DOKME-POLIVER.BLOGFA.COM

bazihaweb.blogfa.com

بازی های وبلاگــــی ツ - سوژه 15 . . .

http://www.bazihaweb.blogfa.com/post/16

بازی های وبلاگی ツ. سوژه 15 . . . دختری از جنس شبح. تاريخ پنجشنبه نهم آبان ۱۳۹۲ساعت 22:29 نويسنده بانوی تابستان . . این وبلاگو ساختم تا بازی هامونو اینجا انجام بدیم :). تا هر هفته یکی سوژه انتخاب کنیم و شما عکس بگیرین و در قسمت نظرات لینکشو بزارین و همه ی عکسارو اینجا ببینیم و ی سرگرمی داشته باشیم و لذتشو ببریم :). قوانین : پایین هر سوژه تایم رای گیری رو اعلام میکنم . عکساتونو از این سایت اپلود کنین :. Http:/ www.picofile.com/. بانوی تابستان . . 1585;نک الکسا. کد لوگو و بنر.

lodos.blogfa.com

لودوس

http://www.lodos.blogfa.com/1393/09

باد لودوس چه گرم می وزد. چه وحشی. توله سگ، فوت کن. آمدم، بگویم: لودوس سه ساله شد. دوست داشتید، عشق کردید. برای لودس جان من چند خطی بنویسید. نوشته شده در دوشنبه هفدهم آذر ۱۳۹۳ساعت توسط فرزاد. یک نسل چهارمی سرخوش. فرزاد می نویسد. می خواند. حرف می زند. اشتباه می کند. گاهی اوقات شکر اضافی می خورد ، از بد حادثه هم دماغ گنده ای دارد و اگر وقت داشته باشد کمی هم زندگی می کند. شاید تا هفتاد سال دیگر هم کارش همین باشد. دکتر صادق زیبا کلام. سرزمین گوجه های سبز. تسبیح آبی زیر محراب کبود. واژه ها سنگ محک اندیشه هاست.

lodos.blogfa.com

لودوس - توله سگ، فوت کن.

http://www.lodos.blogfa.com/post/59

باد لودوس چه گرم می وزد. چه وحشی. توله سگ، فوت کن. آمدم، بگویم: لودوس سه ساله شد. دوست داشتید، عشق کردید. برای لودس جان من چند خطی بنویسید. نوشته شده در دوشنبه هفدهم آذر ۱۳۹۳ساعت توسط فرزاد. یک نسل چهارمی سرخوش. فرزاد می نویسد. می خواند. حرف می زند. اشتباه می کند. گاهی اوقات شکر اضافی می خورد ، از بد حادثه هم دماغ گنده ای دارد و اگر وقت داشته باشد کمی هم زندگی می کند. شاید تا هفتاد سال دیگر هم کارش همین باشد. دکتر صادق زیبا کلام. سرزمین گوجه های سبز. تسبیح آبی زیر محراب کبود. واژه ها سنگ محک اندیشه هاست.

lodos.blogfa.com

لودوس

http://www.lodos.blogfa.com/1393/10

باد لودوس چه گرم می وزد. چه وحشی. تنها تن تو، جنگ سرد را گرم خواهد کرد. سه ماه و نصفی. مثلا این دو روز آمدنت را کجا برویم؟ تو که نبودی من شهر را پیکسل به پیکسل گشتهام. کریستف کلمب این شهر شدم. چه جاها که پیدا نکردم، صبح ساعت هشت برویم جلوی در ملک فدراسیون روسیه روی نیمکتها بنشینیم. تخیل بازی کنیم. به اینکه پشت این دیوارهای این ملک که نمیدانیم کنسولگری است، کاخ است، خانه جاسوسی است، چه چیزی وجود دارد؟ و اینستاگرمی که عاشقش هستم : farzad sadeghimajd. نوشته شده در سه شنبه شانزدهم دی ۱۳۹۳ساعت توسط فرزاد.

