MAAGHDAEE.BLOGSPOT.COM

sangposht.persianblog.ir

نیندیش! - سنگ پشت

http://sangposht.persianblog.ir/post/192

1636;:۱۳ ‎ب.ظ ٢٦ خرداد ۱۳٩٠. زهرا برای چند لحظه امیدوار شده بود. زهرا برای چند لحظه به ساختن فکر کرده بود. زهرا به اشتباه برای چتد لحظه ناامیدی هایش را فراموش کرده بود. در همان چتد لحظه حجم عظیمی از مسئولیت بر شانه هایش فرو ریخت. لرزید. شانه هایش شکست. خرد شد. من فریاد می زدم. زهرای من! زهرا چشمانش خیره شده بود. نمی شنید. زهرا از دست رفته بود. زهرا جلوی چشمان من خاکستر شد و ریخت. من از آن روز در کابوسی از زهرایی که یک روز اندیشید، دست و پا می زنم. حتی اگر ماهی ها گریه کنند . صد و پنجاه کیلومتر دور تر.

sangposht.persianblog.ir

آه که چقدر باید دو قطره امید را اثبات کرد - سنگ پشت

http://sangposht.persianblog.ir/post/196

آه که چقدر باید دو قطره امید را اثبات کرد. 1777;۱:٥٧ ‎ب.ظ ٥ فروردین ۱۳٩۱. روزهای اول سال نود و یک است و وقتی با روزهای آخر سال نود مقایسه می کنم می بینم انگاری خوشحال تر شده ام. نه اوضاعی بهتر شده و نه امیدی بیشتر شده در من. فقط! دلم گرم شده است به آدم های درستی که دیده ام و به خوبی هایی که از آدم های غیر ایده آل دیده ام. این خوش بینی نیست! این فقط صدای شکسته شدن یک تعصب دیگر است! صدای شکستن یک ژست فلسفی ست! اصلن می دانی چیست؟ ننشین یک گوشه غر بزن و به خودت پیچ بخور و به بغل دستی ات گیر بده!

sangposht.persianblog.ir

مسئله ای حل ناشدنی - سنگ پشت

http://sangposht.persianblog.ir/post/198

مسئله ای حل ناشدنی. 1636;:٤٦ ‎ب.ظ ٢٧ شهریور ۱۳٩۱. حتی اگر ماهی ها گریه کنند . صد و پنجاه کیلومتر دور تر. عطر بخار چای تازه.

bahar-e-sabzz.blogfa.com

بهارسبز

http://www.bahar-e-sabzz.blogfa.com/9209.aspx

همه جای دنیا فقر وجود داره حتی برای مو بور چشم آبی آمریکایی . نوشته شده در یکشنبه 10 آذر1392ساعت 21:55 توسط بهار. دلم می خواهد بنویسم و بنویسم و بنویسم. از رنجی که می برم. این حس در قالب کلمات نمی گنجد. نوشته شده در شنبه 2 آذر1392ساعت 21:16 توسط بهار. پس کی می خوای بزرگ شی؟ هر چه تلاش کردم اسمی پیدا نکردم که تعلق خاطرم رو نسبت به بهار سبز کم کنه. حرف من برای تو. لطیفه و اس ام اس.

sangposht.persianblog.ir

سنگ پشت

http://sangposht.persianblog.ir/archive

عناوین مطالب وبلاگ "سنگ پشت". 1634;۳ بهمن ۱۳٩۱. مسئله ای حل ناشدنی. 1634;٧ شهریور ۱۳٩۱. 1777;۸ اردیبهشت ۱۳٩۱. آه که چقدر باید دو قطره امید را اثبات کرد. 1637; فروردین ۱۳٩۱. این جا که من ایستاده ام. 1777;۳ دی ۱۳٩٠. هیچ وقت این طوری حالم را نپرس! 1779; آذر ۱۳٩٠. 1779;٠ آبان ۱۳٩٠. 1634;٦ خرداد ۱۳٩٠. هوم ظلم ظالم و جور صیاد. 1777;٥ خرداد ۱۳٩٠. امید به زندگی 74 سال. 1634;٩ اردیبهشت ۱۳٩٠. سری که تند می رفت. 1777;۸ اسفند ۱۳۸٩. 1634;۸ بهمن ۱۳۸٩. 1777;٧ آذر ۱۳۸٩. یک سه شنبه با آقای غیاثی . به خاطر لاک پشت هایم.

