YOGARAHEKAMAL.BLOGFA.COM

mres11.blogfa.com

روزهای زندگی من - ششمين سالگرد ازدواج

http://mres11.blogfa.com/post-120.aspx

بعد از خودم ميپرسم اصلا چه کسي جز همسري ميتونست به اين خوبي نيمه گمشده منو کامل کنه؟ کي مثل اون ميتونست تو لحظه هاي ناراحتي و استرس بهم ارامش بده؟ کي ميتونست مثل اون قثط با چند تا جمله اميدبخش تمام غم و غصه هاي منو بشوره و ببره؟ کي ميتونست مثل اون با خوش مشربي و خوش اخلاقي محيط خونه رو برام مفرح و لذت بخش کنه؟ کي ميتونست مثل اون. انقدر بهم مهربوني بده؟ کي ميتونست مثل اون منو تو زندگيش به همه چيزو همه کس ارجح بدونه؟ اونم هميشه يه جواب داره که بگه و اونم اينه که از من بهترشو داشتي! بر سر خوان هنر.

mres11.blogfa.com

روزهای زندگی من

http://mres11.blogfa.com/8910.aspx

خوب خيلي وقته اينجا هيچي ننوشتم نميدونم چرا ولي اصلا حس نوشتن نداشتم اصلا نوشتنم نميومد.اما امشب که داشتم پست عسلو ميخوندم که در مورد ارزوها بود و عسل يه روز روياييشو به تصوير کشيده بود ديدم چه سوژه جالبيه حالا منم ميخوام يه روز خيالي رو که در واقع بعضي چيزاش ارزوهاي کوچيک و بزرگ منه به تصوير بکشم در واقع شايد بشه گفت يه روز از نظر من ايده ال:. صبح تا هرقت که دلم ميخواد ميخوابم و وقتي خوابم تکميل شد از خواب پا ميشم دست و صورتمو ميشورم و با اميد و انرژي يه روز تازه رو شروع ميکنم. ايا اب ميوه و شيرشو خورده؟

mres11.blogfa.com

روزهای زندگی من

http://mres11.blogfa.com/9006.aspx

امروز منو همسري هفت ساله شديم.واقعا عين يه چشم برهم زدن گذشت اصلا باورم نميشه هفت سال از روزي که لباس عروس پوشيدم گذشته روزي که همراه بود با استرس و هيجان و شادي. خيلي خيلي زود گذشت .چه روزايي رو باهم گذرونديم که همه اونها الان شده خاطره. راستي يه سفر در پيش داريم اين ماه.انشالا بعد برگشتن با سفرنامه در خدمتتون هستم. نوشته شده در شنبه پنجم شهریور ۱۳۹۰ساعت 2:9 توسط ملودی. 83/6/4 برای ما شروع یه فصل تازه تو زندگی بود. بر سر خوان هنر. شکوفایی عشق و توانگری درون. دست نوشته های یک کودک خفن. ني ني و من.

mres11.blogfa.com

روزهای زندگی من - این روزها..

http://mres11.blogfa.com/post-123.aspx

یادش به خیر اونروزایی رو که دو سه روز درمیون یه پست جدید میزاشتم چقددررر انگیزه داشتم واسه اپ کردن زود به زود وبلاگم. چقدر دوستایی که باهاشون لینک بودم و مدام از طریق وبلاگمون با هم در ارتباط بودیم ذوق داشتن و هممون منتطر پستای جدید همدیگه بودیم حیف که اون دوران تموم شد و اکثرا دیگه همون ماهی یه بارم اپ کنیم کلی هنر کردیم بگذریم. خوب بزارین یه کم از روزانه هام بگم. پنجشنبه با همسری رفتیم سمت کن سولقون خیلی خوب بود خوش گذشت . نوشته شده در شنبه بیست و نهم آبان ۱۳۸۹ساعت 20:23 توسط ملودی. بر سر خوان هنر.

