MUSICNAMJOO.SUB.IR

baruneeshgh.blogfa.com

باران عشق - دوست

http://www.baruneeshgh.blogfa.com/post-45.aspx

و خداوند عشق را آفرید. سلام این مطلب را نوشتم فقط واسه تبریک تولدت. بهت تولدت را تبریک می گم امیدوارم هرچی از خدا می خواهی بهت بده و مثل همیشه آرزو می کنم همیشه شاد باشی. کنارت نیستم که بتونم بهت هدیه ای بدم و شادت کنم امیدوارم اونی که دوستش داری توی این روز خوشحالت کنه و در کنارت باشه. خیلی فکر کردم که چه هدیه ای بهت بدم تا آخرش این تصمیم را گرفتم که امیدوارم باعث خوشحالیت بشه. یادته می خواستی بدون اینکه کسی بفهمه بری به کودکان بی سر پرست به صورت رایگان زبان درس بدی؟ اما به خاطر مشکلاتی نتونستی. سجود سب...

baruneeshgh.blogfa.com

باران عشق - مترسک

http://www.baruneeshgh.blogfa.com/post-36.aspx

و خداوند عشق را آفرید. از خواب که بیدار شدم. کاش شراب بودم،سیگار نبودم. مداد نبودم پاک کن بودم. کوچه را دوست ندارم چون فقط رهگذر داره. خونه را دوست دارم آخه صاحب خونه داره. اگه درخت بودم کاش کاج بودم اما بوی گل یاس میدادم. میشه کاغذ باشم پاره نشم؟ اگرم آشغال بودم ، قابل بازیافت بودم. از بستنی بدم میاد میخوام آتیش باشم اما بی دود. اگرم آنتن بودم به کلاغ باج نمیدادم. اما دلم واسه حسن ننه گلاب میسوزه. کاش آلاکلنگ بودم اما پستی و بلندی نداشتم. نمیخوام شیشه باشم،زلال باشم. میخوام آیینه باشم،بی رحم باشم.

baruneeshgh.blogfa.com

باران عشق - بادبادک عشق

http://www.baruneeshgh.blogfa.com/post-43.aspx

و خداوند عشق را آفرید. بادبادک عشق در آسمان می رقصد. رنگ آمیزی شده است. امروز عشق و لب باهم می خندند. آری معشوق من هم می خندد. چشمان از خجالت عرق شرم می ریزد. دستانم این رسوایی را پاک می کند. دنیا را باید دید. کرکس ها ترانه عشق می خوانند. کلاغ ها رخت سیاه خود را آویختند. مردم نقاب از روی خود برداشتند. فرشته ی مرگ هم امشب می خندد. نوشته شده در جمعه دهم مهر ۱۳۸۸ساعت 21:7 توسط حسام. وبلاگی برای دوست داشتن. سکوت سرشار از سخنان ناگفته است. پرواز را به خاطر بسپار. دوست دارم یه دنیا(حسین). آن سوی آب و گل(فرزاد).

baruneeshgh.blogfa.com

باران عشق - خانه دوست كجاست؟

http://www.baruneeshgh.blogfa.com/post-35.aspx

و خداوند عشق را آفرید. در فلق بود كه پرسيد سوار. رهگذر شاخه نوري كه به لب داشت به تاريكي شنها بخشيد. و به انگشت نشان داد سپيداري و گفت:. كوچه باغي است كه از خواب خدا سبزتر است. و در آن عشق به اندازه پرهاي صداقت آبي است. ميروي تا ته آن كوچه كه از پشت بلوغ، سر به در ميآرد،. پس به سمت گل تنهايي ميپيچي،. دو قدم مانده به گل،. پاي فواره جاويد اساطير زمين ميماني. و تو را ترسي شفاف فرا ميگيرد. در صميميت سيال فضا، خشخشي ميشنوي:. رفته از كاج بلندي بالا، جوجه بردارد از لانه نور. و از او ميپرسي. آن سوی آب و گل(فرزاد).

baruneeshgh.blogfa.com

باران عشق - شب سوم

http://www.baruneeshgh.blogfa.com/post-42.aspx

و خداوند عشق را آفرید. شب سومه،شاید سال سومه. صدای نفس نفس زدنم از. جیر جیر تخت قدیمیم بیشتر است. امشب جلادی به نام خاطره من را شکنجه می داد. گاهی صدای خنده هایت گوشم را پر می کند. و گاهی هق هق تو من را به مرگ نزدیک تر می کند. گوش هایم را می گیرم. نا گاه تو را رو به روی خودم میبینم. با مو های پریشان. ترس وجودت را می خورد. تو را خندان می بینم. آرامش در صورتت رژه می رود. می ترسم پلک بزنم! خدای من چشم هایم را از من بگیر. بر روی قلبم چیزی حس میکنم. دست های تو است. که قلبم را نوازش می کند. آرام تر می شوم.

