MAHBOOBEHRAZAVINIA.BLOGFA.COM
کتاب داغکتاب داغ - شعر،داستان، دلنوشته
http://mahboobehrazavinia.blogfa.com/
کتاب داغ - شعر،داستان، دلنوشته
http://mahboobehrazavinia.blogfa.com/
TODAY'S RATING
>1,000,000
Date Range
HIGHEST TRAFFIC ON
Friday
LOAD TIME
0.2 seconds
PAGES IN
THIS WEBSITE
20
SSL
EXTERNAL LINKS
19
SITE IP
38.74.1.43
LOAD TIME
0.202 sec
SCORE
6.2
کتاب داغ | mahboobehrazavinia.blogfa.com Reviews
https://mahboobehrazavinia.blogfa.com
کتاب داغ - شعر،داستان، دلنوشته
mahboobehrazavinia.blogfa.com
کتاب داغ
http://www.mahboobehrazavinia.blogfa.com/9109.aspx
آدم دل انگیزی بود . خاص و دوست داشتنی .غیر معمول . تازه کشفش کرده بودم .از آن دسته آدمها نبود که خوشگل باشد یا زبان بریزد و خودش را به سمتم بکشد ویا هرچیز دیگر، بلکه این فقط به خاطر داشتن اخلاقهای صفت منحصر به فردش بود که مرا جذبش می کرد. این زن عجیب حدود هشتاد سالی سن داشت وبه طور افراط انگیزی به سرو وضعش می رسید . چه حوصله ای! نظر شما در مورد این شخصیت خیالی اما برگرفته از واقعیت چیست؟ نوشته شده در سه شنبه بیست و یکم آذر ۱۳۹۱ساعت 19:23 توسط محبوبه رضوی نیا. گنجینه ی واژگان پارسی.
کتاب داغ
http://www.mahboobehrazavinia.blogfa.com/posts
دوشنبه سوم تیر ۱۳۹۲. یکشنبه دوازدهم خرداد ۱۳۹۲. چهارشنبه هشتم خرداد ۱۳۹۲. جمعه سوم خرداد ۱۳۹۲. دوشنبه بیست و سوم اردیبهشت ۱۳۹۲. سه شنبه بیست و یکم آذر ۱۳۹۱. سه شنبه سی ام آبان ۱۳۹۱. شنبه ششم آبان ۱۳۹۱. سه شنبه بیست و هفتم تیر ۱۳۹۱. چهارشنبه چهاردهم تیر ۱۳۹۱. پنجشنبه بیست و پنجم خرداد ۱۳۹۱. پنجشنبه یازدهم خرداد ۱۳۹۱. دوشنبه هشتم خرداد ۱۳۹۱. چهارشنبه سی ام فروردین ۱۳۹۱. چهارشنبه بیست و سوم فروردین ۱۳۹۱. سه شنبه پانزدهم فروردین ۱۳۹۱. سه شنبه پانزدهم فروردین ۱۳۹۱. چهارشنبه هفدهم اسفند ۱۳۹۰. شنبه یکم بهمن ۱۳۹۰.
کتاب داغ
http://www.mahboobehrazavinia.blogfa.com/9104.aspx
بعضی وقتها شگفت زده می شوی اگرفقط کمی قدرت ادراکت را بالا برده ودقت نگاه خود را سرعت بیشتری ببخشی . کافی است تا ازمیان انبوه عوالم عادی و آدمهای معمولی و اتفاقهایی که مثل یک قبرستان مرده پیش پایت افتاده اند ، کلماتی قائم ومحکم و جملاتی رقصنده وموزون یافته وبیرون بیاوری . من کلاس زجر آورو خسته کننده دستور2 را فقط به خاطر این دختر تحمل می کردم . . نوشته شده در سه شنبه بیست و هفتم تیر ۱۳۹۱ساعت 0:39 توسط محبوبه رضوی نیا. عبده خال نویسنده ی عربستانی یادتان هست؟ دوباره به این جمله نگاه کنید!
کتاب داغ -
http://www.mahboobehrazavinia.blogfa.com/post-56.aspx
بعضی وقتها شگفت زده می شوی اگرفقط کمی قدرت ادراکت را بالا برده ودقت نگاه خود را سرعت بیشتری ببخشی . کافی است تا ازمیان انبوه عوالم عادی و آدمهای معمولی و اتفاقهایی که مثل یک قبرستان مرده پیش پایت افتاده اند ، کلماتی قائم ومحکم و جملاتی رقصنده وموزون یافته وبیرون بیاوری . من کلاس زجر آورو خسته کننده دستور2 را فقط به خاطر این دختر تحمل می کردم . . نوشته شده در سه شنبه بیست و هفتم تیر ۱۳۹۱ساعت 0:39 توسط محبوبه رضوی نیا. گنجینه ی واژگان پارسی.
