SANTAMARYA62.BLOGFA.COM

niyayeshebaroon.blogfa.com

برگ برگ زندگی - خصوصی تر کردن حریمم...

http://www.niyayeshebaroon.blogfa.com/post/108

خداجونم خیلیییییی دوست دارم. خصوصی تر کردن حریمم. یاد یه مطلب جالبی افتادم فکر میکنم از دکتر شریعتی بود. مضمونش این بود که انسانها به صحنه ی بوسیدن 2 عاشق با نفرت بیشتری نگاه میکنن تا به صحنه ی دار یه انسان. و این رو کی یادم افتاد. زمانی که داشتم نظرات وبمو میخوندم. آقایی که خودتو با نام فضول ثبت کردی باید به شما بگم که اطلاعات بسیار ابتدایی از زندگی داری و زندگی رو متاسفانه فقط در یه چیز خلاصه میکنی. تو حتی به نیروی الهی که خدا توی ذاتت قرار داده داری توهین میکنی . هفته دوم خرداد ۱۳۹۱. حباب عشق و عاشقی.

niyayeshebaroon.blogfa.com

برگ برگ زندگی - هستم ... خدارو شکر ... ولی بلا تکلیف با احساسم

http://www.niyayeshebaroon.blogfa.com/post/126

خداجونم خیلیییییی دوست دارم. هستم خدارو شکر . ولی بلا تکلیف با احساسم. میخوام یه عالمه عذر خواهی کنم از اینکه ننوشتم. نت میام ولی نمیدونم چرا اصلا حس اینکه بیام به وبم سر بزنمو نداشتم و خیلی وقتا اصلا توی خاطرم نبود. از خودم بگم ( دریاجونم من فقط میتونم بگم خیلی شرمنده و تو یه عالمه بهم لطف داری عزیزم چقدر برام عزیزی و من خیلی ناراحت شدم وقتی خودمو بی تفاوت به وبم حس کردم). خوبم خدارو شکر ولی نه اون خوبی که از خودم انتظار دارم. س به اتفاق خانواده به خواستگاریم اومدن . سر همه چی درگیرم با خودم. من 4 شب پی...

dokhtareshisheei.blogfa.com

گوشه اي از زندگيم

http://www.dokhtareshisheei.blogfa.com/1394/05

گوشه اي از زندگيم. مرگ اون احساسیه که من قبل از دیدن تو / موقع دیدن تو / و بعد از دیدن تو دارم. مخصوصا روزایی که توی چشمات یه حس خاص رو میتونم ببینم. خدایا میدونم که کنارمی / خدایا من دوستش دارم / این حس زیبا رو نخواه که نداشته باشم / خدایا تو صاحب قلب و روح منی / خدایا محکم دستمو بگیر /. نوشته شده در سه شنبه ۱۳ مرداد ۱۳۹۴ساعت 11:59 توسط خودم. مگه قراره با هم باشین؟ میدونی چه چیزایی رو از دست میدی برای داشتنش؟ شوهر و بچه ت هویجن؟ مگه تو دختر شونزده ساله ای؟ خجالت نمیکشی از خودت؟ حباب عشق و عاشقي.

dokhtareshisheei.blogfa.com

گوشه اي از زندگيم

http://www.dokhtareshisheei.blogfa.com/1394/12

گوشه اي از زندگيم. نوشته شده در چهارشنبه ۵ اسفند ۱۳۹۴ساعت 11:7 توسط خودم. وای، ولی چی نفرت انگیزتر و مهوع تر از این میتونه باشه که به نزدیکترین آدم زندگیت دروغ بگی و بهش خیانت کنی، حتی اگر این صمیمیت با همسر عمیق نباشه ولی به هر حال رابطه همسری رابطه عجیبیه. حداقل الان برای من اینطوره. از فکر خیانت خودم به شوهرم و خیانت اون به همسرش سرم گیج میره. چقددددر این رابطه از نگاه نفر سوم میتونه چندش آور باشه. مدتهاست سرم گیج میره. نوشته شده در شنبه ۱ اسفند ۱۳۹۴ساعت 14:8 توسط خودم. حباب عشق و عاشقي.

