requiem-for-a-thought.persianblog.ir
و اگر نمرده باشند
http://requiem-for-a-thought.persianblog.ir/1388/1
و اگر نمرده باشند. زنده اند و به زندگی شان ادامه می دهند. عید، باز عید، عید، عید. جاآدمی اینو اینجا گذاشت:. ساعت ٦:٤٢ ب.ظ روز یکشنبه ٢ فروردین ۱۳۸۸. دو روز گذشت از این هم. این دوره ای که نامش را سال گذاشته ایم. یکی رفت و یکی آمد. آدم ها هم انگار خانه هایشان میخ درآورده، این چند روز را بند نمی شوند در خانه هاشان. بیرون می خواهند بروند، خوب بروند. اما این لنگر انداختن ها دیگر چه صیغه ای ست؟ من دلم اگر کمی آرامش بخواهد در خانه، آرزوی بزرگی است؟ من اگر پروانه بودم کل عمرم به اندازه ی یک عید هم ممکن بود نباشد.
requiem-for-a-thought.persianblog.ir
و اگر نمرده باشند
http://requiem-for-a-thought.persianblog.ir/1387/12
و اگر نمرده باشند. زنده اند و به زندگی شان ادامه می دهند. جاآدمی اینو اینجا گذاشت:. ساعت ۸:۱٢ ب.ظ روز چهارشنبه ٢۸ اسفند ۱۳۸٧. گاهی یک زندگی دیگر، روایتی از هستی آدم هایی که ندیده ام، عجیب تکان ام می دهد. امروز تعطیلات عیدم را در اوج افتتاح کردم. با یکی از همین تکانه ها. از دفعه ی قبلی که چنین حسی داشتم خوشبختانه خیلی نگذشته. هر از گاهی چنین تلنگرهایی می چسبد. گاهی نوازش-وار و گاهی پس گردنی. که رخوت و بی حسی را از سرم بپرانند. مبادا یادم برود خیلی چیزها. محض اینکه یادم بماند:. Derek Vinyard: Like what.
requiem-for-a-thought.persianblog.ir
«کامم از تلخی غم چون زهر گشت» - و اگر نمرده باشند
http://requiem-for-a-thought.persianblog.ir/post/61
و اگر نمرده باشند. زنده اند و به زندگی شان ادامه می دهند. کامم از تلخی غم چون زهر گشت. جاآدمی اینو اینجا گذاشت:. ساعت ۳:٢۱ ب.ظ روز یکشنبه ۳۱ خرداد ۱۳۸۸. باورم نمی شود. به همین سادگی، یک تلفن خیلی کوتاه:. قضیه ی فلانی را شنیدی؟ نه چی شده مگه؟ صدای بالا کشیدن آب دماغ است که می شنوم؟ خودش تیر خورده. مادرشو هم با چاقو زدن. مادرش فوت کرد. خودشم تو بیمارستانه. قرار بود به کسی نگیم. خودش نمی دونه که مادرش. گذاشته های گذشته ی نزدیک. جمعه ۱۱ تیر ۱۳۸٩. کامم از تلخی غم چون زهر گشت. A Man Called Old Fashion.
requiem-for-a-thought.persianblog.ir
از دیگران - و اگر نمرده باشند
http://requiem-for-a-thought.persianblog.ir/post/60
و اگر نمرده باشند. زنده اند و به زندگی شان ادامه می دهند. جاآدمی اینو اینجا گذاشت:. ساعت ۸:٢۱ ب.ظ روز جمعه ٢٢ خرداد ۱۳۸۸. Italo Calvino (Invisible Cities). گذاشته های گذشته ی نزدیک. جمعه ۱۱ تیر ۱۳۸٩. کامم از تلخی غم چون زهر گشت. باید رد روایت را تا متن سپید دنبال کرد؟ A Man Called Old Fashion. ساعت ها می دوند. آخ اگه بارون بزنه . . . شاید دریچه ای باشد. خرها عمر دراز دارند. قوزک پای چپ یک زر افهی ایدهآلیست که در یک عصر پاییزی سیگارش تمام شده میخارد. با قدرت پرشین بلاگ.
requiem-for-a-thought.persianblog.ir
باید رد روایت را تا متن سپید دنبال کرد؟ - و اگر نمرده باشند
http://requiem-for-a-thought.persianblog.ir/post/59
و اگر نمرده باشند. زنده اند و به زندگی شان ادامه می دهند. باید رد روایت را تا متن سپید دنبال کرد؟ جاآدمی اینو اینجا گذاشت:. ساعت ٤:٢۳ ب.ظ روز پنجشنبه ٧ خرداد ۱۳۸۸. می ترسم از این آینده ی مجهول. از این همه فاصله ای که بین راه هاست. از این همه تفاوت گزینه های پیش رویم. بچه تر که بودم، بودن یا نبودنم منحصر به یک امتحان دیکته بود و اشتباهات فاحش. تردید در توانایی یادگیری ام. کمی بزرگ تر شدم، پرسش ام در مورد رفتارهای اجتماعی بود. تردید درباره ی آنچه که درست نامیده می شد. دیدم که درخت، هست. وقتی که درخت هست.
