LITTLEGIRLS.BLOGFA.COM

noghreh.blogfa.com

ما به او محتاج بودیم او به ما مشتاق بود

http://www.noghreh.blogfa.com/9206.aspx

ما به او محتاج بودیم او به ما مشتاق بود. مرا وسيله صلح و آشتی خود قرار ده. تا آنجا که نفرت است حامل عشق. جايی که خطا کاری و بدی است، حامل گذشت. جايی که نفاق است، حامل يکرنگی. جايی که نادرستی است، حامل درستی. جايی که شک است، حامل يقين. جايی که نااميدی است، حامل اميد. جايی که تاريک است، حامل نور. در جايی که غم است، حامل شادی باشم. تا به جای تسلی خواهی، تسلی دهم. به جای درک شدن، درک کنم. زيرا پيداکردن در گرو گم شدن است. با بخشش ديگران، خود بخشوده میشويم. و در مرگ حيات جاودان پيدا میکنيم.

noghreh.blogfa.com

ما به او محتاج بودیم او به ما مشتاق بود - گاهی ...

http://www.noghreh.blogfa.com/post-46.aspx

ما به او محتاج بودیم او به ما مشتاق بود. گاهی گمان نمی کنی، ولیکن. می شود! گاهی نمی شود که نمی شود که نمی شود! گاهی هزار دوره دعا بی اجابت است. گاهی نگفته، قرعه به نام تو می شود. گاهی گدای گدايی و بخت يار نيست! گاهی تمام شهر ، گدای تو می شود! نوشته شده در دوشنبه سیزدهم شهریور ۱۳۹۱ساعت 10:44 توسط مینو. ناگهان چه زود دیر می شود. بی ستاره ترین آسمان آرزو. یه روزی، یه جایی ، یه کسی، صبر داشته باش، صبر داشت.

noghreh.blogfa.com

ما به او محتاج بودیم او به ما مشتاق بود - یادش بخیر

http://www.noghreh.blogfa.com/post-44.aspx

ما به او محتاج بودیم او به ما مشتاق بود. حسنی تک و تنها بود. حسنی نگو بلا بگو. موی بلند روی سیاه. ناخن دراز واه واه واه. نه فلفلی نه قلقلی. نه مرغ زرد کاکلی. هیچکس باهاش رفیق نبود. تنها روی سه پایه نشسته بود تو سایه. باباش میگفت: حسنی میای بریم حموم؟ نه نمیام نه نمیام. سرتو می خوای اصلاح کنی؟ نه نمی خوام نه نمی خوام. یورتمه می رفت تو کوچه ها. الاغه چرا یورتمه میری؟ دارم میرم بار ببرم. دیرم شده عجله دارم. الاغ خوب و نازنین. سر در هوا سم بر زمین. یالت بلند و پرمو. یک کمی به من سواری میدی؟ موی بلند روی سیاه.

noghreh.blogfa.com

ما به او محتاج بودیم او به ما مشتاق بود - قسم

http://www.noghreh.blogfa.com/post-45.aspx

ما به او محتاج بودیم او به ما مشتاق بود. نه تو می مانی و نه اندوه. و نه هیچیک از مردم این آبادی. به حباب نگران لب یک رود قسم. و به کوتاهی آن لحظه شادی که گذشت. غصه هم می گذرد. آنچنان که فقط خاطره ای خواهد ماند. به تن خسته خود جامعه اندوه مپوشان هرگز . نوشته شده در یکشنبه پنجم شهریور ۱۳۹۱ساعت 7:25 توسط مینو. ناگهان چه زود دیر می شود. بی ستاره ترین آسمان آرزو. یه روزی، یه جایی ، یه کسی، صبر داشته باش، صبر داشت.

noghreh.blogfa.com

ما به او محتاج بودیم او به ما مشتاق بود - باز باران ...

