magoldfish.blogspot.com
My Goldfish: November 2012
http://magoldfish.blogspot.com/2012_11_01_archive.html
تنها تیکهی زندهی کلهام. ه.ش. ۱۳۹۱ آذر ۷, سهشنبه. که برون در چه کردی؟ که درون خانه آیی؟*. چنان لبخندی به صورتم نشست که شاید هیچوقت یادم نرودش. باغموزهی زندان قصر تعبیر یک رویای دستهجمعیست به نمادینترین شکل ممکن: تبدیل شدن یک زندان مخوف به بخشی از تاریخ و حالا به طرز عجیب و خلاقانهای، بخش زیبایی از تاریخ. باید دیدش. شعر از عراقی، قسمتی از همین شعر را آن زندانی قدیمی خوانده و و در جایی از زندان پخش میشود. با رایانامه ارسال کنید. این را در وبلاگ بنویسید! 8207;در Twitter به اشتراک بگذارید.
magoldfish.blogspot.com
My Goldfish: March 2013
http://magoldfish.blogspot.com/2013_03_01_archive.html
تنها تیکهی زندهی کلهام. ه.ش. ۱۳۹۲ فروردین ۸, پنجشنبه. وقتی مادربزرگ و پدربزرگ پدریم فوت شدند، سنم کم بود، اولی. حالا میدانم که واقعا کار سختی بود، اما نه تشخیصش، بلکه دیدن و به زبان آوردن همچین تشخیصی در مورد یک وابستهی نزدیک. همه چیز با ضربات قاطع اتفاق افتاد، یک باره سکته، یک بدحالی کوتاه و یک باره مرگ. یک وقتهایی فکر میکنم کاش میشد همه چیز را بزنم از اول. استپ هم نه، اینجایی که هستیم را هیچ دوست ندارم، از اول. با رایانامه ارسال کنید. این را در وبلاگ بنویسید! 8207;در Twitter به اشتراک بگذارید.
magoldfish.blogspot.com
My Goldfish: January 2013
http://magoldfish.blogspot.com/2013_01_01_archive.html
تنها تیکهی زندهی کلهام. ه.ش. ۱۳۹۱ دی ۲۱, پنجشنبه. We'll drink a toast to tomorrow and one to days long ago. توی این اتاق سیب نگه میداریم. سیب ظاهرا یکی از محصولات باغشان بود و خانه هم به اندازه کافی سرد بود و فکر کرده بودند در یکی از اتاقها را ببندند که بخاری گرمش نکند و هوای سردش بیرون نیاید و سیبها را برای فروش در فصلهای بعد همانجا نگه دارند. کف اتاق پر از سیبهای زرد بود. یک بار تلفن زنگ خورد و یک نفر گوشی را برداشت و گفت فلانی! تلفن از آمل. فلانی پرسید: مگه دیگه کسیم آمل هست؟ یکی از بارها که.
magoldfish.blogspot.com
My Goldfish: August 2013
http://magoldfish.blogspot.com/2013_08_01_archive.html
تنها تیکهی زندهی کلهام. ه.ش. ۱۳۹۲ مرداد ۱۶, چهارشنبه. And when the night is cloudy, there is still a light that shines on me, shine on until tomorrow! هیچ نظری موجود نیست:. با رایانامه ارسال کنید. این را در وبلاگ بنویسید! 8207;در Twitter به اشتراک بگذارید. 8207;در Facebook به اشتراک بگذارید. 8207;اشتراکگذاری در Pinterest. پستهای قدیمیتر. اشتراک در: پستها (Atom). بلخره اتفاق گند و گه میفته. نیمکاسهی لیلا خانوم. افسانههای شهر ارواح. And when the night is cloudy, there is still a lig.
bolourin.blogfa.com
دنياي كودكان شهر من - 1.احمد ريشهري 10ساله
http://www.bolourin.blogfa.com/cat-1.aspx
دنياي كودكان شهر من. جهت مشاهده ي آرشيو آثار روي نام هر كودك كليك كنيد . شهر شلوغ پاستل روغنی احمد ریشهری 10 ساله. نوشته شده در دوشنبه نوزدهم اسفند 1387ساعت توسط زهرا فخرایی. ديدن از بالا پاستل روغني احمد ريشهري 10ساله. در اينجا دو پله است كه احمد سريع در حال بالا رفتن از اولی است. بالا ميرود که خود را به پشت بام برساند و بتواند خانه ها و كوچه ها و مردم را از بالا ببيند که چه شكلي پیدا کرده اند! احمد دیدن از بالا را دوست دارد. نوشته شده در جمعه چهارم بهمن 1387ساعت توسط زهرا فخرایی. احمد ريشهري پاستل روغني.
