سکوت بر تن ميکنم و ديگر به تو نميگويم بمان. کنار ميروم تا راه. زندگي خود را به تنهايي طي کني. ميفهمم اما وانمود به نفهميدن ميکنم. حس را در خودم ميکشم. عشق را. سرکوب ميکنم تا با تنهايي خود خوش باشي. من با خنجر زدن به روح و جسمم، آنچه را که تو ميخواستي برايت فراهم کردم. آسوده باش که به آنچه. ميخواستي رسيدي. در حاليکه حتي لحظهاي به آنچه من ميخواستم فکر هم نکردي. Design By : Night Melody.
کوچه باغ تنهایی
http://www.wronika.blogfa.com/88073.aspx
متاسفم که هرکی به فکر خودشه ولی یادمون باشه یه روز فقط تو خاطره ها یاد میشیم. یه شگفت باور نکردنی. سلام این پستم و میخوام درباره دوتا دختر بنویسم. درباره تغیر جنسیت دادن یکی از این دوتا البته این. مطلب حقیقت داره من چند روز پیش تو روزنامه خوندم. میخوام همتون نظرتون و درباره این عمل بگید. من چند روز پیش مجله ای داشتم میخوندم وقتی عنوانه. مطلب و دیدم انگیزه پیدا کردم تا مطلب و تا آخرش بخونم. تغیر جنسیت بین دو دختر. نوشته بود : دو دختر به اسم نگار و شقایق از مقطع. این دو که تحمل دوری همدیگه رو ندارن تصمیم به.
کوچه باغ تنهایی
http://www.wronika.blogfa.com/89094.aspx
متاسفم که هرکی به فکر خودشه ولی یادمون باشه یه روز فقط تو خاطره ها یاد میشیم. سرم را در تاريکي گودالها فرو ميبرم. لباس سکوت بر تن ميکنم و ديگر به تو نميگويم بمان. کنار ميروم تا راه. زندگي خود را به تنهايي طي کني. ميفهمم اما وانمود به نفهميدن ميکنم. حس را در خودم ميکشم. عشق را. سرکوب ميکنم تا با تنهايي خود خوش باشي. من با خنجر زدن به روح و جسمم، آنچه را که تو ميخواستي برايت فراهم کردم. آسوده باش که به آنچه. ميخواستي رسيدي. در حاليکه حتي لحظهاي به آنچه من ميخواستم فکر هم نکردي. برق هر نگاهی جانش را میخراشد.
کوچه باغ تنهایی
http://www.wronika.blogfa.com/89103.aspx
متاسفم که هرکی به فکر خودشه ولی یادمون باشه یه روز فقط تو خاطره ها یاد میشیم. شب عروسیه، آخره شبه ، خیلی سر و صدا هست. میگن عروس رفته تو اتاق لباسهاشو عوض کنه هر چی منتظر شدن برنگشته، در را هم قفل کرده. داماد سروسیمه پشت در راه میره داره از نگرانی و ناراحتی دیوونه می شه. مامان بابای دختره پشت در داد میزنند: مریم ، دخترم ، در را باز کن. مریم جان سالمی؟ علی جان دارم میرم. دارم میرم که بدونی تا آخرش رو حرفام ایستادم. می بینی علی بازم تونستم باهات حرف بزنم. گفتم یا تو یا مرگ، تو هم گفتی ، یادته؟ کاش بودی می ...
کوچه باغ تنهایی -
http://www.wronika.blogfa.com/post-25.aspx
متاسفم که هرکی به فکر خودشه ولی یادمون باشه یه روز فقط تو خاطره ها یاد میشیم. شب عروسیه، آخره شبه ، خیلی سر و صدا هست. میگن عروس رفته تو اتاق لباسهاشو عوض کنه هر چی منتظر شدن برنگشته، در را هم قفل کرده. داماد سروسیمه پشت در راه میره داره از نگرانی و ناراحتی دیوونه می شه. مامان بابای دختره پشت در داد میزنند: مریم ، دخترم ، در را باز کن. مریم جان سالمی؟ علی جان دارم میرم. دارم میرم که بدونی تا آخرش رو حرفام ایستادم. می بینی علی بازم تونستم باهات حرف بزنم. گفتم یا تو یا مرگ، تو هم گفتی ، یادته؟ کاش بودی می ...
