YALDAYEMANBEMAN.BLOGFA.COM
یلدای من بمانیلدای من بمان -
http://yaldayemanbeman.blogfa.com/
یلدای من بمان -
http://yaldayemanbeman.blogfa.com/
TODAY'S RATING
>1,000,000
Date Range
HIGHEST TRAFFIC ON
Sunday
LOAD TIME
0.2 seconds
16x16
PAGES IN
THIS WEBSITE
4
SSL
EXTERNAL LINKS
56
SITE IP
38.74.1.43
LOAD TIME
0.168 sec
SCORE
6.2
یلدای من بمان | yaldayemanbeman.blogfa.com Reviews
https://yaldayemanbeman.blogfa.com
یلدای من بمان -
yaldayemanbeman.blogfa.com
یلدای یکی یک دونه
http://www.yaldayemanbeman.blogfa.com/posts
یلدای یکی یک دونه. پنجشنبه یکم اسفند ۱۳۹۲. ماهی با سی دی. چهارشنبه سی ام بهمن ۱۳۹۲. شبی که 12ساله شدم. دوشنبه بیست و هشتم بهمن ۱۳۹۲. جمعه بیست و پنجم بهمن ۱۳۹۲. پنجشنبه بیست و چهارم بهمن ۱۳۹۲. دوشنبه بیست و یکم بهمن ۱۳۹۲. سه شنبه پانزدهم بهمن ۱۳۹۲. اینم عکس من و پسرخالم آرمین. یکشنبه سیزدهم بهمن ۱۳۹۲. یکشنبه سیزدهم بهمن ۱۳۹۲. چهارشنبه یازدهم دی ۱۳۹۲. کیک های سرآشپز یلدا. چهارشنبه بیستم آذر ۱۳۹۲. سالاد میوه ی مخصوص یلدا جون. دوشنبه یازدهم آذر ۱۳۹۲. پنجشنبه سی و یکم مرداد ۱۳۹۲. یکشنبه پانزدهم اردیبهشت ۱۳۹۲.
یلدای من بمان
http://www.yaldayemanbeman.blogfa.com/archive
یلدای من بمان
http://www.yaldayemanbeman.blogfa.com/1393/09
وبلاگ یلدا جونم برای خودش محفوظ خواهد ماند. نوشته شده در یکشنبه بیست و سوم آذر 1393ساعت 0:13 توسط یلدا.
یلدای من بمان -
http://www.yaldayemanbeman.blogfa.com/post/1
وبلاگ یلدا جونم برای خودش محفوظ خواهد ماند. نوشته شده در یکشنبه بیست و سوم آذر 1393ساعت 0:13 توسط یلدا.
TOTAL PAGES IN THIS WEBSITE
4
دخترم نیکا
http://mynika.blogfa.com/8807.aspx
يکي يه دونه،عزیز دردونه. چشمم روشن ، اعتراض؟ چند روزی که مسافرت بودیم ، قاعدتا به نیکا خیلی خوش گذشته. همش در حال گردش و مسافرت بودیم. بقول خودش "حال داد "! رفتیم سرزمین عجایب و نیکا اونجا صورتشو نقاشی کرد. البته یه عکس خیلی زیبا هم گرفت که چسبونده روی در اطاقش . و کیفیتش از این عکسی که با گوشی مبایل گرفته ام ، خیلی بهتره. اونجا هر بازی که دلش خواست کرد. شمال هم که بودیم احتمالا خیلی بهش خوش گذشته . صبح ها سه نفری میرفتیم صبحونه خوری هتل و بعدش میرفتیم لب دریا و خلاصه تمام روز با هم بودیم. نوشته شده در ش...
