MOVIEGUYS.PERSIANBLOG.IR

kantonist.persianblog.ir

روزی سرد با حظور آفتابی مزاحم - یادداشت بر کاغذ بی خط

http://kantonist.persianblog.ir/post/23

یادداشت بر کاغذ بی خط. روزی سرد با حظور آفتابی مزاحم. ساعت ۱:۱۸ ‎ب.ظ روز پنجشنبه ۳٠ شهریور ،۱۳۸٥. بشریت ، با پاهایی تاول زده از هزاران سال راه پیمودن ، از کنار دیوانه می گذشت. دیوانه ، در کنار رودخانه ، زیر درختی نشسته بود و با گردو ها بازی می کرد که نا گهان فریاد زد:. آهای می آی بازی کنیم؟ نه که فرصتی نیست از برای خوش گذرانی ، راه درازی در پیش دارم. ایول ، کجا می خوای بری؟ می گن جلو تر یه دریا هست. ای کلک می خوای بری آبتنی؟ های وحشی ستیز با ید کرد همی . آه که در پی حقیقت. چه راه درازی در پیش دارم.

kantonist.persianblog.ir

صدای پای فرشته ای در لجن زار - یادداشت بر کاغذ بی خط

http://kantonist.persianblog.ir/post/21

یادداشت بر کاغذ بی خط. صدای پای فرشته ای در لجن زار. ساعت ۱٠:٢٦ ‎ب.ظ روز دوشنبه ٢٦ تیر ،۱۳۸٥. خب آخرش چی می شه؟ سرمایه بین همه تقسیم می شه. خب دیگه این خیلی ایده آل گرایی می شه. تو در مورد تعریف ایده آل گرایی اشتباه می کنی! منظور تو از ایده آل گرایی ، خیال پردازی یا یه همچین چیزاییه! این تعریفیه که امپریالیسم تبلیغش می کنه. اما در اصل ایده آل گرایی یا آرمان گرایی اینه که هدفی داشته باشیم و بدنبالش بریم . هر چی به این هدف نزدیک تر بشیم موفق تریم. شاید رسیدن کامل به این هدف ناممکن باشه. مگه چه اشکالی داره؟

kantonist.persianblog.ir

یادداشت بر کاغذ بی خط

http://kantonist.persianblog.ir/1387/2

یادداشت بر کاغذ بی خط. ساعت ۱۱:٢۳ ‎ب.ظ روز شنبه ٢۱ اردیبهشت ،۱۳۸٧. اینجا پولی پیدا نمی کنی . ما فقط در پی گرما در این جیب ها پنهان شده ایم! به مرد نزدیک شدم. حاجی می تونم یه کم کنار این آتیشت خودمو گرم کنم؟ بیا داداش . لبو نمی خوری؟ دستانم را روی آتش به هم می مالیدم .لحظات در سکوتی ابلهانه سپری می شد . وقتی مرد تکه ی چوبی که معلوم بود در گذشته جعبه ی میوه بوده است را درون آتش می انداخت. توجه ام به ذغال های ته پیت حلبی سوراخ سوراخ شده جلب شد. سکوت را شکستم:. لبخندی بر صورت مرد نشست. آقا دمت گرم . من ب...

kantonist.persianblog.ir

یادداشت بر کاغذ بی خط

http://kantonist.persianblog.ir/archive

یادداشت بر کاغذ بی خط. عناوین مطالب وبلاگ "یادداشت بر کاغذ بی خط". 1588;نبه ٢۱ اردیبهشت ،۱۳۸٧. 1740;کشنبه ٢٦ آذر ،۱۳۸٥. روزی سرد با حظور آفتابی مزاحم. 1662;نجشنبه ۳٠ شهریور ،۱۳۸٥. 1662;نجشنبه ٢ شهریور ،۱۳۸٥. صدای پای فرشته ای در لجن زار. 1583;وشنبه ٢٦ تیر ،۱۳۸٥. لبخند های تلخ حسن و حسن زاده ها. 1580;معه ٩ تیر ،۱۳۸٥. 1662;نجشنبه ٤ خرداد ،۱۳۸٥. ۲ يادداشت کوتاه بر کاغذ بی. وقتی نگاه می کنم! نيمکت و بيد مجنون (يک داستان کوتاه). کانتونیست قسمت سوم :کانتونیست ، شمشیر،خدا. کانتونیست قسمت دوم :کانتونیست کوچک.

kantonist.persianblog.ir

یادداشت بر کاغذ بی خط

http://kantonist.persianblog.ir/1385/4

یادداشت بر کاغذ بی خط. صدای پای فرشته ای در لجن زار. ساعت ۱٠:٢٦ ‎ب.ظ روز دوشنبه ٢٦ تیر ،۱۳۸٥. خب آخرش چی می شه؟ سرمایه بین همه تقسیم می شه. خب دیگه این خیلی ایده آل گرایی می شه. تو در مورد تعریف ایده آل گرایی اشتباه می کنی! منظور تو از ایده آل گرایی ، خیال پردازی یا یه همچین چیزاییه! این تعریفیه که امپریالیسم تبلیغش می کنه. اما در اصل ایده آل گرایی یا آرمان گرایی اینه که هدفی داشته باشیم و بدنبالش بریم . هر چی به این هدف نزدیک تر بشیم موفق تریم. شاید رسیدن کامل به این هدف ناممکن باشه. مگه چه اشکالی داره؟