کوچه باغ تنهایی
http://www.wronika.blogfa.com/89054.aspx
متاسفم که هرکی به فکر خودشه ولی یادمون باشه یه روز فقط تو خاطره ها یاد میشیم. هيچکس جوابي نداد همه ي کلاس يکباره ساکت شد همه به هم ديگه نگاه مي کردند. ناگهان لنا يکي از. بچه هاي کلاس آروم سرشو انداخت پايين در حالي که اشک تو. چشاش جمع شده بود. لنا 3 روز. بود با کسي حرف نزده بود بغل دستيش نيوشا. موضوع رو ازش پرسيد .بغض لنا ترکيد و شروع. کرد به گريه کردن معلم اونو ديد. گفت:لنا جان تو جواب بده دخترم عشق چيه؟ لنا با چشماي قرمز پف کرده و با صداي گرفته گفت:عشق؟ بستم که تا وقتي. راه ندم براي يه دختر بچه خيلي.
کوچه باغ تنهایی
http://www.wronika.blogfa.com/89062.aspx
متاسفم که هرکی به فکر خودشه ولی یادمون باشه یه روز فقط تو خاطره ها یاد میشیم. دلم تنگ است این شبها یقین دارم که میدانی. صدای غربت من را ز احساسم تو می خوانی. شدم از درد تنهایی گلی پژمرده و غمگین. ببار ای ابر پاییزی که دردم را تو میدانی. میان دوزخ عشقت پریشان و گرفتارم. چرا ای مرکب عشقم چنین آهسته میرانی. تپش های دل خسته چه بی تاب و هراسانند. به من آخر بگو ای دل چرا امشب پریشانی. دلم دریای خون است وپر از امواج بی ساحل. درون سینه ام آری تو آن موج هراسانی. هماره قلب بیمارم به یاد توشود روشن. هفته سوم دی 1389.
کوچه باغ تنهایی
http://www.wronika.blogfa.com/89053.aspx
متاسفم که هرکی به فکر خودشه ولی یادمون باشه یه روز فقط تو خاطره ها یاد میشیم. گذشت زمان بر آن ها که منتظرمیمانند بسیار کند بر آن ها که. می هراسند بسیار تند بر آن که زانوی غم در بغل میگیرند. بسیار طولانی و بر آن ها که به سر خوشی میگذرانند بسیار. کوتاه است اما بر آن ها که عشق می ورزند زمان را آغازو. دیگران را همانگونه که هستند بپذیرید حتی اگر. برایتان مشکل باشد که عقاید رفتارها و نظرات آنها را درک کنید. تغیر چهره چیزی را عوض نمیکند ولی دگرگونی درون همه. چیز را تغیر میدهد از دیگران شکایت نکن اگر طالب آرامشی.
کوچه باغ تنهایی
http://www.wronika.blogfa.com/89033.aspx
متاسفم که هرکی به فکر خودشه ولی یادمون باشه یه روز فقط تو خاطره ها یاد میشیم. آره یه روز یه مدت دور همه جا ساکت بود. دیدم اون اومد اولش باورم نشد ولی وقتی. اومد پیشم نشست وبه چشام خیره شد. دیگه باورم شد که خودشه دلش مثل دل. من داشت از بغض می ترکید ولی نمی تونست. حرف بزنه.یهو بغضش ترکید اشک از چشمانش. سرازیر شد. حرفهایی رو که یک عمر انتظاره. شنیدنشو داشتم داشت بهم میگفت درسته من. باعث رفتنش شدم ولی.اون بود که برگشت. خیلی حرفا بهم گفت حتی گفت که دوستم داره. من داشتم گریه می کردم ولی اون داشت. هفته سوم مهر ...
کوچه باغ تنهایی
http://www.wronika.blogfa.com/89052.aspx
متاسفم که هرکی به فکر خودشه ولی یادمون باشه یه روز فقط تو خاطره ها یاد میشیم. در این جهان خودت را با هیچکس مقایسه نکن چون دراین صورت. خود را تحقیر کرده ای. هیچکس قفل بدونکلید نمیسازد خداوند نیز. هیچ مشکلی را بدون راه حل نمیگذارد. وقتی تو دلگیری زندگی. تورا ریشخند میکند آنگاه که تو خوشحالی زندگی به تو لبخند میزند. زندگی به تو تعظیم میکند هرگاه دیگران را شاد کنی. شاه کلیدعشق. تسلیم است پس به ستاره ها نگاه کن به چشمک زدنشون بخند اما. بهشون دلنبند چون چشمک هاشون از روی عادته. ای خدای بزرگ. هفته چهارم دی 1389.