دخترم نیکا
http://mynika.blogfa.com/9010.aspx
يکي يه دونه،عزیز دردونه. سلام ، مدتهای زیادیه که چیزی ننوشته ام اینجا. عذر تقصیر از همه دوستانی که نیکا رو دوست دارند و هر چندروز یه بار میان اینجا و سر میزنن و کامنت میذارن. این روزها ، نیکا جونم رفته مسافرت. واقعا جاش توی خونه خیلی خالیه . جدا حالا میفهمم که تحمل دوری از فرزند ، برای پدر خیلی سخته .هر چند میدونم که الان نیکا توی مسافرت خیلی بهش خوش میگذره و جائیه که دوست داره باشه ، ولی بازهم تحمل دوریش سخته . کسانی که بعضی هاشون بزرگ شدن بچه هاشونو نمیدیدن. مامان و بابای نیکا. خدایا ، من دخترم و خانوا...
دخترم نیکا
http://mynika.blogfa.com/8909.aspx
يکي يه دونه،عزیز دردونه. شرمنده ام از دختر گلم که با بی دقتی ، براش دردسر درست کردم. امیدوارم اونطور که فکر میکنم ، من مقصر نبوده باشم. خدارو شکر میکنم . ولی گوشه دلم غمی دارم که حالا- حالا ها ولم نمیکنه. با عرض معذرت از خوانندگان گرامی ، امروز برخلاف میل باطنی ام ، مجبور به حذف بسیاری از عکسهای نیکا از وبلاگش شدم. امیدوارم منو ببخشید. نوشته شده در سه شنبه سی ام آذر ۱۳۸۹ساعت 0:22 توسط بابای نیکا. وقتی تهران هستیم ، حتما ۲-۳ بار به پارک هیجان ( پارک سعادت آباد) که نزدیک خونمونه سر میزنیم. یه کم فکر میکنه ...
دخترم نیکا
http://mynika.blogfa.com/8905.aspx
يکي يه دونه،عزیز دردونه. تولد چهار سالگی نیکا. جمعه پیش ، ۲۲ مرداد ماه ، تولد چهار سالگی نیکا رو جشن گرفتیم. از خدا براش عمر با عزت و برکت ، و عاقبت به خیری خواستم. جای همه اونایی که به نیکا لطف دارن خالی. بازهم فرصتیه که خدارو برای این ودیعه الهی که به من و مامان نیکا داده شکر کنم. بزرگی میگفت : اینکه گفته اند ازدواج نیمی از دین را کامل میکنه ، فکر میکنم مقدار زیادی از همین نیمه را ، بچه دار شدن کامل میکنه. جدا حرف پر معنی و قابل تاملیه. و بعد یه روزی میرسه که همون موجود دستتو میگیره و راه میبره. یادمه ...
دخترم نیکا - نیکا بزرگ شده
http://mynika.blogfa.com/post-95.aspx
يکي يه دونه،عزیز دردونه. سلام- خوب حالا نیکا وارد ۸ سالگی شده . ما دو ساله که تهران هستیم ، نیکا مدرسه سعادت آباد میره . یه خواهر کوچولوی دو ساله بنام " نیلا " داره که دائما چهار دستو پا از اینطرف خونه به اونطرف خونه میره . و به محض اینکه درب اطاق نیکا باز میشه ، با سرعت چهار دست و پا میره بطرف اطاق نیکا. خلاصه ، از همه اونهایی که هنوز هم با وجود کوتاهی من ، در بروز رسانی این وبلاگ ، به اینجا سر میزنن ، عذرخواهی میکنم ، به لطف خدا همه چیز روبه راهه ، نیکا هم خوبه ، ممنون از همه . مامان و بابای نیکا.
دخترم نیکا
http://mynika.blogfa.com/8903.aspx
يکي يه دونه،عزیز دردونه. این نقاشی نیکا ، یکی از مدل های Fashion tv. هست. نقاشی های بعدیش ، بقیه این خانوم هارو هم کشیده. نوشته شده در جمعه بیست و یکم خرداد ۱۳۸۹ساعت 13:26 توسط بابای نیکا. مهد کودک و باقی قضایا. از اول اردیبهشت ماه نیکا رفت مهد کودک. وقتی سر ظهر مامانش میرفت دنبالش ، میگفت هر روز نیکا از دفتر مهدکودک میاد بیرون. یه روز از خانوم مدیر میپرسه چرا نیکا هر روز بجای اینکه از سر کلاس بیاد بیرون ، از دفتر میاد بیرون؟ البته چند روزی بدلیل سرما خوردگی ، نتونست بره مهد. نیکا در حال خوردن آلوچه جنگلی.
