MP3NEWS.BLOGFA.COM

somayehbano.blogfa.com

کاش یکی بود یکی نبود اول قصه ها نبود - براي تو

http://www.somayehbano.blogfa.com/post-90.aspx

کاش یکی بود یکی نبود اول قصه ها نبود. او شمال من بود، جنوب من، غرب و شرق من. هفتهي كاري من و جمعهي تعطيل من. ماه من، مهتاب من، حرف من، آواز من. فكر ميكردم عشق تا ابد پايد، برخطا بودم. نوشته شده در یکشنبه سیزدهم آذر ۱۳۹۰ساعت 16:17 توسط سمیه بانو. و زن شیطان بود. پچ پچ هزار ساله. خيلي دور، خيلي نزديك. اب تنی در حوضچه اکنون. دلمشغوليهاي من و ام اس. يادداشتهاي يك دختر ترشيده. ياد باد آنكه زما وقت سفر ياد نكرد.

somayehbano.blogfa.com

کاش یکی بود یکی نبود اول قصه ها نبود - تلنگر ...

http://www.somayehbano.blogfa.com/post-98.aspx

کاش یکی بود یکی نبود اول قصه ها نبود. به تلنگر نیاز داشت. گفتم، تا راحتتر برود،. وقتی که تنفر یا بیتفاوتی همه وجودش را گرفته بود . نمیخواست بفهمد که باید زندگی کند،. غرق در گذشته بود، باید تصمیم میگرفت،. زندگی آن قدر فرصت نمیدهد،. تا یک عشق را بتوان ده بار تجربه کرد. با قلبش تعارف داشت،. احساسش را خاک کرده بود. و از خودش و همه وجودش میخواست تا کسی را نبیند،. نیاز داشت تا خودش باشد،. نه اینکه نبود، بود. درست مثل سه سال پیش،. که آخرش سجده شکر بجا آورد که چه خوب! نمی دانم کی میفهمد به آن تلنگر نیاز داشت،.

somayehbano.blogfa.com

کاش یکی بود یکی نبود اول قصه ها نبود

http://www.somayehbano.blogfa.com/9104.aspx

کاش یکی بود یکی نبود اول قصه ها نبود. روزی که از من خسته شدی، گفتي در تصوراتم هستي و نه بيشتر. قبول اسمت را ميگذارم،. اما تو خودت بهتر از من ميداني،. آنسوي قلبم یک آدم حقیقی نشسته يعني تو، نه ربات. خصوصیاتت را که نمیتواني مخفی کند. نروزها وقتی دلتنگیها و آشفتگیهایت را برايم مینوشتي،. من هم بايد ميسپردمت به يك قلب مجازي ؟ وقت میگذاشتي برایم، وقت میگذاشتم و هنوز هم ميگذارم چون برايم عزيزتريني. اما حالا كه نيستي، يعني خبري از تو نيست، نگرانت میشوم. وقتی در حرفهايم، هنوز عشقي و دوست. و زن شیطان بود.

somayehbano.blogfa.com

کاش یکی بود یکی نبود اول قصه ها نبود - یک پک سیگار

http://www.somayehbano.blogfa.com/post-95.aspx

کاش یکی بود یکی نبود اول قصه ها نبود. یک پک سیگار براي درمان دلتنگيم. به امتحانش می ارزد، نمی ارزد؟ با هوا کردن دود همان یک پک،. اگر خفه ام نکند. شاید بتوانم تو، خاطرات و افکارت را از ذهنم دور کنم. راستش بیشتر آرزو می کنم با همان یک پک بمیرم. تا خاطراتت را دود کنم. دلتنگم، دلتنگ تو و وجودت برای تمام عمر. نوشته شده در دوشنبه بیست و پنجم اردیبهشت ۱۳۹۱ساعت 12:13 توسط سمیه بانو. و زن شیطان بود. پچ پچ هزار ساله. خيلي دور، خيلي نزديك. اب تنی در حوضچه اکنون. دلمشغوليهاي من و ام اس. يادداشتهاي يك دختر ترشيده.

somayehbano.blogfa.com

کاش یکی بود یکی نبود اول قصه ها نبود - دوست مجازي ...