TOTAL LINKS TO THIS WEBSITE
20
دلم تنگه
گاه میتوان تمام زندگی را در آغوش گرفت اگر تمام زندگیت یک نفر یاشد. به سرنوشت بگویید :. اسباب بازی هایت بی جان نیستند. نوشته شده در پنجشنبه دهم دی ۱۳۹۴ ساعت 11:5 توسط atefe. واقعیت تلخ روزگار ما! زمستانی سرد کلاغ غذا نداشت تا جوجه هاشو سیر کنه گوشت بدن خودش رو میکند. و میداد به جوجه هاش میخوردند. زمستان تمام شد و کلاغ مرد! اما بچه هاش نجات پیدا کردند و گفتند:. آخی خوب شد مرد, راحت شدیم از این غذای تکراری! این است يك مثال از. واقعیت تلخ روزگار ما! به دنبال نگاهی هستم. خوش به حال آسمون. به کسی توجه نمی کنه .
دلتنگتم
یکی هست تو قلبم که هر شب واسه اون مینویسم و اون خوابه. نمیخوام بدونه واسه اونه که قلب من این همه بی تابه. یه کاغذ , یه خودکار , دوباره شده همدم این دل دیوونه. یه نامه , که خیسه پر از اشکه و کسی بازم اون و نمیخونه. یه روز همینجا توی اتاقم یه دفعه گفت داره میره. چیزی نگفتم , اخه نخواستم دلش و غصه بگیره. گریه میکردم , در و که میبست , میدونستم که میمیرم. اون عزیزم بود , نمیتونستم جلوی راش و بگیرم. میترسم یه روزی برسه که اون و نبینم بمیرم تنها. خدایا کمک کن نمیخوام بدونه دارم جون میکنم اینجا. نوشته شده در چها...
deltange-gole-narges.blogfa.com
دلتنگ گل نرگس
به خدا سوگند دنیا را آذین می بندیم اگر لحظه ی آمدنت را بدانیم. مردم اغلب بی انصاف، بی منطق و خودمحورند ولی آنان را ببخش. اگر مهربان باشی تو را به داشتن انگیزه های پنهان متهم می کنند ولی مهربان باش. اگر شریف و درستکار باشی فریبت می دهند ولی شریف و درستکار باش. نیکیهای امروزت را فراموش می کنند ولی نیکوکار باش. بهترینهای خود را به دنیا ببخش حتی اگر هیچگاه کافی نباشد . در نهایت می بینی که هر آنچه هست میان تو و خداوند است نه میان تو و مردم. می زند جرس فریاد بچه ها خداحافظ. خداحافظ. شیعه بهتر از هر کس مى فهمد ...
حرف دل
خدایا امشب زیباترین سرنوشت را برای عزیزم. خدایا بهترین روزگاران را برایش رقم بزن. را در تمامی لحظات دریاب . مبادا خسته، بیمار، افتاده و یا غمگین شود . دلش را سرشار از شادی کن. و آنچه را که به بهترین بندگانت عطا می کنی. نیز عطا کن . آمین یا رب العالمین ". نوشته شده در شنبه پنجم مرداد ۱۳۹۲ساعت 23:24 توسط عاشق خدا و . را از یادم نخواهد برد. را در قلبم دارم نه در دنیا. نوشته شده در جمعه بیست و چهارم شهریور ۱۳۹۱ساعت 1:45 توسط عاشق خدا و . چنان نزدیکی که نمی توانم ببینمت . صدای تو هر لحظه با من سخن می گوید ،.
چقدر اشتباه کردم
تجربه های تلخ من. این وبلاگ رو واسه این راه انداختم که یکم از تجربه هامو در اختیار شما قرار بدم و یجورایی حرفامو بزنم تا آروم بشم. من سن و سالم زیاد نیست اما تجربه هایی دارم که شاید یه آدم 50 ساله هم نداشته باشه. امیدوارم از حرفا و اشتباهاتم خسته نشید و بذارید بپای احساس بیش از حدم که بدجور به زمینم زد. یه وبلاگ دیگه هم دارم که ایشالا بعدا معرفی میکنم خدمت انورتون. منتظر حضور سبزتون هستم. نوشته شده در شنبه دهم دی ۱۳۹۰ساعت 17:50 توسط دلتنگ. می بخشم کسانی را که هر چه خواستند. خدایا کسی راکه قسمت کس دیگریست.
