SAAYEHAA-MAG.BLOGFA.COM

essse.blogfa.com

تقصیر من نیست، شیب تخت به سمت تو است...!

http://www.essse.blogfa.com/9004.aspx

تقصیر من نیست، شیب تخت به سمت تو است! غر غرهای پسرک حسود ! تو همیشه به من خیانت کرده ای! هزاران سال و هزاران بار. تمام دنیا را گشته ای. و از پستان هایت تمام شاعران را شیر داده ای. و اکنون به سان دختر باکره ای معصوم. آمده ای که مرا . من خر نمی شوم! حدیث شیرین لبانت را از یانیس ریتسوس و نزار قبانی و شمس لنگرودی شنیده ام! با این نگاه و عشوه ها ! تو بارها به من خیانت کرده ای. و گرنه این ها جز تو ، برای کدام زنی می توانستند اینگونه شعر بگویند؟ که باور نمی کنم! در جستجوی اروس ! اما روابط انسانها، بسیار پیچیده ...

essse.blogfa.com

تقصیر من نیست، شیب تخت به سمت تو است...! - معلق

http://www.essse.blogfa.com/post-13.aspx

تقصیر من نیست، شیب تخت به سمت تو است! همه ی فاشیست های عالم را می کشم. اما نوبت به تو که می رسد. راهی جز بوسیدنت ندارم. فقط چشمکی زدی با لبخند. و من در دلم آشوئیتسی به پا کردم. و تمام زنان سوختند، به اشاره ای. و تمام روشنفکران ترور شدند در یک لحظه. آماده ی حکومت هزارساله ی توست! شیراز - ۱۸ آذر ۹۰ - معلق در میان طبقات دوست داشتنی یک ساختمان پر خاطره . نوشته شده در دوشنبه بیست و ششم دی ۱۳۹۰ساعت 22:17 توسط سهراب رضوانی. نقاشي: رقص زندگي اثر ادوارد مونش. و نه آخرین آن ). و آماده تا هر زني. هزار پاره ام كند.

essse.blogfa.com

تقصیر من نیست، شیب تخت به سمت تو است...!

http://www.essse.blogfa.com/9006.aspx

تقصیر من نیست، شیب تخت به سمت تو است! و براي عزيزم، دختر دريايي. انتخاب بين عشق و آزادي اغلب به خاطر اينكه به شكلي خوشبينانه، اين دو، با يكديگر برابر دانسته شدهاند، فراموش شده. انگاري كه اولي در خدمت دومي است. اما اگر اين دو مفهوم در جايي با يكديگر پيوند داشتهباشند در ازدواجهاي نامطبوع و به درد نخور است. چرا كه به نظر غير ممكن مي رسد هم از عشق حرف زد و هم. و آن ها يا بايد چنان كه دولت ميگويند باشند يا با گيوتين مواجه شوند. آغاز انقلابها از لحاظ روانشناختي به نحو قابل توجهي شبيه به همين روابط عاشقانه ...

essse.blogfa.com

تقصیر من نیست، شیب تخت به سمت تو است...!

http://www.essse.blogfa.com/9003.aspx

تقصیر من نیست، شیب تخت به سمت تو است! چند دانه شن . خرد می شوم هر روز. مثل چند دانه شن. دردهای ما واقعی است. سقوط می کنیم هر روز. همچون کلبه ای شنی در کنار دریا. نگاه نکن به این سقوط. خودت را به گیجی بزن. این چیزی که از کنار گوشت می گذرد. و تو را می لرزاند، برای لحظه ای. آن رعشه ی پر از لذت و دردی که منتظرش بوده ای. انگار که ندیده ای چشمی را. و نفسی را که در میانه ی راه تو. خرد می شوم هر روز. من چند تکه شن ام. با نگاهی به بکی از ترانه های گروه System of Down. نقاشي: رقص زندگي اثر ادوارد مونش.

sohrabrezvani.blogfa.com

هزارتو

http://www.sohrabrezvani.blogfa.com/8812.aspx

نوشته های سهراب رضوانی. اولين شماره ي ماهنامه ي مهرنامه ، به سردبيري محمد قوچاني منتشر شد. متأسفانه هنوز شيراز گيرش نياورده ام. اما آنطور كه پيداست بايد بسيار مجله ي پرمحتوا و تأثيرگذاري باشد. نكته ي جالب توجه براي من، حداقل بعد از دو يادداشتي كه در مورد بابك احمدي نوشته ام، سخن گفتن دوباره ي اوست! ظاهرا در مهرنامه يادداشتي خواهيم خواند از بابك احمدي با عنوان " بدون او سخت است" در مورد مرحوم آيت الله منتظري. نوشته شدن اين يادداشت گويا زياد خوشايند خيلي از خبرگزاري ها نبوده. اين هم وبلاگ خود ماهنامه است.