دخترم نیکا
http://mynika.blogfa.com/8810.aspx
يکي يه دونه،عزیز دردونه. نیکا و دنیای بیرون . . . شنیدن بعضی از خبرها ، آدمو دچار یه حس عجیبی میکنه. مثلا شنیدن خبر پدر شدن یکی از این خبرهاست. امروز مامان نیکا تلفن کرد و گفت با نیکا رفتن آموزشگاه زبان انگلیسی. نیکا از روز شنبه - انشاء الله - میره کلاس زبان. اون لحظه حس کردم بابای یه دختر بزرگ هستم . تا حالا نیکا برای من یه دختر کوچولوی خونگی بود . اما حالا نیکا قراره تنهایی بیرون از خونه باشه. دخترم قراره تنهایی بره آموزشگاه و ساعتها سر کلاس بشینه . بگذریم. امشب نیکا در حال شام خوردن بود که دیدم ما...
شمیم
http://myshamim.blogfa.com/8712.aspx
خیلی وقته که توی اینجا چیزی ننوشتم. خیلی سرم شلوغه .مثل همه. که ایشون هم گفتند :حتمآ. و البته قبلش گفتند: شمیم خانوم هم یه ماچی به ما میدند؟ که شمیم هم یه ماچ کوچولو کرد و عکس گرفتند. در آخر توی خیابون همش باهاشون بای بای میکرد و ایشون هم بای بای میکردند . شمیم میگفت: مامان بذار از ماشینش عکی بگیرم. یه بار بابا فرزاد به شمیم گفت: شمیم محمدرضا گلزار رو دوست داری که شمیم با یه حالتی گفت: محمد رضا گلزار نه محمد رضا. نوشته شده در شنبه ۲۴ اسفند۱۳۸۷ساعت 11:50 توسط مامان شمیم. کیان و کیارش جون. دیبا و پرند جون.
شمیم
http://myshamim.blogfa.com/8709.aspx
به زودی با عکسها درخت کریستمس شمیم خانوم میاییم. امروز صبح وقتی رفتیم مهد خیلی متعجب شدیم. آخه کرسی گذاشته بودند. خیلی قشنگ بود حیف که دوربین نبرده بودیم . خدا کنه خودشون عکس بگیرند. بالای کرسی از سقف آویزهایی قشنگ با روبان که به هر کدوم میوه های زمستان که با مقوا در آورده بودند زده بودند و تاجهایی با تزیین میوه های کاغذی و خلاصه خیلی قشنگ شده بود. یلدا شب چله . ایرانی بودن را فراموش نکنیم. نوشته شده در شنبه ۳۰ آذر۱۳۸۷ساعت 11:58 توسط مامان شمیم. شمیم چند وقتیه که اصرار داره ما چرا درخت کریستمس نمیگذاریم؟
شمیم
http://myshamim.blogfa.com/8711.aspx
توی نظرات یه کامنتی از بابا فرزاد بود. گویا سیستم اینترنت لپ تاپشون درست شده. دیدم بهتره اینجا باشه تا برای شمیم هم بمونه:. چهارشنبه 9 بهمن1387 ساعت: 9:31. عکس شب یلدا ۱۳۷۸ ( با یه دنیا تاخیر). شمیم :ردیف پایین نفر اول از سمت راست. نوشته شده در چهارشنبه ۹ بهمن۱۳۸۷ساعت 15:34 توسط مامان شمیم. اینها هم یک سری عکس از جشن کریسمس و تولد شمیم در مهد:. قربونت برم. دوستت دارم. دختر کوچولوی من ۵ سالگیت مبارک. قربون این ژستت که هر وقت میگم نگاه کن زودی باد میاندازی تو بینیت . فوت کردن شمعهای تولد ۵ سالگیت مبارک.