کتاب داغ -
http://www.mahboobehrazavinia.blogfa.com/post-66.aspx
سلام با عذر خواهی فراوان لطفا از امروز برای مطالعه مطالب وبلاگ به آدرس لوکس بلاگ کتاب داغ مراجعه نمایید .در آدرس وبلاگ به جای کلمه بلگفا ( لوکس بلاگ ) را واردنمایید . متشکرم. نوشته شده در دوشنبه سوم تیر ۱۳۹۲ساعت 18:0 توسط محبوبه رضوی نیا. گنجینه ی واژگان پارسی.
TOTAL PAGES IN THIS WEBSITE
20
جان شیفته
http://www.janeandishmand.blogfa.com/9111.aspx
سالور آدم صبور و مهربان و کج خلق و ابله و مریض و سرسخت و مردم دوستی بود و نبود.در دشت. زندگی میکرد و خانه ای در جنگل داشت و در شهر پرسه میزد.نمیدانم الآن چه زمانیست.شاید شب. است و سالور صبور در دشت است.و یا روز است و سالور ابله در شهر میچرخد.و یا ساعت ۵ است و. در خانه ی جنگلی به مسافری راه گم کرده غذا میدهد.شاید فرداست و تهی از زندگی و فراتر از دشت. و جنگل و شهر است و فقط سرسخت است.من سالورم.لحظه های احتضار شاید اینطور باشد.و من در. آن لحظه به خود میگویم سالور چه بود؟ و مدام در اشتباه بود. ۳۴۵۱ ۳۴۵۲ ۳۴۵۳ .
جان شیفته - برای رسیدن به او با قطار سریع السیر باید بروم
http://www.janeandishmand.blogfa.com/post-30.aspx
برای رسیدن به او با قطار سریع السیر باید بروم. مبلی را که جایت رویش خالیست. که با قطار به دنبالت بیایم. نوشته شده در چهارشنبه دوم اسفند ۱۳۹۱ساعت 17:36 توسط وحید. نوشتن برای فراموش کردن است نه برای به یاد آوردن.من مینویسم که فراموش کنم شما بخوانید تا به یاد آورید. فرصت نوشتن.روز نوشته های بابک داد. همیشه باید یک مدیر بود.
جان شیفته
http://www.janeandishmand.blogfa.com/8708.aspx
نمیدانم چرا آنروز دو خورشید طلوع کرده بود . یکی در آسمان. و دیگزی در کنار من . دست در دست من . وای که چه گرمایی از. دستانش ساطع میشد . قطره قطره ذوبم میکرد و من جاری میشدم . در انحنای جاده پیچ میخوردم و میغلتیدم . رو به سوی کجا؟ اما جاری بودم . شاید مرا میگداخت تا چیزی را در من رسیده کند . ولی من به فکر این جیزها نبودم . فقط به همان لحظهی با او بودن. کنارش نشسته بودم . دوش به دوش . تکیه کرده بر هم . انگار که. همیشه باید اینطور میماندیم . جهرهی زیبایی داشت . اما زیبایی. او ظریف بود تا مثل او رقصید .
جان شیفته - چشمهایم از سعیده حامد مقدم
http://www.janeandishmand.blogfa.com/post-34.aspx
چشمهایم از سعیده حامد مقدم. چشمهایم بوی سرما می دهد بوی تنهایی معما می دهد. چشمهایت حس زیبای بهار بوی گلها نسترنها می دهد. چشمهایم را به چشمت باز کن اشکهایم را تو گاهی ناز کن. روی لبهایم گل میخک بکار با لبانت خنده ای با ناز کن. نوشته شده در چهارشنبه ششم آذر ۱۳۹۲ساعت 10:53 توسط وحید. نوشتن برای فراموش کردن است نه برای به یاد آوردن.من مینویسم که فراموش کنم شما بخوانید تا به یاد آورید. فرصت نوشتن.روز نوشته های بابک داد. همیشه باید یک مدیر بود.
جان شیفته - هاج و واج
http://www.janeandishmand.blogfa.com/post-25.aspx
خط سیر آفرینش را. در بین دو دیوار. با پکی به سیگار. روی گل و لای. چیزی در من بوجود آمد که دیروز نبود. نوشته شده در جمعه ششم بهمن ۱۳۹۱ساعت 13:40 توسط وحید. نوشتن برای فراموش کردن است نه برای به یاد آوردن.من مینویسم که فراموش کنم شما بخوانید تا به یاد آورید. فرصت نوشتن.روز نوشته های بابک داد. همیشه باید یک مدیر بود.