baruneeshgh.blogfa.com

باران عشق

http://www.baruneeshgh.blogfa.com/8701.aspx

و خداوند عشق را آفرید. نمیدونم هستم یا نیستم؟ نمیدونم خوابم یا بیدارم؟ نمیدونم چرا جمعه تعطیله؟ نمیدونم چرا سیگار آزاده ، علی سنتوری حرومه؟ نمیدونم تو کدوم کتاب آسمونی رای دادن ثواب داره! نمیدونم چرا آبی دیگه صادق نیست ، نکنه خونم مشکی شده؟ نمیدونم چرا ما آدما سگ شدیم ، سگا آدم شدن؟ نمیدونم چرا خورشید مهتابی شده ، ماه آفتابی شده؟ نمیدونم چرا زمستون آتیش میباره ، تابستون برف میاد؟ نمیدونم چرا عشق دو حرفی شده؟ پس قلب چی شده؟ نمیدونم چرا "من" ، "ما" نمیشه؟ نمیدونم چرا مرد بدون "نا" پیدا نمیشه؟ وخدا عشق را آ...

baruneeshgh.blogfa.com

باران عشق

http://www.baruneeshgh.blogfa.com/8807.aspx

و خداوند عشق را آفرید. بادبادک عشق در آسمان می رقصد. رنگ آمیزی شده است. امروز عشق و لب باهم می خندند. آری معشوق من هم می خندد. چشمان از خجالت عرق شرم می ریزد. دستانم این رسوایی را پاک می کند. دنیا را باید دید. کرکس ها ترانه عشق می خوانند. کلاغ ها رخت سیاه خود را آویختند. مردم نقاب از روی خود برداشتند. فرشته ی مرگ هم امشب می خندد. نوشته شده در جمعه دهم مهر 1388ساعت 21:7 توسط حسام. وبلاگی برای دوست داشتن. سکوت سرشار از سخنان ناگفته است. پرواز را به خاطر بسپار. دوست دارم یه دنیا(حسین). آن سوی آب و گل(فرزاد).

baruneeshgh.blogfa.com

باران عشق

http://www.baruneeshgh.blogfa.com/8702.aspx

و خداوند عشق را آفرید. گویند که دوزخی بود ، عاشق و مست. گویند که دوزخی بود ، عاشق و مست. با این همه مستی زتو هوشیار تریم. تو خون کسان نوشیده! گویند که دوزخی بود ، عاشق و مست. گویند که دوزخی بود ، عاشق و مست. گویند کسان بهشت با هور خوش است! من میگویم که آب انگور خوش است! این نقد بگیرو دست از آن نسیه بردار. آواز دهل شنیدن از دور خوش است. این می چه حرام است؟ که عالم همه ز آن میجوشند! یک دسته به نابودی نامش کوشند. آنان که بر عاشقان حرامش کردند! خود خلوت از آن پیاله ها می نوشند! معشوق و شراب و می پرستی را ساخت.

baruneeshgh.blogfa.com

باران عشق - رز قزمز

http://www.baruneeshgh.blogfa.com/post-44.aspx

و خداوند عشق را آفرید. نميدونم كه چه مدتي گذشته از آخرين باري كه خودم توي وب لاگم مطلبي نوشتم. دوست نداشتم چيزي بنويسم كه فكر نكني حالم خوبه و هيچ مشكلي ندارم اما ديشب شب بيست سوم ماه رمضان بود خيلي دلم گرفته بود. يادمه كوچولو كه بودم هميشه آرزوم اين بود زودتر بزرگ شم كه بتونم به پدر بزرگم كمك كنم.اما با حسرت بزرگ شدم.حسرت اينكه پدر بزرگم زود رفت و نموند كه من بزرگ شم و حسرت اون روزهاي بي خيالي و خوبي كودكي. روزهايي كه زود گذشت و الان شبايي كه خيلي دير صبح ميشه. بعدش به خودم جواب ميدم چون مقصر خودم بودم.

baruneeshgh.blogfa.com

باران عشق

http://www.baruneeshgh.blogfa.com/8706.aspx

و خداوند عشق را آفرید. شب سومه،شاید سال سومه. صدای نفس نفس زدنم از. جیر جیر تخت قدیمیم بیشتر است. امشب جلادی به نام خاطره من را شکنجه می داد. گاهی صدای خنده هایت گوشم را پر می کند. و گاهی هق هق تو من را به مرگ نزدیک تر می کند. گوش هایم را می گیرم. نا گاه تو را رو به روی خودم میبینم. با مو های پریشان. ترس وجودت را می خورد. تو را خندان می بینم. آرامش در صورتت رژه می رود. می ترسم پلک بزنم! خدای من چشم هایم را از من بگیر. بر روی قلبم چیزی حس میکنم. دست های تو است. که قلبم را نوازش می کند. آرام تر می شوم.