13731369.blogfa.com

makhlugheeshtebahi.blogfa.com

!!!....مخلوق اشتباهی

http://www.makhlugheeshtebahi.blogfa.com/89033.aspx

ارزویت را براورده میکند انکه ابر را میگریاند تا گل را بخنداند! نمیخواستم دیگه بنویسم اما حالا میخوام پس مینویسم. تازه فهمیدم هیچی نفهمیدم. تازه فهمبدم ادم یه دفعه تو دنیاش گم میشه همه چی و از یاد میبره. تازه فهمیدم هرچی بالاتر باشی بدتر زمین میخوری. تازه فهمیدم اگه خودش نخواد خودتم بکشی رات نمیده بدتر دور میشی. تازه فهمیدم نباید بهش عادت کرد باید هر روز درکش کرد. نازه فهمیدم زود میگذره جا نمومیم. نوشته شده در ساعت 19:18 توسط هستی. در دو چشمش گناه می خندید . بر رخش نور ماه می خندید. در گذر گاه آن لبان خموش.

makhlugheeshtebahi.blogfa.com

!!!....مخلوق اشتباهی -

http://www.makhlugheeshtebahi.blogfa.com/post-17.aspx

ارزویت را براورده میکند انکه ابر را میگریاند تا گل را بخنداند! روزی تنها نجات یافته کشتی شکسته در جزیره ای افتاد. او هر روز به امید کشتی نجات ساحل و افق را به تماشا میشست. روزی به خاطر در امان ماندن.از چوب های شکسته کلبه ای ساخت. اما وقتی که در اولین شب ارامش به دنبال غذا بود با ناباوری دید که کلبه اش در میان شعله های اتش میسوزد. در جا خشکش زد و فریاد کشید. خدایا چطور راضی شدی با من چنین کنی؟ صبح روز بعد با صدای بوق کشتی که برای نجات او امده بود بیدار شد. نوشته شده در ساعت 23:48 توسط هستی.

siahishab.mihanblog.com

سیاه تر از شب تلخ تر از زندگی - تلخ ترین یلدا

http://siahishab.mihanblog.com/post/81

سیاه تر از شب تلخ تر از زندگی. چه اعتراف تلخیه انگار رسیدم ته خط. هرسال یلدا یادآور تلخ ترین اتفاق زندگیمه. یلدایی که کل ایران جشن می گرفتن من رو. سال از تلخ ترین یلدای عمرم می گذرد. چه یلدای طولانی بود یلدای رفتنت پدر. نفرین بر آن یلدا و نفرین بر آن دریای مست. پدرم چقدر زندگی بی تو سخته. سخت و تلخ، آنقدر تلخ که مزه اش تا همیشه در دهانم می ماند. نوشته شده در شنبه 30 آذر 1392 ساعت 06:08 ب.ظ توسط سامان. قالب جدید وبلاگ پیچك دات نت. امروز دلم دوباره شكست. از همان جای قبلی! اینجا نمی توان به كسی نزدیك شد!

siahishab.mihanblog.com

سیاه تر از شب تلخ تر از زندگی - مطالب اردیبهشت 1389

http://siahishab.mihanblog.com/post/archive/1389/2

سیاه تر از شب تلخ تر از زندگی. چه اعتراف تلخیه انگار رسیدم ته خط. سیزده نکته برای زندگی گابریل گارسیا مارکز. 1 دوست دارم تورا نه به خاطرشخصیتت بلکه به خاطر شخصیتی که در هنگام با تو بودن پیدا می کنم. ۲ هیچکس لیاقت اشکهای تو را ندارد و کسی که چنین ارزشی دارد باعث ریختن اشک های تو نمی شود. ۳ اگر کسی تو را آن طور که می خواهی دوست نداشت به این معنی نیست که تو را با تمام وجودش دوست ندارد. ۴ دوست واقعی کسی است که دستهای تو را بگیرد ولی قلب تو را لمس کند. می توانی شکرگزار باشی. ساحل سرخ دلت اسم کسی رو حک نکن.