be-har-hal.blogspot.com
به هر حال: July 2014
http://be-har-hal.blogspot.com/2014_07_01_archive.html
زندگی من معمولی و پیش پا افتاده است. زندگی شما هم همینطور. یک زمانی دوست داشتم آدم عادیای نباشم. البته هنوز از دست این کابوس لعنتی نجات پیدا نکردهم. اما بهترم. ه.ش. ۱۳۹۳ تیر ۲۹, یکشنبه. زوجها و لوبیاها. برگردیم به سوال( این واو همزه داره کجاست؟ هنوز روی حروف همزه میگذاردند؟) خوب خوب! چرا من اینقدر به دستنزدنیها علاقه دارم. با این تجربه که دستنزدنی فقط کاغذ کادوی قشنگ تری دارد یا جای دورتری توی ویترین گذاشته شده. چرا من؟ چرا الان؟ چرا اینجا : ) ). زندگی من بوزهایی است که بوووز می خوانم. بي سر و ته.
bolourin.blogfa.com
دنياي كودكان شهر من - 11.حسين واعظي 8 ساله
http://www.bolourin.blogfa.com/cat-11.aspx
دنياي كودكان شهر من. جهت مشاهده ي آرشيو آثار روي نام هر كودك كليك كنيد . مثل من پولدار پاستل روغني حسين واعظي 8 ساله. آرزو دارم زمانی که بزرگ شدم، مردی باشم پولدار و در آن موقع ماشينی بخرم. در همان روز خرید، از آسمان باران پول ببارد به این طریق هر كس چه در اتوبوس ها و چه در ماشين من بنشیند مثل من پولدار خواهد شد. نوشته شده در پنجشنبه پانزدهم اسفند 1387ساعت توسط زهرا فخرایی. حسين واعظي من جراح با ساير پزشك ها پاستل روغني. نوشته شده در سه شنبه نوزدهم آذر 1387ساعت توسط زهرا فخرایی. 2محمد حجري 6 ساله.
be-har-hal.blogspot.com
به هر حال: March 2014
http://be-har-hal.blogspot.com/2014_03_01_archive.html
زندگی من معمولی و پیش پا افتاده است. زندگی شما هم همینطور. یک زمانی دوست داشتم آدم عادیای نباشم. البته هنوز از دست این کابوس لعنتی نجات پیدا نکردهم. اما بهترم. ه.ش. ۱۳۹۲ اسفند ۱۰, شنبه. تمرین داستان نویسی (عصبانیت). کاوه دستهایش را محکم به هم کوبید و هیجانزده گفت: «پس نمیریم. امیر شانههایش را بالا انداخت و به اتاق کناری رفت. کاوه دنبالش کرد «اون پسره هم هست؟ بعد به دیوار تکیه داد و به پرده نگاه کرد. امیر روی صندلی جلوی میز توالت نشسته بود و به خودش نگاه می کرد. چی؟ ؟ بگو خو. امیر فکر کرد ایمان حتما...
bolourin.blogfa.com
دنياي كودكان شهر من - 6.مهراوه فخرايي 3.5 ساله
http://www.bolourin.blogfa.com/cat-6.aspx
دنياي كودكان شهر من. جهت مشاهده ي آرشيو آثار روي نام هر كودك كليك كنيد . گل مداد شمعی مهراوه فخرایی 5/3 ساله. نوشته شده در یکشنبه هجدهم اسفند 1387ساعت توسط زهرا فخرایی. مهراوه فخرايي ( باباي كوچك ) پاستل كچي. مهراوه :خودم و مامانم و بابام رو كشيده ام . حنانه : اين كوچيكه خودتي؟ مهراوه : نه اين بابامه . حنانه : مگه چي كار كرده؟ مهراوه : هيچي ، ولي بابام اگه كوچيك باشه بهتره . نوشته شده در جمعه چهارم بهمن 1387ساعت توسط زهرا فخرایی. مهراوه فخرايي آب ريخت! مهراوه : عمه حالا كه آب تنگ ماهي ها داره مي ريزه.
rekhne.blogspot.com
رخنه: March 2013
http://rekhne.blogspot.com/2013_03_01_archive.html
اینجا (به کوری چشم عربهای عزیز) سگی پارس میکند. یه بار یکی رفت تونس اما یکی دیگه رفت نتونس. قبلنا به نظرم بیشتر بود. با رایانامه ارسال کنید. این را در وبلاگ بنویسید! 8207;در Twitter به اشتراک بگذارید. 8207;در Facebook به اشتراک بگذارید. 8207;اشتراکگذاری در Pinterest. هیچ نظری موجود نیست:. با رایانامه ارسال کنید. این را در وبلاگ بنویسید! 8207;در Twitter به اشتراک بگذارید. 8207;در Facebook به اشتراک بگذارید. 8207;اشتراکگذاری در Pinterest. اخیرا دیدم یه عده اسمشو گذاشتن زندگی. هیچ نظری موجود نیست:.