1tekehich.blogfa.com

kafekaj.blogfa.com

کافه کاج - نوزدهمین سار در قعر بی هویتی از زیر رنگین کمان پرید.

http://www.kafekaj.blogfa.com/post/36/نوزدهمین-سار-در-قعر-بی-هویتی-از-زیر-رنگین-کمان-پرید-

گفتی شکار گیرم.رفتی شکار گشتی/گفتی قرار یابم.خود بی قرار گشتی. نوزدهمین سار در قعر بی هویتی از زیر رنگین کمان پرید. من از همینجا زیر همان رنگین کمانی که طلوع کرد یک سار دیگر پرواز دادم و تولد هجده سالگیم را جشن گرفتم.نزدیک یکی از آن درخت های سربلند پر غرور که سرشان دارد لابد به خورشید میرسد.صدای اجرای سمفونی غروب گنجشک ها را شنیدم و در حالی با چشم هایم باران را شستم که مطمئن میشدم تا سال ۲۰۱۶ حرفی که قرار بود بشنوم فراموش شده. نوشته شده توسط نوشا در جمعه ۱۷ آذر۱۳۹۱. من که در خلوت خاصم،خبر از عامم نیست .

kafekaj.blogfa.com

کافه کاج -

http://www.kafekaj.blogfa.com/post/32

گفتی شکار گیرم.رفتی شکار گشتی/گفتی قرار یابم.خود بی قرار گشتی. تو نخ ابرم که بارون بزنه.اگه بارون بزنه.آخ اگه بارون بزنه. و همچنان close . نوشته شده توسط نوشا در سه شنبه ۲۷ دی۱۳۹۰. من که در خلوت خاصم،خبر از عامم نیست . حرفهایی از جنس دیوانگان. ایران برای تمام ایرانیان. تخیلات کوبیسمی یک نقاش. سرفه های فالش افکار مجروح.

kafekaj.blogfa.com

کافه کاج - help me to find a nice title

http://www.kafekaj.blogfa.com/post/49/help-me-to-find-a-nice-title

گفتی شکار گیرم.رفتی شکار گشتی/گفتی قرار یابم.خود بی قرار گشتی. Help me to find a nice title. بعدش هم که از اینجا رفتی تا همین "دو" سال پیش هنوز ایمیل هایمان عین مری و مکس یا بابا لنگ دراز و جودی بود . عالیند . این یکی را ببین:. احتمالا صحبت از هوا جان آدم رو به خطر نمی اندازه! امتحانهای احمقانه ام تموم شد، اما کیه که باور کنه؟ اینهو مرز پرگهرچه بسا بدتر! واسه همین امروز اومدم تو یه مرکز خرید که آنتن دهی عالی هست، جواب نامه رو بتونم ارسال کنم.تا بزودی.ر. سال نوی تو مثل هر سالت مبارک! تخیلات کوبیسمی یک نقاش.

kafekaj.blogfa.com

کافه کاج - دل من بی نهایت تنگ شده...

http://www.kafekaj.blogfa.com/post/35/دل-من-بی-نهایت-تنگ-شده-

گفتی شکار گیرم.رفتی شکار گشتی/گفتی قرار یابم.خود بی قرار گشتی. دل من بی نهایت تنگ شده. دل من برای دست سومم که" خوتای است" تنگ شده.برا تاب بازی و آب خوردن تو صحرای آفریقا تنگ شده. کاش. دوباره در عوض دو تا سکه رویاهاتو به من میدادی.میخوام دوباره رو سینه های مونالیزا معصومانه خط خطی کنم داد بزنم من عاشق دستهای فروغم. و باز خیس بارون بخزم کنار آتیش سفالگری که پرسید: خوشکلی؟ و من گفتم نمیدونم. کاش میشد راحت از کسی پرسید "نمیدانم آیا میتوانم سرم را بر شانه های شما بگذارم و اشک بریزم؟ حرفهایی از جنس دیوانگان.

kafekaj.blogfa.com

کافه کاج -

http://www.kafekaj.blogfa.com/post/34

گفتی شکار گیرم.رفتی شکار گشتی/گفتی قرار یابم.خود بی قرار گشتی. گاهی هیچ بعدی از واقعیت حتی عرضش تو باور آدم نمیگنجه. مثلا اینکه"تمام آمیوه های دنیا نیم ساعته که تموم شدن ولی ما هم چنان هن هن کنان و زور زنان داریم تلاش میکنم آخرین قطرات از چیزی که وجود نداره رو بکشیم بیرون! بهار ۹۱ مبارک. دوستون دارم.نوشا. نوشته شده توسط نوشا در یکشنبه ۲۸ اسفند۱۳۹۰. من که در خلوت خاصم،خبر از عامم نیست . حرفهایی از جنس دیوانگان. ایران برای تمام ایرانیان. تخیلات کوبیسمی یک نقاش. سرفه های فالش افکار مجروح.