mres11.blogfa.com

روزهای زندگی من - سلام بر دهه 90

http://mres11.blogfa.com/post-131.aspx

سلام بر دهه 90. سلام دوستاي گلم سال نوتون مبارک اميدوارم امسال سال رسيدن به ارزوها و. خواسته هاي بزرگ زندگيمون باشه.راستش امسال تو اسفند ماه مامانم يه. جراحي انجام داد و واسه همين زياد دل و دماغ نداشتم قبل عيد و روزاي سختي. رو گذرونديم ايام عيد رو هم مامانم دوران نقاهت بعد عملشو داشت طي ميکرد. و به خاطر مامانم نتونستيم امسال مسافرت بريم و اکثرا منو همسري ميرفتيم. خونه مامانمينا تا اونا هم تنها نباشن اخه برادرم با دوستاش رفته بودن. شمال و مامانو بابام تنها بودن. الان به لطف خدا مامانم حالش خوب شده.

mres11.blogfa.com

روزهای زندگی من - هفتمين سالگرد عروسي

http://mres11.blogfa.com/post-135.aspx

امروز منو همسري هفت ساله شديم.واقعا عين يه چشم برهم زدن گذشت اصلا باورم نميشه هفت سال از روزي که لباس عروس پوشيدم گذشته روزي که همراه بود با استرس و هيجان و شادي. خيلي خيلي زود گذشت .چه روزايي رو باهم گذرونديم که همه اونها الان شده خاطره. راستي يه سفر در پيش داريم اين ماه.انشالا بعد برگشتن با سفرنامه در خدمتتون هستم. نوشته شده در شنبه پنجم شهریور ۱۳۹۰ساعت 2:9 توسط ملودی. 83/6/4 برای ما شروع یه فصل تازه تو زندگی بود. بر سر خوان هنر. شکوفایی عشق و توانگری درون. دست نوشته های یک کودک خفن. ني ني و من.

mres11.blogfa.com

روزهای زندگی من - ارزوها

http://mres11.blogfa.com/post-127.aspx

خوب خيلي وقته اينجا هيچي ننوشتم نميدونم چرا ولي اصلا حس نوشتن نداشتم اصلا نوشتنم نميومد.اما امشب که داشتم پست عسلو ميخوندم که در مورد ارزوها بود و عسل يه روز روياييشو به تصوير کشيده بود ديدم چه سوژه جالبيه حالا منم ميخوام يه روز خيالي رو که در واقع بعضي چيزاش ارزوهاي کوچيک و بزرگ منه به تصوير بکشم در واقع شايد بشه گفت يه روز از نظر من ايده ال:. صبح تا هرقت که دلم ميخواد ميخوابم و وقتي خوابم تکميل شد از خواب پا ميشم دست و صورتمو ميشورم و با اميد و انرژي يه روز تازه رو شروع ميکنم. ايا اب ميوه و شيرشو خورده؟

mres11.blogfa.com

روزهای زندگی من

http://mres11.blogfa.com/8906.aspx

بعد از خودم ميپرسم اصلا چه کسي جز همسري ميتونست به اين خوبي نيمه گمشده منو کامل کنه؟ کي مثل اون ميتونست تو لحظه هاي ناراحتي و استرس بهم ارامش بده؟ کي ميتونست مثل اون قثط با چند تا جمله اميدبخش تمام غم و غصه هاي منو بشوره و ببره؟ کي ميتونست مثل اون با خوش مشربي و خوش اخلاقي محيط خونه رو برام مفرح و لذت بخش کنه؟ کي ميتونست مثل اون. انقدر بهم مهربوني بده؟ کي ميتونست مثل اون منو تو زندگيش به همه چيزو همه کس ارجح بدونه؟ اونم هميشه يه جواب داره که بگه و اونم اينه که از من بهترشو داشتي! بر سر خوان هنر.

mres11.blogfa.com

روزهای زندگی من

http://mres11.blogfa.com/8911.aspx

ولي کلي ميچسبه اونم واسه مايي که معمولا روي رژيم عذاييمون توجه خاص داريم و هميشه اينجور چيزاي چرب و چيل نميخوريم .بعدشم يه چند تايي چاي معمولي و پشت بندش چند فنجون چاي سبز ميخوريم که مثلا همه اون چيزاي چربي که خورديم خنثي کنه. چقدر ذوق ميکنيم با ديدن اين منظره هاي زيبا و با ديدن پاکي برف. يه جا نگه ميداريم و ميريم زير برف و کلي کيف ميکنيم.به همسري ميگم بريم کندوان اش بخوريم .خلاصه همينطور الکي الکي تا کندوان ميريم و اش رشته زغالي ميخوريم کلي تو اون سرما و برف ميچسبه.بعدشم دور ميزنيم به سمت ته...همسري ميگ...