HAMIDSAP.BLOGFA.COM

shabzadeh360.blogfa.com

شب زده

http://www.shabzadeh360.blogfa.com/1393/12

و آنچه که زیبا نیست. تاریخ پنجشنبه ۲۸ اسفند۱۳۹۳. چرا هیچكس به ما نگفته است كه زمین. مدام چیزی را از ما پس میگیرد. و ما فكر میكنیم كه زمان میگذرد. شاید زمین، آن سیارهای نیست كه ما در آن باید میزیستیم. و از این رو، چیزی در ما همیشه پنهان میماند. و به این زندگی برنمیگردد. از دستهایمان بیرون رفتهایم. و همه چیز این خاک را كاویدهایم :. ما بههمراه آب و باد و خاک و آتش. تبعید این سیاره شدهایم. برای تنهایی ست . كسی در من همه چیز را خواب میبیند. تاریخ سه شنبه ۱۹ اسفند۱۳۹۳. باید این تن اندوهگین را. با نبودنت چه کنم؟

padarka.blogfa.com

جدايي

http://www.padarka.blogfa.com/1391/08

Powered by : iran forum. دو نفر که همدیگرو خیلی دوست داشتند و یک لحظه نمی تونستند از هم. جدا باشند، با خوندن یک جمله معروف از هم جدا می شوند تا یکدیگر. رو امتحان کنند و هر کدام در انتظار دیگری، همدیگرو نمی بینند. چون. هر دو به صورت اتفاقی به جمله معروف ویلیام شکسپیر بر می خورند:. عشقت را رها کن، اگر خودش برگشت، مال توست و اگر برنگشت. از قبل هم مال تو نبوده. نوشته شده در شنبه ششم آبان ۱۳۹۱ ساعت 21:15 توسط saeed. نميدونم از کجا بايد شروع کنم ولي يه حسي منو وادار مي کنه که بنويسم. عشقت بهت پشت کنه.

padarka.blogfa.com

جدايي - جدایی...

http://www.padarka.blogfa.com/post/7

Powered by : iran forum. در تمام مسیر طولانی که خود را همراه آن کرده بودم. تسلیم دوست داشتنهایم شدم و هزاران بار بغض خود را در گلوی خود حبس کردم. تو در دلم جوانه زدی و زیستی اما به خواست من ,و حال من به این زیستن خاتمه میدهم. دل گمراهم بوی عطر عشق تو را ناخواسته و ندانسته به سوی من آورد. فکر میکردم در پاییز هم می توان جوانه ز. ساقه های محبت در دل من خشک و سیاه شدند. قلب عاشقانه ام را چه بی رحمانه سوزاندی. لحظه های سبز و شیرین مرا چه ناعادلانه به سیاهی و تلخی کشاندی. عشقت بهت پشت کنه. محکم تر از آنم .

shabzadeh360.blogfa.com

شب زده

http://www.shabzadeh360.blogfa.com/1392/10

اگر من و او در مسافر خانه ای قدیمی و کهن. همدیگر را می دیدیم،. می نشستیم و به چند پیمانه. لبی تر می کردیم. اما آراسته چون سربازی پیاده،. و چهره در چهره ی هم خیره،. به او شلیک کردم، همان گونه که او به من،. و او را در جا کشتم. من او را با گلوله ای کشتم،چرا که. چرا که دشمن من بود،. فقط همین: دشمن راه من همو بود،. این به اندازه ی کافی واضح است، اگرچه. او شاید، انگاشته بود که بی درنگ. مانند من - در ارتش ثبت نام کند. زیراکه بیکار بود و لوازم کارش را فروخته بود. دلیل دیگری وجود نداشت. تو کسی را به گلوله میزنی.

shabzadeh360.blogfa.com

شب زده -

http://www.shabzadeh360.blogfa.com/post/262

آنقدر از حادثه پرم. که وقتی به خانه می رسم. تلویزیون، لم می دهد روی کاناپه. تا مرا تماشا کند . خستگی ام می پرد روی رخت آویز. عینک ام با روزنامه ی عصر پاک می شود. و چشم هام می روند بخوابند . اما دست هام هنوز در دست های تو. در قدم زدنی پاییزی. در خیابانی جا مانده اند. تاریخ جمعه ۹ مرداد۱۳۹۴. ما شعر می گوییم. که نمی توانیم زندگی کنیم. ما شعر می گوییم . امریکا و امریکای جنوبی.

shabzadeh360.blogfa.com

شب زده -

http://www.shabzadeh360.blogfa.com/post/207

یک سال و نیم شعر که پشت هرکدومش خاطره بود، احساس بود، غم بود، شادی بود. مسئولییتی و بی کفایتی مدیر بلاگفا پاک شد. خیلی متاسفم.خیلی. تاریخ شنبه ۶ تیر۱۳۹۴. ما شعر می گوییم. که نمی توانیم زندگی کنیم. ما شعر می گوییم . امریکا و امریکای جنوبی.

shabzadeh360.blogfa.com

شب زده

http://www.shabzadeh360.blogfa.com/1393/11

چیز بدی نیست جنگ. تاریخ سه شنبه ۲۸ بهمن۱۳۹۳. نگذار دروغ بگویم خوبم. خیالت راحت می شود. و من تنهاتر می شوم. کمی نگران من باش. نگرانی تو حال مرا خوب می کند. تاریخ جمعه ۱۷ بهمن۱۳۹۳. که شب ها در سینه ام می دوی. کافی ست کمی خسته شوی. تاریخ جمعه ۱۰ بهمن۱۳۹۳. ما شعر می گوییم. که نمی توانیم زندگی کنیم. ما شعر می گوییم . امریکا و امریکای جنوبی.

shabzadeh360.blogfa.com

شب زده -

http://www.shabzadeh360.blogfa.com/post/257

اگر مرا دوست نمیداری. خودم را ازین تنگنا نجات میدهم. اما دوست داشتن را فراموش نکن. این ترانه نباید به پایان برسد. سکوت آدمها را میکشد. این چشمه نباید بند بیاید. میخکهایی که در قلبها شکوفا شدهاند. اگر دوستداشتن را فراموش نکنی. تمام زیباییها را به یاد خواهی آورد! آدم های تنها . عاشق می شوند. آدم های عاشق . تنها. تا ابد دور خودمان می چرخیدیم. تاریخ دوشنبه ۲۲ تیر۱۳۹۴. ما شعر می گوییم. که نمی توانیم زندگی کنیم. ما شعر می گوییم . امریکا و امریکای جنوبی.

shabzadeh360.blogfa.com

شب زده

http://www.shabzadeh360.blogfa.com/1392/09

مرگ همان ارزشی را دارد. وقتی که به درد هیچ چیز نمی خوریم. و ما را برمی دارد. تاریخ شنبه ۳۰ آذر۱۳۹۲. ریسمان پاره را می توان دوباره گره زد. دوباره دوام می آورد. اما هر چه باشد ریسمان پاره ای است. شاید ما دوباره همدیگر را دیدار کنیم. اما در آنجا که ترکم کردی. هرگز دوباره مرا نخواهی یافت! تاریخ دوشنبه ۲۵ آذر۱۳۹۲. کوشيدم تو را از خاک حافظهام ريشه کن کنم. اما ديدم در تار و پودم تنيدهای. کوشيدم بوی تو را. از سلولهای پوستم بيرون کنم. اما تو بيرون نشدی. کوشيدم تو را به آخر دنيا تبعيد کنم. چمدانهايت را آماده کردم.