kafekaj.blogfa.com

کافه کاج - به من بگو باید دنبال چی بگردم؟؟

http://www.kafekaj.blogfa.com/post/44/به-من-بگو-باید-دنبال-چی-بگردم-

گفتی شکار گیرم.رفتی شکار گشتی/گفتی قرار یابم.خود بی قرار گشتی. به من بگو باید دنبال چی بگردم؟ نوشته شده توسط نوشا در شنبه ۳۰ فروردین۱۳۹۳. من که در خلوت خاصم،خبر از عامم نیست . حرفهایی از جنس دیوانگان. ایران برای تمام ایرانیان. تخیلات کوبیسمی یک نقاش. سرفه های فالش افکار مجروح.

kafekaj.blogfa.com

کافه کاج - صاف و مستقیم

http://www.kafekaj.blogfa.com/post/30/صاف-و-مستقیم

گفتی شکار گیرم.رفتی شکار گشتی/گفتی قرار یابم.خود بی قرار گشتی. حال آدم خوب میشد وقتی به صندلی کافه عباسی تکیه میداد.سلفژ رو با apathy تمرین میکرد. اوقاتی هم بود که دندان درد آدم را میبرد نزدیک یک میز نیمه اداری و آدم را میاداخت در بغل کسی. اوقاتی هم هست که آدم یادش می آید تازه شونزده سالش است.گذشتن زمان به همان اندازه که گاهی دلگیر است خیلی هم خوب است. نوشته شده توسط نوشا در شنبه ۱۴ آبان۱۳۹۰. من که در خلوت خاصم،خبر از عامم نیست . حرفهایی از جنس دیوانگان. ایران برای تمام ایرانیان. تخیلات کوبیسمی یک نقاش.

kafekaj.blogfa.com

کافه کاج - گم شده ام...

http://www.kafekaj.blogfa.com/post/41/گم-شده-ام-

گفتی شکار گیرم.رفتی شکار گشتی/گفتی قرار یابم.خود بی قرار گشتی. چرا شب که می آید و مرا میبوسد من نمیفهمم؟ چرا رنگ ماتیکش انقدر شبیه ماتیک خودت است؟ چرا همیشه نامه هایش را من باید بگویم و تو بنویسی؟ چرا من نمیبینمش ولی تو میبینی؟ حالا برایم شعر علی کوچیکه میخوانی؟ در آخرین قصه ی قشنگی که میدانستم دروغ است پروانه ای بال زد و من در پایان داستان گم شدم .اصلا چرا؟ عدد ها و رقم ها.زمان.زمان.زمان.حالا فقط خودم هستم.همانطور که از عدم آمدم. میترسم.ولی روی زانو های زمان می ایستم. من که در خلوت خاصم،خبر از عامم نیست .

kafekaj.blogfa.com

کافه کاج - خواهر زاده ام،نیما،شاهکار است.مثل همه ی بچه ها.

http://www.kafekaj.blogfa.com/post/40/خواهر-زاده-ام،نیما،شاهکار-است-مثل-همه-ی-بچه-ها-

گفتی شکار گیرم.رفتی شکار گشتی/گفتی قرار یابم.خود بی قرار گشتی. خواهر زاده ام،نیما،شاهکار است.مثل همه ی بچه ها. نیما،چپ دست راست پا:. حالا دیگر هشت ساله است و کاملا عشق را از نفرت تشخیص میدهد.وقتی چیزی میخواهد کم طاقتی عجیبش،یادت می اورد که "هشت ماهه به دنیا امد،شب چهارشنبه سوری".هر وقت از دستش عصبانی میشوم و میخواهم که زود تر از اتاقم بیرون برود،عصبانی ترم میکند و با شیطنت پسرانه اش چیزی را از روی میز قاپ میزند و میدود بیرون و وقتی جیغم در می اید که :"نیما لازمش دارم! منبع انرژی اش از یکی از چاه های غنی ...

kafekaj.blogfa.com

کافه کاج - اتاق

http://www.kafekaj.blogfa.com/post/37/اتاق

گفتی شکار گیرم.رفتی شکار گشتی/گفتی قرار یابم.خود بی قرار گشتی. بالای راه پله ایستاد و با صدای بلند تر جمله قبل را تکرار کرد:باشه مامان.بعدا . دستگیره ی در را چرخاند و با سمت راست تنه اش به آن کوبیدو در باز شد و هل خورد توی اتاق و باز جواب داد:باشه.باشه.حتما حواسم هست.و میدانست که نیست. نگاهش را دور اتاق چرخاند و به جای جدید آینه نگاه کرد،به مو ها و ابرو ها و خط باریک سورمه :بزرگتر شده بود. نوشته شده توسط نوشا در شنبه ۱۵ تیر۱۳۹۲. من که در خلوت خاصم،خبر از عامم نیست . حرفهایی از جنس دیوانگان.