http://www.somayehbano.blogfa.com/post-96.aspx

کاش یکی بود یکی نبود اول قصه ها نبود. روزی که از من خسته شدی، گفتي در تصوراتم هستي و نه بيشتر. قبول اسمت را ميگذارم،. اما تو خودت بهتر از من ميداني،. آنسوي قلبم یک آدم حقیقی نشسته يعني تو، نه ربات. خصوصیاتت را که نمیتواني مخفی کند. نروزها وقتی دلتنگیها و آشفتگیهایت را برايم مینوشتي،. من هم بايد ميسپردمت به يك قلب مجازي ؟ وقت میگذاشتي برایم، وقت میگذاشتم و هنوز هم ميگذارم چون برايم عزيزتريني. اما حالا كه نيستي، يعني خبري از تو نيست، نگرانت میشوم. وقتی در حرفهايم، هنوز عشقي و دوست. و زن شیطان بود.

somayehbano.blogfa.com

کاش یکی بود یکی نبود اول قصه ها نبود - مرگ من روزي...

http://www.somayehbano.blogfa.com/post-89.aspx

کاش یکی بود یکی نبود اول قصه ها نبود. پلکهایم که به هم می رسند،. انگار ناقوس مرگ است. اما صداي گريهي بچهي همسايه هم گواهي ميدهد. ميخواهم بازوانت پناهگاه قلبم باشد. ميخواهم چشمانم را ميان انگشتانت پنهان كنم. آنوقت با خيال آسوده ميميرم. نوشته شده در شنبه بیست و هشتم آبان ۱۳۹۰ساعت 18:29 توسط سمیه بانو. و زن شیطان بود. پچ پچ هزار ساله. خيلي دور، خيلي نزديك. اب تنی در حوضچه اکنون. دلمشغوليهاي من و ام اس. يادداشتهاي يك دختر ترشيده. ياد باد آنكه زما وقت سفر ياد نكرد.

somayehbano.blogfa.com

کاش یکی بود یکی نبود اول قصه ها نبود - نوبت توست...

http://www.somayehbano.blogfa.com/post-93.aspx

کاش یکی بود یکی نبود اول قصه ها نبود. این بار نوبت تو بود. به تنهایی بریدی و دوختی. و من محکوم به قبول کردن شدم. چشم بسته و بی چون و چرا! تكههاي قلبم را به هم ميدوزم و. تا آخر دنيا منتظرت ميمانم. نوشته شده در یکشنبه سیزدهم فروردین ۱۳۹۱ساعت 18:8 توسط سمیه بانو. و زن شیطان بود. پچ پچ هزار ساله. خيلي دور، خيلي نزديك. اب تنی در حوضچه اکنون. دلمشغوليهاي من و ام اس. يادداشتهاي يك دختر ترشيده. ياد باد آنكه زما وقت سفر ياد نكرد.

somayehbano.blogfa.com

کاش یکی بود یکی نبود اول قصه ها نبود - مدار صفر درجه ...

http://www.somayehbano.blogfa.com/post-91.aspx

کاش یکی بود یکی نبود اول قصه ها نبود. مدار صفر درجه . وقتی گریبان عدم، با دست خلقت میدرید. وقتی ابد چشم تو را، پیش از ازل میآفرید. وقتی زمین ناز تو را، . وقتی عطش طعم تو را، با اشکهایم میچشید. من عاشق چشمت شدم، نه عقل بود و نه دلی. چیزی نمیدانم از این، دیوانگی و عاقلی. یک آن شد این عاشق شدن، دنیا همان یک لحظه بود. آن دم که چشمانش مرا، از عمق چشمانم ربود. وقتی که من عاشق شدم، شیطان به نامم سجده کرد. آدم زمینی تر شد و، عالم به آدم سجده کرد. من بودم و چشمان تو، نه آتشی و نه گلی. و زن شیطان بود.

somayehbano.blogfa.com

کاش یکی بود یکی نبود اول قصه ها نبود - سايه‌ها

http://www.somayehbano.blogfa.com/post-92.aspx

کاش یکی بود یکی نبود اول قصه ها نبود. خستهام از بودن و نبودنت. از صبر تو و بی قراری خودم. که شبها در خواب هم به روياهايم حكمميراني،. نميدانم ميخواهم زندگي كنم. يا براي راحتتر زندگي كردن تو بميرم. از پنجرهي اتاقم هم دلگيرم. هر شب قاب چهرهات بر روي شيشهي اتاقم منعكس ميشود. و من ميمانم و خاطرهي نبودنت. آخر ميداني درد اين روزهايم چيست؟ آنها قرار است تا آخر عمر با من بمانند. نوشته شده در چهارشنبه بیست و هشتم دی ۱۳۹۰ساعت 16:46 توسط سمیه بانو. و زن شیطان بود. پچ پچ هزار ساله. خيلي دور، خيلي نزديك.