TOTAL LINKS TO THIS WEBSITE
56
در دل مرداب ها بنهفته ام
در دل مرداب ها بنهفته ام. میخواهم بار دیگر زمزمه با تو بودن را اواز دهم. با تو بودن در دل شب تنهایی اما پر ستاره دلم ، با تو بودن زیر نورانور پاک و زلال مهتاب کنار ساحل قلبت،. روی شن های روان ساحل قلبت میخواهم کنارت بنشینم و نظاره گر خشم طبیعت باشم،. خشمی که در نهاد امواج خروشان بروید و دستانت را بگیرم تا با هم به اوج قله های خوشبختی پرواز کنیم. نمیدانی مدتیست دیگر مهتاب با ان قرص قشنگ و نورانیش در شب های تنهایی دلم رخ نمی نماید. دلتنگ ان خنده های شیرینت، دلتنگ ان اشک های پاک و زلالت. دسمو رد می کنی دیگه...
الونک یه عاشق اواره
الونک یه عاشق اواره. حاصل عشق مترسک به کلاغ مرگ یک مزرعه است. او را گرفتند به جرم چیدن یک شاخه گل زیرا دستانش بوی گل می داد، وهیچ وقت فکر نکردند شاید گلی کاشته باشد. نوشته شده در چهارشنبه بیست و ششم آذر 1393ساعت 20:58 توسط اواره ی قیامت. و تمام نداشته هایم را. به حراج گذاشته ام â. بی انصاف چانه نزن. نوشته شده در پنجشنبه سی و یکم مرداد 1392ساعت 17:37 توسط اواره ی قیامت. بر باد می روم. و دیگری جایم را پر می کند. این قانون جنگل است. برگ را نمی بینی؟ وقتی دیگر تاب خزان ندارد. بر باد می رود. هفته او ل دی 1391.
یلدای این خونه
این غصه سر دراز دارد. بعد تو نیامد چه ها که بر سر من. نوشته شده در شنبه هجدهم بهمن 1393ساعت 20:1 توسط یلدا. من یک عدد یلدا می باشم که باید تلاش کند. آنهم از نوع خیلیییییی ا ش! باید امید داشته باشد. باید زندگی را دوست داشته باشد. نوشته شده در سه شنبه سی ام دی 1393ساعت 14:13 توسط یلدا. باید یکی باشد که آدم را بلد باشد. نوشته شده در شنبه سیزدهم دی 1393ساعت 9:21 توسط یلدا. نوشته شده در یکشنبه سی ام آذر 1393ساعت 9:20 توسط یلدا. نوشته شده در پنجشنبه بیست و دوم آبان 1393ساعت 17:32 توسط یلدا. به شدت سرماخوردم :(.
فرش هزارشانه یلدای کویر کاشان-دستباف گونه تراکم 3000
هزار شانه و بزودی هزار و دویست شانه. هزار شانه دستباف گونه. CRX بافته شده با مدرن ترین دستگاه. فرش یلدای کویر کاشان. دارای بالاترین تراکم در بافت فرش. تراکم 2550 و تراکم 3000. فرش یلدای کویر کاشان. آمیزه ای از هنر ایرانی. متناسب با سلیقه ی شما عزیزان. تولیدشده در ابعاد و اندازه متنوع. سفارش ابعاد از شما. بافت فرش با ما. متناسب با دکوراسیون منازل شما عزیزان. تنوع در طرح و نقشه. استفاده از جدیدترین طرح ها. دارای رنگبندی کرم، گردوئی، زرشکی، آبی فیروزه ای، روناسی. پیشرو در تولید،نوآوری و صادرات.
یلدای من بمان
وبلاگ یلدا جونم برای خودش محفوظ خواهد ماند. نوشته شده در یکشنبه بیست و سوم آذر 1393ساعت 0:13 توسط یلدا.