جان شیفته
http://www.janeandishmand.blogfa.com/9209.aspx
چشمهایم از سعیده حامد مقدم. چشمهایم بوی سرما می دهد بوی تنهایی معما می دهد. چشمهایت حس زیبای بهار بوی گلها نسترنها می دهد. چشمهایم را به چشمت باز کن اشکهایم را تو گاهی ناز کن. روی لبهایم گل میخک بکار با لبانت خنده ای با ناز کن. نوشته شده در چهارشنبه ششم آذر 1392ساعت 10:53 توسط وحید. نوشتن برای فراموش کردن است نه برای به یاد آوردن.من مینویسم که فراموش کنم شما بخوانید تا به یاد آورید. فرصت نوشتن.روز نوشته های بابک داد. همیشه باید یک مدیر بود.
جان شیفته - یک فلش فیکشن (داستانک)
http://www.janeandishmand.blogfa.com/post-28.aspx
یک فلش فیکشن (داستانک). ۳۴۵۱ ۳۴۵۲ ۳۴۵۳ . میشمارم تا خوابم ببرد . تعداد زیادی از مردانی که از حصار به داخل میپرند. و هیچ کدام دلباخته ی من نخواهند بود. نوشته شده در چهارشنبه هجدهم بهمن ۱۳۹۱ساعت 19:32 توسط وحید. نوشتن برای فراموش کردن است نه برای به یاد آوردن.من مینویسم که فراموش کنم شما بخوانید تا به یاد آورید. فرصت نوشتن.روز نوشته های بابک داد. همیشه باید یک مدیر بود.
جان شیفته - سالور
http://www.janeandishmand.blogfa.com/post-29.aspx
سالور آدم صبور و مهربان و کج خلق و ابله و مریض و سرسخت و مردم دوستی بود و نبود.در دشت. زندگی میکرد و خانه ای در جنگل داشت و در شهر پرسه میزد.نمیدانم الآن چه زمانیست.شاید شب. است و سالور صبور در دشت است.و یا روز است و سالور ابله در شهر میچرخد.و یا ساعت ۵ است و. در خانه ی جنگلی به مسافری راه گم کرده غذا میدهد.شاید فرداست و تهی از زندگی و فراتر از دشت. و جنگل و شهر است و فقط سرسخت است.من سالورم.لحظه های احتضار شاید اینطور باشد.و من در. آن لحظه به خود میگویم سالور چه بود؟ و مدام در اشتباه بود.
جان شیفته - حدودا 90 در صد
http://www.janeandishmand.blogfa.com/post-31.aspx
حدودا 90 در صد. خواستم تلفن را بردارم و بازخواستش کنم عطر چای هلو به مشامم خورد یاد جمله ام به منشی افتادم با مراجعه کننده بعدی . گوشی را گذاشتم. او واقعا به جمله ام عمل کرده بود. گفت: بله توی یه مجله سلامت تبلیغ رو دیدم البته باورش برام سخت بود آقای دکتر. بله اما وقتی از شهرتتون شنیدم خیالم راحت شد. تقریبا. اما دقیقا چیزی را که نپرسیدم گفت نویسنده ها! جا خوردم گفتم: من می تونم شما رو به هر شکلی در بیارم مهم نیست حتی شبیه دوستاتون.عکسی از نویسنده محبوبتون دارین؟ گفتم: مهم نیست اسمشو بگین گوگل پیداش می کنه.
جان شیفته
http://www.janeandishmand.blogfa.com/9012.aspx
شعری از سعیده حامد مقدم. دستی به سر کشیدی و رفتی به راه خویش. اندوه من ندیدی و رفتی به راه خویش. چشمان من نداشت پناهی در آن زوال. تنها و بی پناه تو رفتی به راه خویش. نوشته شده در یکشنبه چهاردهم اسفند ۱۳۹۰ساعت 23:24 توسط وحید. ستاره های آبی / اثر نغمه وطن دوست. سکینه وربپری الاهی، خدا لعنتت کنه،بمیری که همه ازدستت راهت شن مادر، تودختری خیر سرت هفت سالته، چی دادی به خورد این زبون بسته که اینطور شکمش ورم کرده. نوشته شده در شنبه سیزدهم اسفند ۱۳۹۰ساعت 17:10 توسط وحید. فرصت نوشتن.روز نوشته های بابک داد.
