1339901.blogfa.com

ninanagen.blogfa.com

بابک پسر فرح - 518

http://www.ninanagen.blogfa.com/post-224.aspx

Aman az adame nadon ke khodesho da maraze shak ghak gharar made. Aman az adame shakak ke hata vaghtti ba madrak o dalil beheah migi dari eshtebah mikoni chon ye harfi zade , kharab nashe zire bar nemire. نوشته شده در شنبه چهارم خرداد ۱۳۹۲ساعت 7:20 توسط بابک. این شاید زندگی تو باشه. یا شاید یه روز زندگیت بشه. تو زندگی باید غیر ممکن رو تصور کرد. چرندیات یک آدم عادی. خانومه خونه به دوش. یادداشت های یک قبضه خاک (تسلیم خاک). من، شماره ي شناسنامه ام صفر! بر باد رفته ( خاطرات تلخ و شیرین 2 دوست ). چند وقت یک بار.

ghadremotlagh.blogfa.com

قدر مطلق - تنها در خانه

http://www.ghadremotlagh.blogfa.com/post-9.aspx

من بین کتاب ها دراز کشیدم و وانمود می کنم که. یادت نره غذا بخوری،تا شب باید سه تا کتاب رو تموم کنی،اگه کاری داشتی با من تماس بگیر. نونچمیم:هر بار که اومدم عملکرد لباسشویی رو ببینم بابام گفت این کار دیوونه هاس و نذاشت. نونچمیم۲:این مطلب فاقد هرگونه ارزش نوشتاری و خواندنی بوده و چون سطحی و خلاصه نوشته شد با حقیقت از اینجا تا همانجا که نشسته اید فاصله دارد و حالا حالا ها وقت برای قضاوت کردن هست. نونچمیم۳:من میگم حالم خوبه.باور کردنش با شما. تاریخ سه شنبه بیست و چهارم خرداد ۱۳۹۰ ساعت 1:11نویسنده Miss H.

ninanagen.blogfa.com

بابک پسر فرح - 521

http://www.ninanagen.blogfa.com/post-228.aspx

تمام غصه ها دقیقا از همان جایی آغاز می شوند که,. ترازو بر می داری می افتی به جان دوست داشتنت . حساب و کتاب می کنی! و خدا نکند حساب و کتابت برسد به آنجا که زیادتر دوستش داشته ای! که زیادتر دل داده ای ،. که زیادتر گذشته ای ،. که زیادتر بخشیده ای ،. به قدر یک ذره ،. درست از همانجاست که توقع آغاز می شود. و توقع آغاز همه ی رنج هایی است که به نام عشق می بریم . نوشته شده در پنجشنبه نهم خرداد ۱۳۹۲ساعت 2:8 توسط بابک. این شاید زندگی تو باشه. یا شاید یه روز زندگیت بشه. تو زندگی باید غیر ممکن رو تصور کرد. Yarerah ( ...

ghadremotlagh.blogfa.com

قدر مطلق - غيرمترقبه

http://www.ghadremotlagh.blogfa.com/post-12.aspx

دراز كشيدن روي آسفالت قديمي. كه پدرم در سفرها اسم من را روي كوه. Happy birthday to you. نونچميم2:دوست ندارم نوشته هام رو تفسير و تحريف و اشتباه برداشت كنيد.حتي شما دوست عزيز! نونچميم3:كلي از تماس ها و احوالپرسي هاتون خوشحال شدم. نونچميم4:فيلم هاي ايراني رو دريابيد. پسره به دختره ميگه مي دوني زير اين بارون چي مي چسبه؟ بعد من يه لبخند معني دار به كل خانواده زدم.يهو مي بينم دوتايي نشستن دارن باقالي مي خورن.كل خانواده به من مي خندن. تاریخ پنجشنبه هفدهم شهریور ۱۳۹۰ ساعت 0:49نویسنده Miss H.

farzadbijani.blogfa.com

تیر ماهی - رازت را با خود به گور نبر 6

http://www.farzadbijani.blogfa.com/post-283.aspx

سه شنبه سیزدهم تیر ۱۳۹۱. رازت را با خود به گور نبر 6. چهارشنبه ۴ تیر ماه ۱۳۸۸ ساعت ۵ عصر. پیدا کردن یک پاکت آن هم میا نان های بسته بندی داخل یخچال برای تو کار مشگلی نبود / فکر نابغه بودن به سرت نزنه . میدونم چه حس داری / سریع از اتاق بزن بیرون و از پله ها برگرد بالا از لای بوته ی یاس بزن بیرون و خودتو برسون لای درختها / به حدس من غروب شده و آسمون آبی نارنجی ی بالای سرت غمناک ترش کرده. من بوسیدمش عزیز پسرم / باورش کن که زندگی تمام اون چیزهایی ی که ما یا نمی بینم یا از کنارش میگذریم . من بیچاره رخت سپیدت را.