sangposht.persianblog.ir

سناریوی غالب - سنگ پشت

http://sangposht.persianblog.ir/post/199

1779;:۱٤ ‎ب.ظ ٢۳ بهمن ۱۳٩۱. انگشتانم را تکان می دهم. نای مشت کردن دستم را ندارم. مثل یک کم خونی مزمن. نای سرپا ایستادن ندارم. دلیل هایم را برای حرف زدن از دست داده ام. انگیزه ای برای حرکت برایم نمانده که زمان تمامی این مفاهیم را زائل کرده. به خودم می پیچم و سناریو را به هیچ مفهومی نرسانده و مخاطب را گیج و ویج می گذارم. معنای این همه گذر زمان را نمی فهمم. عمق چشم های من پیگیر هیچ رابطه ای نیست و من برای شروع رابطه های خارج از چارچوب خیلی خسته ام. حتی اگر ماهی ها گریه کنند . صد و پنجاه کیلومتر دور تر.

sangposht.persianblog.ir

امید به زندگی 74 سال - سنگ پشت

http://sangposht.persianblog.ir/post/189

امید به زندگی 74 سال. 1777;٠:۳٢ ‎ب.ظ ٢٩ اردیبهشت ۱۳٩٠. روزهای خالی ای ست برای من. امروز به ویژه خیلی خالی ست از زهرای آن روزهای من که تو الان هستی. این روزها حتی وقتی decompensate می شوم و بغض گلویم را فشار می دهد و من به سختی قورتش می دهم خالی ترم از همیشه. حتی همین روزها که مثل همه ی روزهای دیگر بی نهایت خسته ام. بی نهایت. زندگی نمی کنم فقط زنده مانده ام انگار. زهرا، امروز، از زندگی عقب مانده است و زهرا از دست تک تک آدم هایی که روزگاری دوست می داشته است هم چنان به شدت شاکی ست. حتی اگر ماهی ها گریه کنند .

bahar-e-sabzz.blogfa.com

بهارسبز

http://www.bahar-e-sabzz.blogfa.com/9301.aspx

خیلی وقته که میخوام یه پست بنویسم اما نمیدونم چرا جدیدا انقدر زمان زود میگذار! باورم نمیشه، از آخرین پستی که نوشتم بیش از ۴ماه میگذره! اونم چه ۴ ماهی! تو این مدت امتحان جامع بخش کتبی و شفاهی رو دادم و شروع کردم به پروپوزال نوشتن، یه سفر به اورلندو رقتم، یه ورک شاپ ۲ روزه رفتم که اولین تجربه رانندگی تو جادههای آمریکا برام بود، عید شد، مراسم عید نوروز تو دانشگاه گرفتیم که ۲۰۰ نفر مهمون داشتیم! و یه سری کارای خرده ریز دیگه. به قول جیگر: مهمه؟ یا باید به جای اون لیست یه لیست دیگه بنویسم از رفتار ها؟

bahar-e-sabzz.blogfa.com

بهارسبز - مهمه؟!!!!

http://www.bahar-e-sabzz.blogfa.com/post-64.aspx

خیلی وقته که میخوام یه پست بنویسم اما نمیدونم چرا جدیدا انقدر زمان زود میگذار! باورم نمیشه، از آخرین پستی که نوشتم بیش از ۴ماه میگذره! اونم چه ۴ ماهی! تو این مدت امتحان جامع بخش کتبی و شفاهی رو دادم و شروع کردم به پروپوزال نوشتن، یه سفر به اورلندو رقتم، یه ورک شاپ ۲ روزه رفتم که اولین تجربه رانندگی تو جادههای آمریکا برام بود، عید شد، مراسم عید نوروز تو دانشگاه گرفتیم که ۲۰۰ نفر مهمون داشتیم! و یه سری کارای خرده ریز دیگه. به قول جیگر: مهمه؟ یا باید به جای اون لیست یه لیست دیگه بنویسم از رفتار ها؟

bahar-e-sabzz.blogfa.com

بهارسبز

http://www.bahar-e-sabzz.blogfa.com/9112.aspx

عید اومد، بهار اومد، من از تو دورم. اولا عید همه مبارک! سال تحویل اینجا 7 و 2 دقیقه صبح بود، من فقط تونستم برای چند لحظه تهران رو بگیرم و با مامان و بابام حرف بزنم و دیگه هیچ جای دیگه خط نداد که حرف بزنم. شال و کلاه کردم و اومدم دانشگاه، امروز کمپس به طرز عجیبی خلوته، انگار اینا هم رفتن عید دیدنی! یکی دو هفته اخیر خیلی دلم حال و هوای عید تهران رو می خواست. امسال اولین سالیه که من از خانواده ام و همه عزیزانم دورم . نوشته شده در چهارشنبه 30 اسفند1391ساعت 20:19 توسط بهار. پس کی می خوای بزرگ شی؟