مرگ خاموش من
عین خیالتم نیست یکی داره میمیره (یورولدوم). مریم خانوم جوابمو بده. مریم خانوم اشتباه کردم. دیگه تو عمل جبران میکنم. مریم جان شما که اینقد مهربونی چرا جوابمو نمیدی؟ از دوریت دارم دق میکنم. نوشته شده در جمعه ۴ آذر۱۳۹۰ساعت توسط مسلم. یه جوری بهم بگو اجازه میدم برگردی وخودتو ثابت کنی. ثانیه ثانیه هایی که بسختی برایم سپری میشود. در انتظار نگاه گذرایت به هر صورت ممکن ، که نشاندهنده اجازه ی برگشتنم دادی رو چشم به راه میمانم. که اگه اجازه دادی. عرضه ولیاقت خودمو اگه تونستم ثابت کنم بمان. صبح قشنگ و پرانرژیت بخیر.
دلتنگ مولا
چیست این دلشورههای بیکران * پشت کاشیهای سبز جمکران * ک شتی امید در گ ل تا به ک ی *. چند ندبه تا جمعه آمدنت فاصله است؟ القاب زیبای حضرت زهرا. پایگاه اطلاع رسانی سپاه عاشورا. پایگاه اطلاع رسانی گلشن راز شبستر. همه چیز و هیچ چیز! هیئت خیمة الزینب شبستر@. هیئت عزداری مجمع ولیعصر شهر ستان شبستر. راز ونیاز با خدا. عشق به گرمی آفتاب. یه لنگه کفشک ته اقیانوس. جونم به لبم اومده. هیئت محبین حضرت علی اکبر خولنجان. قالب مذهبی وبلاگ. چند ندبه تا جمعه آمدنت فاصله است؟ با لحن کدام آفتاب. با صداي کدام پروانه. با ترانه م...
دلتنگ ناصریا
پنجشنبه 4 آبانماه سال 1391. پس از شش سال نسرین عبداللهی از مرگ ناصر می گوید. مرگ ناصر عبداللهی هنوز در هاله ای از ابهام است. میتوان انتشار آلبوم رخصت یا اجرای مراسمی توسط هنرمندان در ۲۹ شهریور برای ایتامی که تا همین سالها مهمان صدای ناصر بودند و مهم تر ازهمه ساخت مستند جعبه سیاه درباره زندگی شخصی ناصریا را دلیل و بهانهای برای مصاحبه با نسرین تک خواهر زنده یاد ناصر دانست. اما یکی از بهانههایمان برای این مصاحبه بازار شایعاتی است که هنوز هم پس از گذشت از ۶ سال هنوز هم داغ است. ازدواج با اولین عشق. سال ۷۶ بو...
میای درد دلمو بخونی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
میای درد دلمو بخونی؟ همه میگن لطافت بارون اما تو می گی عشق بازی آسمون! امشب دوباره ماه بهم لبخند می زنه. حس همدردیش باز گل کرده. بازم من موندم و دنیای خودم. من و خیالای خودم.حرف زدنای خودم.با خودم و ماهی که از پشت پنجره. تنهاییامو دوباره تماشا می کنه! و خاطره هایی که مرور میشه و مرور میشه.و فراموش نمی شه. حسایی که میاد و می مونه . مسافری که سفر چندماهه اش ب روزهام تموم شد و منو دوباره ب. روزایی که می گذرونم.فقط می گذرونم.یه سوالم هست البته کنار این گذروندن. واقعا من ارزش جنگیدن ندارم؟ که واسم بهانه بیاره .
دوباره دلتنگم و میخندم
دوباره دلتنگم و میخندم. شادی ها و دلتنگی ها. امروز ظهر شیطان را دیدم! نشسته بر بساط صبحانه و آرام لقمه برمیداشت . گفتم : ظهر شده، هنوز بساط کار خود را پهن نکرده ای؟ بنی آدم نصف روز خود را بی تو گذرانده اند . شیطان گفت : خود را بازنشسته کرده ام. پیش از موعد! گفتم : . به راه عدل و انصاف بازگشته ای یا سنگ بندگی خدا به سینه می زنی؟ گفت : من دیگر آن شیطان توانای سابق نیستم. دیدم انسانها، آنچه را من شبانه به ده ها وسوسه پنهانی انجام میدادم، روزانه به صدها دسیسه آشکارا انجام میدهند. من ، تو ، او . هیچ کس نفهمید...