lodos.blogfa.com

لودوس

http://www.lodos.blogfa.com/1393/11

باد لودوس چه گرم می وزد. چه وحشی. شب پیغام داده بودم که خانوم فلانی، میآیم و میبینمتان. بعد شش سال. گفته بود: بیا. رفته بودم و توی راهروی خلوت ولو شده بودم روی زمین. نوزده سال را رد کرده بودم. اینجا چه غلطی میکردم؟ نوستالژی حتما کار خودش را کرده. نوستالژی رود بود و من غرق در رود. من شنا بلدم؟ حتما که بلدم. در باز شد. یازده هزار و نهصد و نود و نه ماهی سیزده چهارده ساله آمدند بیرون. یکی از یکی تخستر. دیدن یک نوزده ساله برایشان آنجا عجیب بود. میخواستند سر در بیاورند که این غریبه کیست؟ اینجا چه گهی میخورد؟

lodos.blogfa.com

لودوس

http://www.lodos.blogfa.com/1392/11

باد لودوس چه گرم می وزد. چه وحشی. دست تو اگر بود، دست من در جیبم نبود. ما نباید اردیبهشت و خرداد عاشق هم میشدیم. ماههای قشنگی نیست. یعنی هیجان ندارد. به نظرم دی، ماه بهتری باشد. اگر یک روزی باز غلط اضافی بکنم و عاشق یک دختر مادر مرده دیگری بشوم، دی ماه را برای بودن با او انتخاب میکنم. نه اردیبهشت. نه خرداد. دی هوایش سرد است. برفی ست. قطرههای باران را هم میتوانی میان پوفههای برف پیدا کنی. باد هم که همیشه است! نوشته شده در شنبه دوازدهم بهمن ۱۳۹۲ساعت توسط فرزاد. دکتر صادق زیبا کلام. سرزمین گوجه های سبز.

lodos.blogfa.com

لودوس

http://www.lodos.blogfa.com/1393/08

باد لودوس چه گرم می وزد. چه وحشی. آبی گرم ترین رنگ دنیاست. مینویسم: چرا این چشمهای سگ دار زهر ماریت آبی نیست؟ لطفا بپرس که کجایم. راستش من نشستهام گنج اتاق پدر بزرگم. پدر بزرگی که وقتی من دوازده ساله و پدرم پنجاه و چهارساله بودیم جان داد. من آنجایم. آبان است و هوا، هوای استالینگراد است و من تک ژنرال پاییزم. ژنرال بیتوپ و تفنگ. عصرها لباس نظامیام را به تن میکنم. سرود رسمی پاییز را میخوانم. و بعد پاییز را میخوانم. میخوانم. میخوانم. میبلعم. نمی دانم چرا. اما سوزن نوشتنم روی چشم آبی ها گیر کرده.

lodos.blogfa.com

لودوس - ماهی سیاه کوچولو

http://www.lodos.blogfa.com/post/61

باد لودوس چه گرم می وزد. چه وحشی. شب پیغام داده بودم که خانوم فلانی، میآیم و میبینمتان. بعد شش سال. گفته بود: بیا. رفته بودم و توی راهروی خلوت ولو شده بودم روی زمین. نوزده سال را رد کرده بودم. اینجا چه غلطی میکردم؟ نوستالژی حتما کار خودش را کرده. نوستالژی رود بود و من غرق در رود. من شنا بلدم؟ حتما که بلدم. در باز شد. یازده هزار و نهصد و نود و نه ماهی سیزده چهارده ساله آمدند بیرون. یکی از یکی تخستر. دیدن یک نوزده ساله برایشان آنجا عجیب بود. میخواستند سر در بیاورند که این غریبه کیست؟ اینجا چه گهی میخورد؟

lodos.blogfa.com

لودوس

http://www.lodos.blogfa.com/1392/09

باد لودوس چه گرم می وزد. چه وحشی. حبل المتین گیسویت حبل الوریدم را خشکاند. قطار برای نماز صبح ایستاده بود. یک توقف ۱۵ دقیقهای. دود ترمزهای قطار تمام ایستگاه کهن دژ را پر کرده بود. دودش بو داشت. بوی روغن سوخته. بوی بدی بود. توی سرویس بهداشتی ایستگاه تنها بودم. تنها که میگویم، یعنی همسفرم حسام. و بعد بچسبانمش روی پیشانیم. این شوهره داری تو آخه؟ پن1: بعد مدت ها نوشتم. احساس می کنم بهتر شده حالم. هر چند چرت و پرت نوشتم. اما باز خوبه. بعد یه استراحت طولانی مدت. نوشته شده در شنبه سی ام آذر ۱۳۹۲ساعت توسط فرزاد.