JAHANDAM.PERSIANBLOG.IR

godsmile.persianblog.ir

جنی کیه ... ؟ - جایی برای آرامش

http://godsmile.persianblog.ir/post/68

یه سری هم به اینجا بزنید: mashghaye-man.persianblog.ir. یه روزی یه مرده نشسته بوده و داشته روزنامه اش رو می خونده که زنش یهو ماهی تابه رو می کوبه تو سرش! مرده می گه: برا چی این کار رو کردی؟ زنش جواب می ده: به خاطر این زدمت که تو جیب شلوارت یه تکه کاغذ پیدا کردم که توش اسم جنى (یه دختر) نوشته شده بود…. مرده می گه: وقتی هفته پیش برای تماشای مسابقه اسب دوانی رفته بودم اسبی که روش شرط بندی کردم اسمش جنی بود. زنش معذرت خواهی می کنه و می ره به کارای خونه برسه. زنش جواب می ده: آخه اسبت زنگ زده بود!

nimsale2.persianblog.ir

دانشجوی نیم سال دوم

http://nimsale2.persianblog.ir/archive

عناوین مطالب وبلاگ "دانشجوی نیم سال دوم". با اینا زمستونو سر می کنم. 1583;وشنبه ٧ بهمن ۱۳۸٧. بهترین سال های زندگی ما. 1740;کشنبه ٢٩ دی ۱۳۸٧. خوش به حال آدم برفی ها. 1580;معه ٢٠ دی ۱۳۸٧. یه بازی کوچولو ، خیلی کوچولو. 1740;کشنبه ۱٥ دی ۱۳۸٧. وقتی همه خواب بودند. 1670;هارشنبه ۱۱ دی ۱۳۸٧. ترس های دانشجوی خیابان چهل و هشتم. 1587;ه‌شنبه ۳ دی ۱۳۸٧. که این هم جزو بازی است! 1587;ه‌شنبه ٢٦ آذر ۱۳۸٧. زندگی من بدون من. 1580;معه ۱٥ آذر ۱۳۸٧. دیگر پرندگان همه در خواب رفته اند! امن ترین جای دنیا. چی صدا کنم تو رو؟ ترس ه...

godsmile.persianblog.ir

جایی برای آرامش

http://godsmile.persianblog.ir/1390/6

یه سری هم به اینجا بزنید: mashghaye-man.persianblog.ir. آدم را به جاهای ناشناخته می برد. به ایستگاه های متروک. به خلوت زنگ زده ی واگنها. فقط آن را در خواب دیده. ادامه این شعر را. 1740;کشنبه ٢٧ شهریور ۱۳٩٠ ۳:۳٤ ‎ب.ظ حمیدرضا يادگاري . در خلوت کوچه هایم. تا قطره هایش بهانه ایی باشند. برای نم ناک بودن لحظه هایم. بر بی گناهی چشمانم! من تو را می خواهم . راه و رسم عاشقی. كمپين حمايت از شهرزاد ميرقليخان. دست نوشته هاي من. بیا تو ضرر نمیکنی. یه نور کوچولو , خیلی کوچولو. قالب های پرشین بلاگ. قالب وبلاگ : نایت اسکین.

godsmile.persianblog.ir

جایی برای آرامش

http://godsmile.persianblog.ir/1391/2

یه سری هم به اینجا بزنید: mashghaye-man.persianblog.ir. مدت زیادی از زمان ازدواجشان می‌گذشت و طبق معمول زندگی فراز و نشیب‌های خاص خودش را داشت. یک روز زن که از ساعت‌های زیاد کار شوهر عصبانی بود و همه چیز را از هم پاشیده می‌دید، زبان به شکایت گشود و باعث ناامیدی شوهرش شد. مرد پس از یک هفته سکوت همسرش، با کاغذ و قلمی‌در دست به طرف او رفت و پیشنهاد کرد هر آنچه را که باعث آزارشان می‌شود را بنویسید و در مورد آن‌ها بحث و تبادل نظر کنند. مرد پس از نگاهی عمیق و طولانی به همسر، نوشتن را آغاز کرد. راه و رسم عاشقی.

nimsale2.persianblog.ir

کافه نادری - دانشجوی نیم سال دوم

http://nimsale2.persianblog.ir/post/8

موضوعی که خیلی وقته فکرمو مشغول کرده و هر از چند گاهی با دیدن فیلمی یا خوندن کتاب یا مقاله ای بهش فکر میکنم بحث آرمانگراییه. واژه ای که برای من نسل سومی دیگه واژه مقدسی نیست! این دفعه هم خوندن کتاب "کافه نادری" (رضا قیصریه) باعث شد دوباره بهش فکر کنم. الان قرار نیست بیانیه صادر کنم یا نماینده گروهی باشم بلکه میخوام حرف خودمو بزنم و از خودم و دوستای هم نسلم بگم. آرمانگرایی بیشتر منو یاد نسل اول میندازه! نسل اولی که انقلاب کرد ، که جنگید ، که دفاع کرد! من حداقل با خودم که تعارف ندارم دیدم حوصله این کارا رو...

