SINASHARIFI.BLOGFA.COM

sadafe-shekaste.blogfa.com

کوچه باغ یادها -

http://www.sadafe-shekaste.blogfa.com/post-29.aspx

از من است این غم که بر جان من است دیگر این خود کرده را تدبیر نیست. نوشته شده در چهارشنبه هفدهم مهر ۱۳۸۷ساعت 19:0 توسط بازیگر! قصه را كه ميداني؟ قصه مرغان و کوه قاف را ، قصه رفتن و آن هفت وادی صعب را؟ قصه سیمرغ و آینه را؟ قصه نیست، حکایت تقدیر است که بر پیشانیم نوشته اند. اما چه کنم با هدهدی. که از عهد سلیمان تا امروز ، هر بامداد صدایم می زند. و من همان گنجشک کوچک عذر خواهم. که هر روز بهانه یی می آورد. بهانه های کوچک بی مقدار. بهار که بیاید دیگر رفته ام. گیرم که بالم را هزار سال دیگر هم بسته نگه داشتم.

sadafe-shekaste.blogfa.com

کوچه باغ یادها - همتون

http://www.sadafe-shekaste.blogfa.com/post-45.aspx

از من است این غم که بر جان من است دیگر این خود کرده را تدبیر نیست. ببخشید این بی معرفتو. نوشته شده در شنبه یکم فروردین ۱۳۸۸ساعت 20:29 توسط بازیگر! قصه را كه ميداني؟ قصه مرغان و کوه قاف را ، قصه رفتن و آن هفت وادی صعب را؟ قصه سیمرغ و آینه را؟ قصه نیست، حکایت تقدیر است که بر پیشانیم نوشته اند. اما چه کنم با هدهدی. که از عهد سلیمان تا امروز ، هر بامداد صدایم می زند. و من همان گنجشک کوچک عذر خواهم. که هر روز بهانه یی می آورد. بهانه های کوچک بی مقدار. بهار که بیاید دیگر رفته ام. هدهد بود که این را به من گفت.

sadafe-shekaste.blogfa.com

کوچه باغ یادها - بازیــــــــــــــــــــــــــــــــگر

http://www.sadafe-shekaste.blogfa.com/post-43.aspx

از من است این غم که بر جان من است دیگر این خود کرده را تدبیر نیست. یه روز اونی رو که دوس داری. دوس نداری. یه روز اونی رو که دوس نداری. دوس داری. خدا جونم کمکم کن. نوشته شده در شنبه یکم فروردین ۱۳۸۸ساعت 20:26 توسط بازیگر! قصه را كه ميداني؟ قصه مرغان و کوه قاف را ، قصه رفتن و آن هفت وادی صعب را؟ قصه سیمرغ و آینه را؟ قصه نیست، حکایت تقدیر است که بر پیشانیم نوشته اند. اما چه کنم با هدهدی. که از عهد سلیمان تا امروز ، هر بامداد صدایم می زند. و من همان گنجشک کوچک عذر خواهم. بهار که بیاید دیگر رفته ام.

sadafe-shekaste.blogfa.com

کوچه باغ یادها - بازیــــــــــــــــــــــــــــــــگر

http://www.sadafe-shekaste.blogfa.com/post-42.aspx

از من است این غم که بر جان من است دیگر این خود کرده را تدبیر نیست. باید نقش بازی کنی. یه روزی اونی رو که دوس داری. دوس نداری. یه روز اونی رو که دوس نداری. دوس داری. خدا جونم کمکم کن. نوشته شده در شنبه یکم فروردین ۱۳۸۸ساعت 20:25 توسط بازیگر! قصه را كه ميداني؟ قصه مرغان و کوه قاف را ، قصه رفتن و آن هفت وادی صعب را؟ قصه سیمرغ و آینه را؟ قصه نیست، حکایت تقدیر است که بر پیشانیم نوشته اند. اما چه کنم با هدهدی. که از عهد سلیمان تا امروز ، هر بامداد صدایم می زند. و من همان گنجشک کوچک عذر خواهم.

sadafe-shekaste.blogfa.com

کوچه باغ یادها - واسه یه احمق (به خاطر کامنتت)

http://www.sadafe-shekaste.blogfa.com/post-39.aspx

از من است این غم که بر جان من است دیگر این خود کرده را تدبیر نیست. واسه یه احمق (به خاطر کامنتت). بار اخرت باشه میای از این کامنتا می ذاری. چش نداری ترقیشو ببینی نه. خودت و نشون بده ببینم. چرا قایم شدی خودت و نشون بده. نوشته شده در جمعه هشتم آذر ۱۳۸۷ساعت 23:16 توسط بازیگر! قصه را كه ميداني؟ قصه مرغان و کوه قاف را ، قصه رفتن و آن هفت وادی صعب را؟ قصه سیمرغ و آینه را؟ قصه نیست، حکایت تقدیر است که بر پیشانیم نوشته اند. اما چه کنم با هدهدی. که از عهد سلیمان تا امروز ، هر بامداد صدایم می زند. حرفهای ناگفته قل...