requiem-for-a-thought.persianblog.ir
و اگر نمرده باشند
http://requiem-for-a-thought.persianblog.ir/1389/4
و اگر نمرده باشند. زنده اند و به زندگی شان ادامه می دهند. جاآدمی اینو اینجا گذاشت:. ساعت ۱:٢٠ ب.ظ روز جمعه ۱۱ تیر ۱۳۸٩. به خاطرات پیوست. عبور باید کرد. گذاشته های گذشته ی نزدیک. جمعه ۱۱ تیر ۱۳۸٩. کامم از تلخی غم چون زهر گشت. باید رد روایت را تا متن سپید دنبال کرد؟ A Man Called Old Fashion. ساعت ها می دوند. آخ اگه بارون بزنه . . . شاید دریچه ای باشد. خرها عمر دراز دارند. قوزک پای چپ یک زر افهی ایدهآلیست که در یک عصر پاییزی سیگارش تمام شده میخارد. با قدرت پرشین بلاگ.
requiem-for-a-thought.persianblog.ir
و اگر نمرده باشند
http://requiem-for-a-thought.persianblog.ir/post/67
و اگر نمرده باشند. زنده اند و به زندگی شان ادامه می دهند. جاآدمی اینو اینجا گذاشت:. ساعت ۱:٢٠ ب.ظ روز جمعه ۱۱ تیر ۱۳۸٩. به خاطرات پیوست. عبور باید کرد. گذاشته های گذشته ی نزدیک. جمعه ۱۱ تیر ۱۳۸٩. کامم از تلخی غم چون زهر گشت. باید رد روایت را تا متن سپید دنبال کرد؟ A Man Called Old Fashion. ساعت ها می دوند. آخ اگه بارون بزنه . . . شاید دریچه ای باشد. خرها عمر دراز دارند. قوزک پای چپ یک زر افهی ایدهآلیست که در یک عصر پاییزی سیگارش تمام شده میخارد. با قدرت پرشین بلاگ.
requiem-for-a-thought.persianblog.ir
بعدی لطفا!!! - و اگر نمرده باشند
http://requiem-for-a-thought.persianblog.ir/post/63
و اگر نمرده باشند. زنده اند و به زندگی شان ادامه می دهند. جاآدمی اینو اینجا گذاشت:. ساعت ۱۱:٠٢ ب.ظ روز دوشنبه ٢٩ تیر ۱۳۸۸. دیگر از عدد گذشته. گمانم حافظه ی من اهل آن قبیله ای است که عددشماری اش یک، دو، خیلی بود. اقلا نسبش به آنجا می رسد احتمالا. هر چند ترجیح می دهم تصادف نبوده باشد، که در آن صورت شرمنده ی این همه خوش شانسی بی حساب می شوم. گذاشته های گذشته ی نزدیک. جمعه ۱۱ تیر ۱۳۸٩. کامم از تلخی غم چون زهر گشت. باید رد روایت را تا متن سپید دنبال کرد؟ A Man Called Old Fashion. ساعت ها می دوند.
requiem-for-a-thought.persianblog.ir
و اگر نمرده باشند
http://requiem-for-a-thought.persianblog.ir/1388/2
و اگر نمرده باشند. زنده اند و به زندگی شان ادامه می دهند. چکیده ی حس این روزهایم. جاآدمی اینو اینجا گذاشت:. ساعت ٩:٥۳ ب.ظ روز پنجشنبه ۳۱ اردیبهشت ۱۳۸۸. به کجای این شب تیره بیاویزم قبای ژنده ی خود را؟ جاآدمی اینو اینجا گذاشت:. ساعت ۳:٢٠ ب.ظ روز پنجشنبه ٢٤ اردیبهشت ۱۳۸۸. دیگر حتی حال و حوصله ی بازی با کلمات را هم ندارم. دیگر تمایلی هم ندارم که دلایل والا جور کنم برای کارهایم و خودم را گول بزنم. اما اگر من دقیقا همین گم شده ام که هستم چه؟ همه ی این بیراهه ها که رفته ام اگر راه بوده باشد، راه من؟
requiem-for-a-thought.persianblog.ir
گردو - و اگر نمرده باشند
http://requiem-for-a-thought.persianblog.ir/post/66
و اگر نمرده باشند. زنده اند و به زندگی شان ادامه می دهند. جاآدمی اینو اینجا گذاشت:. ساعت ٥:٠٩ ب.ظ روز پنجشنبه ٢٢ بهمن ۱۳۸۸. فروشنده گفت گردوهایم پوست نازک اند. دو تا را در مشتش گرفت و به هم فشار داد. دستانش بزرگ بود. محکم و کار کرده و آگاه از نیروی خود. به اندک تلاشی ترق و توروقی کردند گردوها و شکستند. مغز را از پوست بیرون کشید و پیروزمندانه به من داد. تازه بود و خوشمزه. دست به کیف بردن و خریدن گردو. تلاش می کردم نرمه های گردو را از خرده های پوست جدا کنم:. دیگر مهار چه توانایی هایم را ندارم؟