makhlugheeshtebahi.blogfa.com

!!!....مخلوق اشتباهی -

http://www.makhlugheeshtebahi.blogfa.com/post-18.aspx

ارزویت را براورده میکند انکه ابر را میگریاند تا گل را بخنداند! امشب گریه میکنم گریه میکنم برای تو. برای خودم برای همه ی اونایی که خواستن گریه. برای تموم اون چیزی که خواستی و بودم.خواستم و نبودی. امشب گریه میکنم.نمینویسم.چون میدانم هیچ گاه. نوشته هایم را نمیخوانی. چون میدانم هیچگاه حرف هایم را نمیفهمی. نگاهت نمیکنم چون تو اصلا نگاهم را نمیبینی. صدایت نمیزنم چون تو صدایم را نمیشنوی. واشک هایم برات بی فایده است.فقط میخندم. چون در هر صورت میگویی من دیوانه ام. نوشته شده در ساعت 22:56 توسط هستی.

makhlugheeshtebahi.blogfa.com

!!!....مخلوق اشتباهی

http://www.makhlugheeshtebahi.blogfa.com/89043.aspx

ارزویت را براورده میکند انکه ابر را میگریاند تا گل را بخنداند! گفتی میبوسم تو را گفتم تمنا میکنم. گفتی اگر ببیند کسی گفتم که حاشا میکنم. گفتی اگراز بخت بد ناگه رقیب اید ز در. گفتم که با افسون گری او را ز سر وا میکنم. گفتی که تلخی های می گر ناگوار افتد مرا. گفتم که با نوش لبم ان را گوارا میکنم. گفتی چه میبینی بگو در چشم چون ایینه ام؟ گفتم که من خودرا در ان عریان تماشا میکنم. گفتی که از بی طاقتی دل قصد یغمامیکند. گفتم که با یغما گران باری مدارا میکنم. گفتی که پیوند تو را با نقد هستی میخرم.

makhlugheeshtebahi.blogfa.com

!!!....مخلوق اشتباهی

http://www.makhlugheeshtebahi.blogfa.com/89044.aspx

ارزویت را براورده میکند انکه ابر را میگریاند تا گل را بخنداند! بی تو مهتاب باز شبی از ان کو چه گذشتم. همه تن چشم شدم خیره به دنبال تو گشتم. شوق دیدار تو لبریز شد از جام وجودم. شدم ان عاشق دیوانه که بودم. در نهانخانه جانم گل یاد تو درخشید. باغ صد خاطره خندید عطر صد خاطره پیچید. یادم امد که شبی با هم از ان کوچه گذشتیم. پر گشودیم در ان خلوت دل خواسته گشتیم. ساعتی بر لب جوی اب نشستیم. تو همه راز جهان ریخته در چشم سیاهت. من همه محو تماشای نگاهت. اسمان صاف.شب ارام. خوشه ماه ریخته در اب. شب و صحرا گل و سنگ.

makhlugheeshtebahi.blogfa.com

!!!....مخلوق اشتباهی

http://www.makhlugheeshtebahi.blogfa.com/89041.aspx

ارزویت را براورده میکند انکه ابر را میگریاند تا گل را بخنداند! میروم شاید فراموشم کنی با فراموشی هم اغوشم کنی. میروم از رفتن من شاد باش از عذاب دیدنم ازاد باش. گرچه تو تنها تر از من میشوی ارزو دارم شبی عاشق شوی. ارزو دارم بفهمی درد را تلخی برخورد های سرد را. میرسد روزی که بی من سر کنی میرسد روزی که مرگ عشق را باور کنی. میرسد روزی که شبها در کنار عکس من نامه های کهنه ام را مو به مو از بر کنی. نوشته شده در ساعت 17:9 توسط هستی. در دو چشمش گناه می خندید . بر رخش نور ماه می خندید. در گذر گاه آن لبان خموش.

makhlugheeshtebahi.blogfa.com

!!!....مخلوق اشتباهی -

http://www.makhlugheeshtebahi.blogfa.com/post-23.aspx

ارزویت را براورده میکند انکه ابر را میگریاند تا گل را بخنداند! بی تو مهتاب باز شبی از ان کو چه گذشتم. همه تن چشم شدم خیره به دنبال تو گشتم. شوق دیدار تو لبریز شد از جام وجودم. شدم ان عاشق دیوانه که بودم. در نهانخانه جانم گل یاد تو درخشید. باغ صد خاطره خندید عطر صد خاطره پیچید. یادم امد که شبی با هم از ان کوچه گذشتیم. پر گشودیم در ان خلوت دل خواسته گشتیم. ساعتی بر لب جوی اب نشستیم. تو همه راز جهان ریخته در چشم سیاهت. من همه محو تماشای نگاهت. اسمان صاف.شب ارام. خوشه ماه ریخته در اب. شب و صحرا گل و سنگ.