TOTAL LINKS TO THIS WEBSITE
19
mahboobehayeshab.persianblog.ir
محبوبه های شب
تاريخ : دوشنبه ٧ بهمن ،۱۳۸٧ ۱٠:۱۸ ق.ظ نویسنده : # #. دوباره ام امروز به شعر می خواند. همان کس که نگفت است . مرا شیفتگی "تو را دوست می دارم ". به آخر سطر بهار می راند. دوباره سر در گم بحث انار و یاقوتم. و مبهوت چراغی . خوشم ز خاطره ی توت و تاک و تابستان. وپر وانه که در باد بال پیچاند. شب از سر تردید دوش مکثی کرد. ستاره هم به افق باز پیش دستی کرد. دل از دل و دلدار باز می گوید. زبان ز گنهکار باز می گوید. ز بوی چمن تازه سر چین شده ی. کنار جاده ای در هراز می گوید. تو گویی سخن عاشقانه در پیش است. تلخی بیخوابی...
ماه شب 14
همه ی دردم این است :. یکی در زندگی ام. 12:13 ] [ محبوبه ]. زیر بارون نفساتو دوس دارم . 22:53 ] [ محبوبه ]. عشق یک چرخه است:. وقتی عاشق می شوید، صدمه می بینید. وقتی صدمه می بینید، متنفر می شوید. وقتی متنفر می شوید، سعی می کنید فراموش کنید. وقتی سعی می کنید فراموش کنید، دل تنگ می شوید. وقتی دل تنگ می شوید. در نهایت دوباره عاشق می شوید. 21:22 ] [ محبوبه ]. تنهایی ، دوری ، دلتنگی ، بغض ، ناله و گریه همه و همه واسه یه لحظه با تو بودن . 21:56 ] [ محبوبه ]. سلام سال نو همگی مبارک ایشالله که سال خوبی داشته باشید .
محبوبه حاجعلی
آنان برای دشمنی با من، برای دشمنی با تو، برای دشمنی با راستی، اعدامشان کردند و هنگامی که یاران ، باسرود زندگی بر لب، به سوی مرگ می رفتند، امیدی آشنا می زد چو گل در چشمشان لبخند، به شوق زندگی آواز می خواندند، وتاپایان به راه روشن خود با وفا ماندند. Monday, February 18, 2013. اواخر سال 1361 بود که از بند 3 زندان قزلحصار به بند 7 که در آن زمان بند تنبیهی بود منتقل. و درهمان دوران بود که با محبوبه حاجعلی آشنا شدم. مدتی بعد یعنی در سال 63 بندهای تنبیهی را جمع کردند ومارابه بندهای دیگر فرستادند من به بند3منتقل...
PARSA
سالی که گذشت . سال گذشته مجبور شدیم که از پرت به شهر کوچکی در ایالت. آخه ته ظرف بود فالوده و ما کلی از این حرفش خندمون گرفت. چند روز قبل وقتی داشتیم با مادر همسر حرف میزدیم اون پرسید که همسر صداشو میشنوه و پارسا جواب داد من هم میشنوم بگو! خلاصه خیلی جالبه فارسی حرف زدنش. دیشب داشتم براش کتاب میخوندم گفت تو بخون من تکرار کنم یه جا نوشته بود خانم داگزبری و وقتی اون میخواست تکرار کنه گفت میس داگزبری :. امیدوارم پارسا بتونه پله های ترقی رو طی کنه و اونی بشه که آرزوی پدر و مادرشه. اینجا در سال یک هفته. خلاصه ...
محبوبه
منتظر سرویس نشستم ۱۲و ۱۰ دیقه میاد . اومدم یه سر به خانه ی ویرانم بزنم. دوشنبه هجدهم آذر ۱۳۹۲ ] [ 11:56 ] [ محبوبه ]. خب حواسم نبود خب. دوشنبه هجدهم آذر ۱۳۹۲ ] [ 11:55 ] [ محبوبه ]. چقد این استادا حرف میزنن. میشه جور شه فردا برم خونه. دوشنبه بیستم آبان ۱۳۹۲ ] [ 14:7 ] [ محبوبه ]. چقد این استادا حرف میزنن. میشه جور شه فردا برم خونه. دوشنبه بیستم آبان ۱۳۹۲ ] [ 14:7 ] [ محبوبه ]. چقد این استادا حرف میزنن. میشه جور شه فردا برم خونه. دوشنبه بیستم آبان ۱۳۹۲ ] [ 14:7 ] [ محبوبه ]. انقد اعصابم خورده, کله سحر پاش...