kantonist.persianblog.ir

دروغ گویان! - یادداشت بر کاغذ بی خط

http://kantonist.persianblog.ir/post/22

یادداشت بر کاغذ بی خط. ساعت ٩:٢٤ ‎ب.ظ روز پنجشنبه ٢ شهریور ،۱۳۸٥. حجم شیون و زاری ذهن ها را پر کرده بود. رقص مرگ سیاه پوشان از برای مرگ ،. صورت ها چون سیرت ها ، گل آلود. مرد و زن می غلطیدند بر خاک ، برای آن در خاک فرو رفته. و من عریان بودم. عریان ، در گوشه ای تنها. با چشمانی شبنم آلود. و نا گه او. همچون شمعی بود در شب تیره ی مه آلود. لحظه ای بر من خیره شد. لبخندی تحقیر آمیز بر لبانش طغیان کرد. آن چیست ، عشق. است و آن کیست ، انسان. و هیچ نگفتم ،. تنها نگاهی به همان حقارت. براستی چه احمق بودم.

kantonist.persianblog.ir

یادداشت بر کاغذ بی خط

http://kantonist.persianblog.ir/1385/3

یادداشت بر کاغذ بی خط. ساعت ۱٠:۳٩ ‎ب.ظ روز پنجشنبه ٤ خرداد ،۱۳۸٥. نشان کرده بودم که وقتی بالا رفتم بگیرمش. بعد از آن سالها تاب بازی نکردم . درست مثل کسی که از ارتفاع می ترسد وقتی سوار تاب می شدم سرم گیج می رفت . دل پیچه. بعد ها وقتی هواپیما سوار شدم فهمیدم که آسمان انتها ندارد. فهمیدم که ابرها مثل پشمک نیستند.فهمیدم که چگونه شیرینی پشمک ها به تلخی شربت های سرماخوردگی یا بادام های تلخ پنهان در آجیل عید تبیل می شود. درباره : شهروندی با اندام و هوشی متوسط. پروفایل مدیر : سروش د. روزی سرد با حظور آفتابی مزاحم.

kantonist.persianblog.ir

یادداشت بر کاغذ بی خط

http://kantonist.persianblog.ir/1385/1

یادداشت بر کاغذ بی خط. ساعت ۳:٢٦ ‎ب.ظ روز پنجشنبه ۳۱ فروردین ،۱۳۸٥. معرفی کتاب تنی از ما. چاپ اول: پاييز ۱۳۸۴. تنی از ما ) داستان بخشی از نسلی است که زندگی در قلعه ی حيوانات را به نوعی تجربه کرده و می کنند. گروهی که برای ايده آل های ملی قيام کردند که همين ايده آل های ملی باعث شد که به ايده آل های مذهبی مردم آن روزگار احترام گذارند . کسانی که اين روز ها در سنين حدود شصت سال بسر می برند. داستانی که سايه ای از تاريخ دارد ، تاريخی نه چندان دور ولی تکراری . به قول والتر مروری از حماقت های پی در پی بشر. شد آنک...

kantonist.persianblog.ir

وقتی نگاه می کنم! - یادداشت بر کاغذ بی خط

http://kantonist.persianblog.ir/post/16

یادداشت بر کاغذ بی خط. وقتی نگاه می کنم! ساعت ۱۱:٤٩ ‎ق.ظ روز چهارشنبه ٩ فروردین ،۱۳۸٥. وقتی نگاه می کنم. یا رویای درک آنها. تصویر چشم تر خواب آلود ،شاید. خواب زده ی او ، در آینه. تماشای زمستان سرد بس ناجوانمردانه ی ماث. فریاد غم زده یا وحشت زده ی او که:. یادگار خشک سالی های گرد آلود. هیچ بارانی شما را شست نتواند). دروغ بزرگ کدام است؟ دروغ ، مثل قصه های مادر پیش از خواب. مثل کفش های پولادین. در پای خسته ی او که. خاطره ی درخت نارنج در سر داشت. بیدار بودن از ترس کابوس لالایی غم این خفته ی چند؟

kantonist.persianblog.ir

یادداشت بر کاغذ بی خط

http://kantonist.persianblog.ir/1385/6

یادداشت بر کاغذ بی خط. روزی سرد با حظور آفتابی مزاحم. ساعت ۱:۱۸ ‎ب.ظ روز پنجشنبه ۳٠ شهریور ،۱۳۸٥. بشریت ، با پاهایی تاول زده از هزاران سال راه پیمودن ، از کنار دیوانه می گذشت. دیوانه ، در کنار رودخانه ، زیر درختی نشسته بود و با گردو ها بازی می کرد که نا گهان فریاد زد:. آهای می آی بازی کنیم؟ نه که فرصتی نیست از برای خوش گذرانی ، راه درازی در پیش دارم. ایول ، کجا می خوای بری؟ می گن جلو تر یه دریا هست. ای کلک می خوای بری آبتنی؟ های وحشی ستیز با ید کرد همی . آه که در پی حقیقت. چه راه درازی در پیش دارم. تنها ...