niyayeshebaroon.blogfa.com

برگ برگ زندگی - هوای بهاری

http://www.niyayeshebaroon.blogfa.com/post/115

خداجونم خیلیییییی دوست دارم. هوارو دوستتتتتتت میدارم خیلی جیگولی شده. منم درسخون شدم وقت نمیشه برم بیرون هواخوری از پنجره همش بیرونو نگاه میکنم لذت میبرم. داشتم درس میخوندم تو یکی از درسام خوندم که یه بیماری مشترک بین انسان و دام هست که اگه انسان گرفتار بشه قدرت تکلم رو از دست میده و اگر دام مثل گوسفند گرفتار بشه دچار عدم تعادل سر و چرخش چشم ها میشه. این امتحانمو بدم فقط. کلی هم کارای دیگه دارم . همشو لیست کردم و باید همشو انجام بدم. حالم خوبه خیلی هم خوبه. فعلا خوبم و قراره خوب بمونم. هفته دوم خرداد ۱۳۹۱.

niyayeshebaroon.blogfa.com

برگ برگ زندگی - این روزهای بهناز

http://www.niyayeshebaroon.blogfa.com/post/127

خداجونم خیلیییییی دوست دارم. من اومدم یه عالمه عذر خواهی. انقدر این چندوقت بالا پایین روحی داشتم که خدا میدونه. صبح که برف رو دیدم و سفید پوش شدن خیابون و درختا کلییییییییییییییی به وجد اومدم. عرضم به حضورتون که به وبلاگ همه ی دوستانم سر زدم دلم واسه همتون تنگ شده بود و خوندمتون ولی شرمنده گفتم تا حسم نپریده زودی بیام بنویسم بعدا میام کامنت میذارم براتون. سامان ماموریتش زودتر جورشد و رفت تقریبا یه ماهه. آخرین ایمیل من رو هم بی پاسخ گذاشت. میدونم خیلی ناراحته . روزای بغض آلودی بود . منم که شب امتحانیییی.

niyayeshebaroon.blogfa.com

برگ برگ زندگی - 19 شهریور سال 93

http://www.niyayeshebaroon.blogfa.com/post/130

خداجونم خیلیییییی دوست دارم. 19 شهریور سال 93. الان که اومدم بنویسم یادم افتاد که نزدیک به یه 7ماهی هست اینجا ننوشتم . خیلیییی زود گذشتا . خیلی سریع. امسال برعکس پارسال از شرایط زندگیم خیلی راضیترم و تکلیفم با خودم روشنتره و میدونم که چی میخوام از زندگیم. بیمارستان میرم و شیفت شب در ماه میرم که یه کمی ساعت خوابیدنم تغییر کرده ولی شکر خدا حقوق و مزایای خوبی داره و آدم یه کم چشم روی کمخوابی میبنده. درس هم دارم میخونم و روی پایان نامم کار میکنم که به امید خدا آخرین مقطع تحصیلی رو هم با موفقیت به سمتش برم.

niyayeshebaroon.blogfa.com

برگ برگ زندگی - من در این روزهای پایانی

http://www.niyayeshebaroon.blogfa.com/post/129

خداجونم خیلیییییی دوست دارم. من در این روزهای پایانی. اوووووووووووم از کجا شروع کنم؟ آهان از جاهای خوبشششش. بالاخره من یه حس خوب رو دارم تجربه میکنم فعلا در موردش چیزی نمیگم تا بعدا بیام و از این حس خوب و حول و حوشش بسی سخن برانم. حس من یه حس جالب. هر روز بهتر داره میشه. البته یه روزایی هم هست که نوسان دارم و بی حوصله میشم. ولی در حال حاضر خوب میباشم. بالاخره ما خونه رو تکوندیم من که حسابی تکوندما. یعنی نذاشتم یه ذره گرد به اتاقم بمونه. خیلیییییییییی پاکیزه شد خودم که محظوظم. هفته دوم خرداد ۱۳۹۱.

dokhtareshisheei.blogfa.com

گوشه اي از زندگيم - بی رمقی....

http://www.dokhtareshisheei.blogfa.com/post/51

گوشه اي از زندگيم. اون حجم علاقه، داره دود میشه و میره هوا. نه اینکه بخوام دود بشه، نه. تو میخوای. کناره گرفتنای تو این باور رو بهم میده که هیچوقت از همون اول هم دلت با من نبود. تلخ و گزنده س یاداوری این واقعیت به خودم که تو هیچوقت منو نخواستی. تو که دوستم نداشتی. آدم رودروایسی داری هم نیستی که بگم روت نشد بهم بگی. گولم هم نمیخواستی بزنی آخه من انقد دوستت داشتم که نیازی به فریب نبود. چرا اینا رو بهم گفتی؟ فقط میدونم که دیگه هیچی نمیدونم. نوشته شده در شنبه ۱۶ آبان ۱۳۹۴ساعت 12:52 توسط خودم. حباب عشق و عاشقي.