sadafe-shekaste.blogfa.com

کوچه باغ یادها - بازم شکر بازم شکر خدایا نظر کن به حال دل بی پناهم...

http://www.sadafe-shekaste.blogfa.com/post-46.aspx

از من است این غم که بر جان من است دیگر این خود کرده را تدبیر نیست. بازم شکر بازم شکر خدایا نظر کن به حال دل بی پناهم. خدا جونم دوست دارم. نوشته شده در شنبه یکم فروردین ۱۳۸۸ساعت 20:30 توسط بازیگر! قصه را كه ميداني؟ قصه مرغان و کوه قاف را ، قصه رفتن و آن هفت وادی صعب را؟ قصه سیمرغ و آینه را؟ قصه نیست، حکایت تقدیر است که بر پیشانیم نوشته اند. اما چه کنم با هدهدی. که از عهد سلیمان تا امروز ، هر بامداد صدایم می زند. و من همان گنجشک کوچک عذر خواهم. که هر روز بهانه یی می آورد. بهانه های کوچک بی مقدار.

sadafe-shekaste.blogfa.com

کوچه باغ یادها - فقط به خاطر تو...

http://www.sadafe-shekaste.blogfa.com/post-31.aspx

از من است این غم که بر جان من است دیگر این خود کرده را تدبیر نیست. فقط به خاطر تو. من دیگه زالو نیستم. نبینم دیگه از این تهدیدا هااااااااااااااااااااااا. نوشته شده در شنبه یازدهم آبان ۱۳۸۷ساعت 23:48 توسط بازیگر! قصه را كه ميداني؟ قصه مرغان و کوه قاف را ، قصه رفتن و آن هفت وادی صعب را؟ قصه سیمرغ و آینه را؟ قصه نیست، حکایت تقدیر است که بر پیشانیم نوشته اند. اما چه کنم با هدهدی. که از عهد سلیمان تا امروز ، هر بامداد صدایم می زند. و من همان گنجشک کوچک عذر خواهم. بهار که بیاید دیگر رفته ام.

sadafe-shekaste.blogfa.com

کوچه باغ یادها - خودم

http://www.sadafe-shekaste.blogfa.com/post-35.aspx

از من است این غم که بر جان من است دیگر این خود کرده را تدبیر نیست. نوشته شده در جمعه هفدهم آبان ۱۳۸۷ساعت 23:25 توسط بازیگر! قصه را كه ميداني؟ قصه مرغان و کوه قاف را ، قصه رفتن و آن هفت وادی صعب را؟ قصه سیمرغ و آینه را؟ قصه نیست، حکایت تقدیر است که بر پیشانیم نوشته اند. اما چه کنم با هدهدی. که از عهد سلیمان تا امروز ، هر بامداد صدایم می زند. و من همان گنجشک کوچک عذر خواهم. که هر روز بهانه یی می آورد. بهانه های کوچک بی مقدار. بهار که بیاید دیگر رفته ام. گیرم که بالم را هزار سال دیگر هم بسته نگه داشتم.

sadafe-shekaste.blogfa.com

کوچه باغ یادها - دیروزت مبارک==>!I NEED YOU <==

http://www.sadafe-shekaste.blogfa.com/post-38.aspx

از من است این غم که بر جان من است دیگر این خود کرده را تدبیر نیست. I NEED YOU =. باور کن ماههاست زیباترین جملات را برای امروز کنارمی گذارم، امشب اما همه جملات فرار کرده اند، همینطور بی وزن و بی هوا آمدم بگویم. خیلی شرمنده داداش ارشم شدم خیلی. داداشیه خوبم منو ببخش اصلا حواسم به تفلد نبود. یعنی یادم بودا ولی الان که وختش شد. چرا یادم رف اخه؟ فک نکنی از یادم رفتی هاااااا فقط این حواس کوفتیه من! فقط اگه بدونی چه حالی شدم وختی اپت و دیدم. داداشیه خوبم می دونم که. هیچوقت نتونستم ابجیه خوبی واست باشم. گیرم که ...

sadafe-shekaste.blogfa.com

کوچه باغ یادها - اجساس پوچی می کنم!

http://www.sadafe-shekaste.blogfa.com/post-32.aspx

از من است این غم که بر جان من است دیگر این خود کرده را تدبیر نیست. اجساس پوچی می کنم! نوشته شده در یکشنبه دوازدهم آبان ۱۳۸۷ساعت 0:19 توسط بازیگر! قصه را كه ميداني؟ قصه مرغان و کوه قاف را ، قصه رفتن و آن هفت وادی صعب را؟ قصه سیمرغ و آینه را؟ قصه نیست، حکایت تقدیر است که بر پیشانیم نوشته اند. اما چه کنم با هدهدی. که از عهد سلیمان تا امروز ، هر بامداد صدایم می زند. و من همان گنجشک کوچک عذر خواهم. که هر روز بهانه یی می آورد. بهانه های کوچک بی مقدار. بهار که بیاید دیگر رفته ام. هدهد بود که این را به من گفت.