کتاب داغ
سلام با عذر خواهی فراوان لطفا از امروز برای مطالعه مطالب وبلاگ به آدرس لوکس بلاگ کتاب داغ مراجعه نمایید .در آدرس وبلاگ به جای کلمه بلگفا ( لوکس بلاگ ) را واردنمایید . متشکرم. نوشته شده در دوشنبه سوم تیر 1392ساعت 18:0 توسط محبوبه رضوی نیا. به چه نامی علاقمندید؟ دوست دارید شما را به چه اسمی صدا بزنند؟ چه کلمه ای وجود شما را دارای نشان و علامت خاصی کرده است؟ اصلا جنابعالی هنگام تولد چگونه تعریف شده اید؟ یک ماجرای عشقی ، یک خاطره دور، یک خواب شیرین ، یک آرزوی دوست داشتنی یا یک خار در گوشه قلب تان؟ آدم دل انگ...
Account Suspended
This Account has been suspended. Contact your hosting provider for more information.
zendegie shad
جلسه خواستگاري بعد از نيم ساعت سکوت . مادر داماد : ببخشين ، کبريت دارين؟ خانواده عروس : کبريت؟ مادر داماد : والا پسرم مي خواست سيگار بکشه. خانواده عروس : پس داماد سيگاريه! مادر داماد : سيگاري که نه. والا مشروب خورده ، بعد از مشروب سيگار مي چسبه. خانواده عروس : پس الکلي هم هست! مادر داماد : الکلي که نه. والا قمار بازي کرده و باخته! ما هم مشروب داديم بهش. خانواده عروس : پس قمارم بازي مي کنه! مادر داماد : آره. دوستاش توي زندان بهش ياد دادن. خانواده عروس : پس زندانم بوده! خانواده عروس : پس معتادم بوده! مرد ا...
♀♥♂محبوبه ي شب♂♥♀
این کار کی بوده؟ نوشته شده درجمعه بیست و دوم دی ۱۳۹۱ساعت 13:51 توسط محبوبه. نوشته شده درپنجشنبه بیست و یکم دی ۱۳۹۱ساعت 2:0 توسط محبوبه. محبوبﮧ متولد:1372/6/10 ترم4کاردان ے نرم افزار. ღ بووووق پارسای عزیزღ. ღلیلا و آرش لیلا جونღ. ღپسر خوب آقا محمدღ. ღ بغض های خسته نیلوییღ. ღیه فنجان تنهایی محض مهری جونღ. ღتا شقایق هست زندگی باید کرد مهسا جونღ. روزهای زندگی آقا امیرღ. ღ هستی رها جونღ. ღزندگیه من مال توست هستی جونღ. ღدرد و دل کهنه آقاپیمانღ. ღامان از این روزگار نامرد آقا ایمانღ. ღروزهای تنهایی محدثه جونღ.
امام خامنه ای محبوب امام زمان عج
امام خامنه ای محبوب امام زمان عج. کسی که ولایت فقیه را قبول ندارد دروغ می گوید که امام زمان ( عج ) را دوست دارد . آدرس مشاهده مستقیم آلبوم های تصاویر معارفی. إ ذا ب ل غ ت ال ح ل ق وم. شرح حدیث ولایة علی بن ابی طالب حصنی فمن دخل حصنی امن من عذابی / ق 1. ماه رجب و ارتباط آن با ولایت. دنیای بی فاطمه سلام الله علیها برای شیعیان قفس است. امام رضا علیه السلام خزانه دار بسوی ظهور هستند. راهکاری برای به دست آوردن دل امام زمان ( عج ). بیداری تحت لوای ولایت. خبرگزاری بین المللی تسنیم. سلام بر محبوب امام ( ع ).
من
در وحشی ترین ساعات زندگی که حالاست، گرما هجوم آورده. دارد تمام وجودم را و این خانه را زخمی می کند. گرما مجهزترین سپاهی ست که من می شناسم. کمین می کند در پشت بام خانه و در روز روشن حجم سنگینی از آتش می بارد! خیلی زود موفق می شود که تمام بهار خواب را تصرف کند، بعد از پنجره وارد می شود و در یک آرایش نظامی بی نظیر، فرش دست بافت را به قاعده یک متوازی الاضلاع می سوزاند. چشمش می افتد به گلدانم، که مثل خودم همیشه تشنه است. انگار خوشحال می شود از اینکه یک سوژه ی متحرک روبه بالا رونده، پیدا کرده! مثلا عهد کرده بودم.