streetspirit.persianblog.ir

streetspirit

http://streetspirit.persianblog.ir/1391/9

Theres Always a Siren Singing You to Shipwreck. نویسنده: ما - جمعه ۱٠ آذر ۱۳٩۱. شهر ناامن و بی امان. پلک و پاهای مادر. ریه گلو و رگ های پدر. ذرات من همه پخش. غار تعلقات می لرزد. تو رفته ای دیگر. و این آیتی به تباهی است. بساط ویرانی ام را جیغی می کشد. و باز می خندد. نشان به حافظه اش. که تو را می خندد. که تو بر می گردی. نویسنده: ما - پنجشنبه ٢ آذر ۱۳٩۱. Http:/ www.leninology.com/2012/11/israeli-psychopath.html. پایان نوشت فصلی پایانی. ادامه ی تزهایی برای فلسفه ی تاریخ. آن که گفت نه. تجربه ی غیرمستقیم آزاد.

streetspirit.persianblog.ir

streetspirit

http://streetspirit.persianblog.ir/1392/2

Theres Always a Siren Singing You to Shipwreck. نویسنده: ما - جمعه ٢٧ اردیبهشت ۱۳٩٢. بیاییم قانون را نشان دهیم چنان‌که بی‌ارتباط‌بودن‌اش با زندگی رو شود، و نیز بیاییم زندگی را نشان دهیم و نبود ارتباط میان زندگی و قانون را آشکار سازیم معنای چنین اقدام گشودن فضایی میان قانون و زندگی خواهد بود، فضایی برای کنش انسانی، کنشی که زمانی نام ‘سیاست’ را برازنده‌ی خود می‌دانست. ه کلامی که به انقیاد درنمی‌آورد، که نه به کاری فرمان می‌دهد نه از کاری نهی می‌کند، کنشی می‌برازد که حکم وسیله‌ی ناب...پایان نوشت فصلی پایانی.

streetspirit.persianblog.ir

زخم هایی همه از عشق - streetspirit

http://streetspirit.persianblog.ir/post/208

Theres Always a Siren Singing You to Shipwreck. زخم هایی همه از عشق. نویسنده: ما - جمعه ٧ فروردین ۱۳٩٤. رومئو و ژولیت" از قلم ویلیام شکسپیر. خادمان دو خانواده ی متمکن شهر ورونا، یکی با نام مانته گی یو، دیگری ک پی یو ل ت، در پی دشمنی دیرین میان دو خاندان دعوایی در میدان شهر می آغازند که به کشمکش و رساندن گزند به گذرندگان و کاسبان می انجامد. این زیاده روی ناخرسندی عمومی را برمی انگیزد و شاهزاده اعلام می کند درصورت بروز آشوبی دیگر حکم به اعدام طرفین خواهد داد. برادر لارنس راهب به دانش‌های زمان آراسته و...

streetspirit.persianblog.ir

streetspirit

http://streetspirit.persianblog.ir/1391/1

Theres Always a Siren Singing You to Shipwreck. در هم می میریم. نویسنده: ما - پنجشنبه ۳ فروردین ۱۳٩۱. خاک در چشم رود. و بوی تند چوب در گلوی مرغ‌ها. به گاه بی‌آبی. ار ه به جان آدمی خواهید سایید. از کنار هم اگر بگذرید. این صدا از کجاست؟ سمت دیگر رود ایستاده‌ای. شبحی در دوردست هرز می‌گردد. او ما را خواهد دید؟ باید ببیند. روز هول را پلی خواهیم زد". از اراده‌مان باران می‌گیرد. دست‌ها خیس از آسمان. بندبند جان‌ها لمس یکدیگر. به‌هم‌تنیده می‌گذریم. و آواز راهیانه‌ی مرغ‌ها. شبحی که دیگر نیست می‌غرد. آن که گفت نه.

streetspirit.persianblog.ir

خواب - streetspirit

http://streetspirit.persianblog.ir/post/209

Theres Always a Siren Singing You to Shipwreck. نویسنده: ما - پنجشنبه ۸ امرداد ۱۳٩٤. مصلحت نیست که از پرده برون افتد راز. ورنه در محفل رندان خبری نیست که نیست. دیدم هست و دست اش توی دست ام می لرزد. عجب ام آمد. به رعشه ی پیری فکر نکرده بودم. آمدم نپذیرم که گفت از برق گرفتگی است و هردو انگار به دست نگاه کردیم. انگار تأیید کردیم که او که مرده است طبیعی است که چیزی از زندگی به او تعلق داشته باشد. باری، به چشم نیامده بودم. باز نازم را کشیدند و این بار به سادگی دعوت را رد کردم. پس از آن دیگر در جمعی دی...می تو...