یلدا
من یگانه هستم.دوست دارم ازامروز دوستان زیادی پیدا کنم و با دوستان قبلی ام صحبت کنم. تاريخ : جمعه بیست و هشتم مهر 1391 19:6 نویسنده : یگانه. چنان که ابر گره خورده با گریستنش. چنان که گل همه عمرش مسخر شادی ست. چنان که هستی آتش اسیر سوختن است. تمام پویه ی انسان یسوی آزادی. تاريخ : سه شنبه بیست و پنجم شهریور 1393 17:29 نویسنده : یگانه. چه گویم بغض می گیرد گلویم. اگر با او نگویم با که گویم. فرود آید نگاه از نیمه راه. که دست وصل کوتاه است کوتاه. نهیب باد تندی وحشت انگیز. رسد همراه بارانی بلاخیز. صبح پر نقره ،.
داغ عشقی کشیده ام که مپرس...
داغ عشقی کشیده ام که مپرس. کنارم هستی و اما دلم تنگ میشه هر لحظه. خودت میدونی عادت نیست فقط دوست داشتن محضه. کنارم هستی و بازم بهونه هامو میگیرم. میگم وای چقدر سرده میام دستاتو میگیرم. یوقت تنها نری جایی که از تنهایی میمیرم. از اینجا تا دم در هم بری دلشوری میگیرم. برچسبها: برای او که دیگر نیست. شنبه چهاردهم دی 1392 ساعت 23:25 توسط فاطمه. بخوای بی تفاوت از. حس دنیا رو باهاش. دوشنبه نهم دی 1392 ساعت 22:48 توسط فاطمه. براي تو براي چشمهايت. براي من براي دردهايم. براي ما براي اين همه تنهايي. كاش خدا كاري كند!
دخـــــــــــــــــتر شرقــــــــــــــی
نوشته شده در یکشنبه بیست و چهارم شهریور 1392ساعت 23:2 توسط هانیه. گوگل:من صاحب همه چیم. ویکی پدیا:من همه چیو میدونم. فیسبوق:من همه رو میشناسم. اینترنت:من نباشم شماها هیچین. اداره برق:زر اضافه نزنید! نوشته شده در سه شنبه پنجم شهریور 1392ساعت 15:0 توسط هانیه. نوشته شده در یکشنبه بیست و هفتم مرداد 1392ساعت 19:38 توسط هانیه. نمیدونم این درس خوندن چی داره که تا میری دو کلمه درس بخونی حتی خاطرات دوران کودکی اونم با وضوح HD یاد آدم میاد! روش درس خوندن من در ایام امتحانات :. اینم که طولانیه ولش کن. هه هه هه هه هه.
یلدای سپید
و ملک مروارید آرمیده و ماهی و مرجان سپرده به تقدیر را نصیبی نرسید جز این شیار کف آلود. پشت سر مردمی که برای بدرقه ات آمده اند. تا کنار پل قدیمی وسط شهر. که پر از قنوتهای نیامدنت بود. تو می روی و آپارتمانها قد می کشند. و خیابانها بوی بستر می گیرند. و هوایی می شوند تمام نارنجهای این شهر. پلیسها سرگیجه می گیرند و می افتند. دنبال کسی که از روی پل عبور کرده بود روزی. و من پشت به اداره پلیس. هنوز هم روی پایه های این پل قدیمی. جمعه هایم را به دریا می ریزم. نوشته شده در جمعه 9 خرداد1393ساعت توسط فرهاد.
زندگی من در کوچه پس کوچه های این شهر
زندگی من در کوچه پس کوچه های این شهر. پنجشنبه 22 مرداد 1394 17:06. پنجشنبه 15 مرداد 1394 07:51. جمعه 9 مرداد 1394 11:21. دیروز صبح در وبلاگ دوستم مگیی مطلبیی خوندم با عنوان کافه ها پر از من هایی که ما شدن. حسهای خوبی بهم داد.دلم برای ما شدنهای قدیمی با همسرم تنگ شد. یاد روزهایی که قرار های یواشکیی و پر از استرس در همین کافه های بینمان رد و بدل میشد. گوشی رو برداشتم و پیامی به همسر فرستادم :عزیزم مایلی امشب یه قهوه باهم توی کافی شاپ . بخوریم؟ کمی سکوت.خنده ای کردی و از من پرسیدی؟ از چه چیز من خوشت آمده؟