farzadbijani.blogfa.com

تیر ماهی - رازت را با خود به گور نبر 5

http://www.farzadbijani.blogfa.com/post-282.aspx

سه شنبه سیزدهم تیر ۱۳۹۱. رازت را با خود به گور نبر 5. چهارشنبه ۴ تیر ماه ۱۳۸۸ ساعت ۳۰/۲ بعد از ظهر. من از میان پنجره به باغ سبز / به آسمان آبی / به ابرهای پنبه ای و سفید و حتی پروانه های سفید و کوچک میان بوته نگاه میکردم و تعجبم از این بود در این چهار هفته من چطور متوجه ی این همه نشانه برای زنده بودن نشده بودم . پسرم / عزیز ۱۸ ساله ی من زندگی اونی نیست که ما میبینیمش / زندگی اون چیزهایی ست که ندیدشون میگیریم یا بدون نگاهی از کنارش میگذریم . نامه ی بعدی رو سر میز شامت پیدا میکنی . من بیچاره رخت سپیدت را.

farzadbijani.blogfa.com

تیر ماهی - مشتی زن و تاکسی ی کیارش 4

http://www.farzadbijani.blogfa.com/post-280.aspx

یکشنبه یازدهم تیر ۱۳۹۱. مشتی زن و تاکسی ی کیارش 4. دکتر که از عصبانیت میترکید رو به پدرم که میخندید گفت : خدا عجب گیری کردم / تو بهش بگو . این نمیفهمه/ و بلافاصله گفت : خانم عزیز معمولا اونی که رو مریضه معاینه میکنه نه زیر / با این حساب شما به چه حقی انگشتتون رو کردید تو هر چی نا بد ترم / ها ها. نیم ساعت طول کشید که همه آرام شوند / میان کوچه کماکان همهمه ی مختصری در جریان بود . مادرم سکوت را شکست و از رعنایی پرسید : برق رفت تو کجا بودی / چی شد اومدی اینجا؟ با صدای فریاد یکی از دو برادر که گفت : خدای من /...

farzadbijani.blogfa.com

تیر ماهی - مشتی زن و تاکسی ی کیارش 3

http://www.farzadbijani.blogfa.com/post-279.aspx

یکشنبه یازدهم تیر ۱۳۹۱. مشتی زن و تاکسی ی کیارش 3. دکتر درب را باز کرد و خانم رعنایی لگد کرد رو دستای دکتر و خودش سکندری خورد زمین و دکتر م با فریاد : مگه کوری زن . صدای ناله ی خانم رعنایی هم به صداهای خانه ی ما اضافه شد و با صدای بسته شدن درب توسط دکتر من و خواهرم کمی از ترسمان کم شد. دکتر : یکی این رعنارو از رو ما ور داره / فرزاد کجایی؟ من برای دومین بار با تمام قوا دست را چنان کشیدم که تکانی اساسی خورد تا جایی که با سر خوردن دستم انگشترش آمد کف دستم . دکتر : تو داری چیکار میکنی؟ کور شده ی میمون .

farzadbijani.blogfa.com

تیر ماهی - حال تو بگو

http://www.farzadbijani.blogfa.com/post-288.aspx

یکشنبه هجدهم تیر ۱۳۹۱. عکسی رنگ باخته از سالیانی که گذشت. ورودی ی درگاه برزخ. حال به من بگو. نوشته شده توسط فرزاد بیژنی در ساعت ۱۰:۵۶ قبل از ظهر لینک. من بیچاره رخت سپیدت را. از کنار شبح ات دزدیدم. تا تو احساس کنی. هفته چهارم دی ۱۳۹۱. هفته چهارم مرداد ۱۳۹۱. هفته چهارم تیر ۱۳۹۱. هفته سوم تیر ۱۳۹۱. هفته دوم تیر ۱۳۹۱. هفته او ل تیر ۱۳۹۱. هفته چهارم خرداد ۱۳۹۱. هفته سوم خرداد ۱۳۹۱. هفته دوم خرداد ۱۳۹۱. هفته او ل اردیبهشت ۱۳۹۱. هفته چهارم فروردین ۱۳۹۱. هفته سوم فروردین ۱۳۹۱. هفته دوم فروردین ۱۳۹۱.