http://www.noghreh.blogfa.com/post-39.aspx

ما به او محتاج بودیم او به ما مشتاق بود. می چکد بر دفترم. تا بشوید هرچه دارم در سرم. میزند بر جان خسته. تا بشوید گونه ها را. از غبار سفله بسته. میزند بر دشت لاله. تا بشوید زخم و درد عاشقی را. از درون قلب های زخم دیده. می زند بر صاحبان این زمانه. تا بشوید رنگ تزویر و ریا را. از لباس مردم در خواب مانده. در درون ابر پنهان می شود. رنگ و بویش از دیده میگردد نهان. می گریزد او از این درد عیان. دور می گردد زمن. تا نبیند سیل اشک و آه من. نوشته شده در یکشنبه شانزدهم فروردین ۱۳۸۸ساعت 12:49 توسط مینو.

noghreh.blogfa.com

ما به او محتاج بودیم او به ما مشتاق بود

http://www.noghreh.blogfa.com/8711.aspx

ما به او محتاج بودیم او به ما مشتاق بود. حرفهایی هست برای نگفتن. در آغاز هیچ نبود، کلمه بود و آن کلمه خدا بود. و کلمه، بی زبانی که بخواندش، و بی اندیشه ای که بداندش، چگونه می تواند بود؟ و خدا یکی بود و جز خدا هیچ نبود،. و با نبودن، چگونه می توان بودن؟ و خدا بود و، با او، عدم،. و عدم گوش نداشت،. حرفهایی هست برای گفتن،. که اگر گوشی نبود، نمی گوییم،. و حرفهایی هست برای نگفتن،. حرفهایی که هرگز سر به ابتذال گفتن فرود نمی آرند. حرفهایی شگفت، زیبا و اهورایی همین هایند،. حرفهای بیتاب و طاقت فرسا،. ناگهان چه زود ...

noghreh.blogfa.com

ما به او محتاج بودیم او به ما مشتاق بود

http://www.noghreh.blogfa.com/8801.aspx

ما به او محتاج بودیم او به ما مشتاق بود. می چکد بر دفترم. تا بشوید هرچه دارم در سرم. میزند بر جان خسته. تا بشوید گونه ها را. از غبار سفله بسته. میزند بر دشت لاله. تا بشوید زخم و درد عاشقی را. از درون قلب های زخم دیده. می زند بر صاحبان این زمانه. تا بشوید رنگ تزویر و ریا را. از لباس مردم در خواب مانده. در درون ابر پنهان می شود. رنگ و بویش از دیده میگردد نهان. می گریزد او از این درد عیان. دور می گردد زمن. تا نبیند سیل اشک و آه من. نوشته شده در یکشنبه شانزدهم فروردین ۱۳۸۸ساعت 12:49 توسط مینو.

noghreh.blogfa.com

ما به او محتاج بودیم او به ما مشتاق بود

http://www.noghreh.blogfa.com/8805.aspx

ما به او محتاج بودیم او به ما مشتاق بود. گر همچو من افتاده این دام شوی. ای بس که خراب باده و جام شوی. ما عاشق و رند و مست و عالم سوزیم. با ما منشین و گرنه بدنام شوی. نوشته شده در دوشنبه دوازدهم مرداد ۱۳۸۸ساعت 7:56 توسط مینو. ناگهان چه زود دیر می شود. بی ستاره ترین آسمان آرزو. یه روزی، یه جایی ، یه کسی، صبر داشته باش، صبر داشت.

noghreh.blogfa.com

ما به او محتاج بودیم او به ما مشتاق بود - گل سرخ

http://www.noghreh.blogfa.com/post-42.aspx

ما به او محتاج بودیم او به ما مشتاق بود. نان را از من بگیر ، اگر میخواهی ،. هوا را از من بگیر ، اما. خنده ات را نه . گل سرخ را از من بگیر. سوسنی را كه میكاری ،. آبی را كه به ناگاه. در شادی تو سرریز میكند ،. موجی ناگهانی از نقره را. كه در تو میزاید . از پس نبردی سخت باز میگردم. كه دنیا را دیده است. بی هیچ دگرگونی ،. اما خنده ات را كه رها میشود. و پرواز كنان در آسمان مرا میجوید. تمامی درهای زندگی را. عشق من ، خنده تو. در تاریك ترین لحظه ها میشكفد. و اگر دیدی ، به ناگاه. خون من بر سنگفرش خیابان جاری ست ،.