nimsale2.persianblog.ir

دانشجوی نیم سال دوم

http://nimsale2.persianblog.ir/1387/9

که این هم جزو بازی است! 1- من همین جا هستم. 2- روزهایی هست توی زندگی که آدم حس میکنه داره پیشرفت میکنه یا حس میکنه داره پسرفت میکنه یا حداقل پیشرفت نمی کنه! من شدیدن به نسبی بودن همه چیز اعتقاد دارم و میدونم این پیشرفت و پسرفت هم نسبیه. اما امروز وقتی توی رختخواب داشتم مطالعه میکردم (عکسشو در بالا میبینید) حس کردم چقدر از یه نظرهایی پسرفت داشتم! 4- از لاله زار که میگذرم زخمی تر از ترانه ام / تشنه محکومیت یه حکم عاشقانه ام. از لاله زار که میگذرم میشم یه بچه بلا / عاشق فیلم جفتی و عاشق سیبای طلا. 6- اگه یا...

nimsale2.persianblog.ir

ترس های دانشجوی خیابان چهل و هشتم - دانشجوی نیم سال دوم

http://nimsale2.persianblog.ir/post/27

ترس های دانشجوی خیابان چهل و هشتم. منو به یه بازی دعوت کرده! منم که کشته مرده انواع بازی ها هستم بی درنگ (اینقدر از این واژه خوشم میاد! دعوتشو با علاقه فراوان قبول کردم! حالا این بازی چیه؟ اینه که من بگم از چیا میترسم! راستش خیلی فکر کردم (به جان خودم! که ببینم از چیا میترسم اما دیدم من از چیزای مادی زیاد نمی ترسم و بیشتر چیزایی که منو میترسونه غیرمادین و وابسته به احساسات! دومین چیزی که به ذهنم رسید (اولیشو چون دیگه ازش نمی ترسم الان نمیگم اما برای ارضای حس کنجکاوی! دوستان آخر مطلب گفتم! آها داشت اولین ...

nimsale2.persianblog.ir

زندگی من بدون من - دانشجوی نیم سال دوم

http://nimsale2.persianblog.ir/post/25

زندگی من بدون من. Laquo; و به ناگاه روزی رسید که زندگی دیگر ارزش زیستن نداشت.». Laquo;این قضاوت که زندگی به زحمت زیستن می ارزد یا نمی ارزد پاسخی است به مساله اساسی فلسفه.». Laquo;این دفعه شوخی نیست! هر چه فکر می کنم هیچ چیز مرا به زندگی وابسته نمی کند ، هیچ چیز و هیچ کس.». همیشه از اینکه بخوام کاری بکنم که به خاطر خود اون کار نباشه و دلیل انجامش چیزی به جز لذت بردن از اون کار باشه یا چیزی یا کسی رو دوست داشته باشم اما دلیل دوست داشتنم منافعم باشه نه خود اون چیز یا کس بدم میومده! ساعت ٢:٥&...درباره : اینک...

nimsale2.persianblog.ir

وقتی همه خواب بودند - دانشجوی نیم سال دوم

http://nimsale2.persianblog.ir/post/28

وقتی همه خواب بودند. راستش فکر کنم هممون این روزا از فاجعه غزه خبر داریم. منم میخواستم اینجا چند از عکسای حوادث غزه رو بذارم اما وقتی رفتم و سرچ کردم دیدم عکسایی که توی اینترنت هست به مراتب از فیلما و عکسایی که شبکه های تلویزیونی نشون میدن دردناک تره و واقعن سخت بود نگاه کردن بهشون! بعد سر زدم به چند تا خبرگزاری بین المللی (گاردین ، واشیگتن پست و . )و دیدم اونجا هم آخرین مطالب در مورد غزه هست. بعد کنجکاو شدم ببینم توی خبرگزاری های اسرائیل چه خبره؟ آیا اونا هم میدونن دولتشون داره چه بر سر فلسطینیا میاره؟

nimsale2.persianblog.ir

یه بازی کوچولو ، خیلی کوچولو - دانشجوی نیم سال دوم

http://nimsale2.persianblog.ir/post/29

یه بازی کوچولو ، خیلی کوچولو. بازم بازی. این دفه زهرای نیم سال دومی. منو دعوت کرده. (فکر کنم لازم به توضیح نیست که منم دلم غنج رفت و بی درنگ! دعوتشو قبول کردم.) اما این بازی چطوریه. این بازی به قول زهرا اعتراف بازیه! من باید پنج تا از خلق های بدم رو اینجا اعتراف کنم. 1- بد قولی : راستش نمی دونم دلیلش بی خیالی ذاتی منه یا جبر روزگار که خیلی خیلی که عجله کنم یه ربع دیر میرسم! بعضی وقتا هم که کلن یادم میره با کسی قرار داشتم یا حتا سابقه داشته یه لحظه دراز کشیدم و خوابم برده! خوب بگو این چه نوع توجه کردنه؟