1yek1.blogfa.com

saamyar.blogfa.com

مجنون - خسرو گلسرخی

http://www.saamyar.blogfa.com/post-239.aspx

سر مشق هاي آب، بابا يادمان رفت/شعر خداي مهربان را حفظ كرديم/اما خداي مهربان را يادمان رفت. نويسنده : دستهای مجنون. گیرم که در باورتان به خاک نشستهام. و ساقههای جوانم از ضربههای تبرهاتان زخمداراست. با ریشه چه میکنید. گیرم که بر سر این بام. بنشسته در کمین پرندهای. پرواز را علامت ممنوع میزنید. با جوجههای نشسته در آشیانه چه میکنید. گیرم که میب رید. با رویش ناگزیر جوانه چه میکنید. چترت را ببند سری به كلبه بارانی ام بزن كمی زیر باران دیدگانم خیس شو و اگر مجالی برای همنوایی بود كمی با من همنوا شو. دیدن غصه ی تو.

saamyar.blogfa.com

مجنون - بيزارم

http://www.saamyar.blogfa.com/post-232.aspx

سر مشق هاي آب، بابا يادمان رفت/شعر خداي مهربان را حفظ كرديم/اما خداي مهربان را يادمان رفت. نويسنده : دستهای مجنون. بیزارم از بزرگی که گوش شنوا ندارد. بیزارم از دین داری که خود را برتر می بیند. بیزارم از مبلغ دینی که دیانتش برای دیگران است. بیزارم از نظامی که به ملتش ارزشی قائل نباشد. بیزارم از وطن پرستی که دشمنان وطن خود را نمی بیند. بیزارم از آزادی خواهی که آزادی را در زندانی شدن می بیند. بیزارم از پول دوستی که همه چیز را با پول می سنجند. بیزارم از خود خواهی که همه چیز را با خود می سنجند. دلم پر از اناره.

saamyar.blogfa.com

مجنون - پيوند

http://www.saamyar.blogfa.com/post-241.aspx

سر مشق هاي آب، بابا يادمان رفت/شعر خداي مهربان را حفظ كرديم/اما خداي مهربان را يادمان رفت. نويسنده : دستهای مجنون. تنها نگاه بود و تبسم میان ما/ تنها نگاه بود و تبسم. گاهی که سینههایمان چون کوره میگداخت/ دست تو بود و دست من این دوستان پاک- که از شوق سر به دامن هم میگذاشتند و زین پل بزرگ پیوند دستها- دلهای ما هم به خلوت هم راه داشتند. چترت را ببند سری به كلبه بارانی ام بزن كمی زیر باران دیدگانم خیس شو و اگر مجالی برای همنوایی بود كمی با من همنوا شو. آیا کسی هست که برای بهشت بردن دیگران اینجور التماس کند؟

saamyar.blogfa.com

مجنون - انسان هاي...

http://www.saamyar.blogfa.com/post-226.aspx

سر مشق هاي آب، بابا يادمان رفت/شعر خداي مهربان را حفظ كرديم/اما خداي مهربان را يادمان رفت. نويسنده : دستهای مجنون. انسان های بزرگ دربارۀ عقاید سخن می گویند. انسان های متوسط دربارۀ وقایع سخن می گویند. انسان های کوچک پشت سر دیگران سخن می گویند. انسان های بزرگ درد دیگران را دارند. انسان های متوسط درد خودشان را دارند. انسان های کوچک بی دردند. انسان های بزرگ عظمت دیگران را می بینند. انسان های متوسط به دنبال عظمت خود هستند. انسان های کوچک عظمت خود را در تحقیر دیگران می بینند. انسان های کوچک مسئله ندارند. من هر...

saamyar.blogfa.com

مجنون - تغيير

http://www.saamyar.blogfa.com/post-222.aspx

سر مشق هاي آب، بابا يادمان رفت/شعر خداي مهربان را حفظ كرديم/اما خداي مهربان را يادمان رفت. نويسنده : دستهای مجنون. تغییری باش که میخواهی در دنیا ببینی.". چترت را ببند سری به كلبه بارانی ام بزن كمی زیر باران دیدگانم خیس شو و اگر مجالی برای همنوایی بود كمی با من همنوا شو. اگر کسی هم ته جهنم باشد،با این امامانی که من میبینم،آخر سر او را بیرون میآورند و کسی را آنجا باقی نمیگذارند. دیدی امام حسین علیه السلام،چگونه التماس میکرد ه ل م ن ناص ر ی نص رنی؟ آیا کسی هست که برای بهشت بردن دیگران اینجور التماس کند؟

saamyar.blogfa.com

مجنون - عشق و دوست داشتن

http://www.saamyar.blogfa.com/post-225.aspx

سر مشق هاي آب، بابا يادمان رفت/شعر خداي مهربان را حفظ كرديم/اما خداي مهربان را يادمان رفت. عشق و دوست داشتن. نويسنده : دستهای مجنون. از عشق سخن باید گفت ; همیشه از عشق سخن باید گفت. عشق ، در لحظه پدید می آید. دوست داشتن ، در امتداد زمان. این ، اساسی ترین تفاوت میان عشق و دوست داشتن است. عشق ، معیارها را در هم می ریزد. دوست داشتن بر پایه ی معیارها بنا می شود. عشق ناگهان و ناخواسته شعله می کشد. دوست داشتن ، از شناختن و خواستن سرچشمه می گیرد. عشق، قانون نمی شناسد،. عشق ، ویران کردن خویش است. اما به هر حال ،...

saamyar.blogfa.com

مجنون - آزادي

http://www.saamyar.blogfa.com/post-224.aspx

سر مشق هاي آب، بابا يادمان رفت/شعر خداي مهربان را حفظ كرديم/اما خداي مهربان را يادمان رفت. نويسنده : دستهای مجنون. گرفتن آزادی از مردمی که نمیخواهند برده بمانند,. سخت است اما دادن آزادی به مردمی که میخواهند برده بمانند سخت تر است". چترت را ببند سری به كلبه بارانی ام بزن كمی زیر باران دیدگانم خیس شو و اگر مجالی برای همنوایی بود كمی با من همنوا شو. اگر کسی هم ته جهنم باشد،با این امامانی که من میبینم،آخر سر او را بیرون میآورند و کسی را آنجا باقی نمیگذارند. دلم پر از اناره. دلی که غصه داره. دیدن غصه ی تو.

saamyar.blogfa.com

مجنون - در اندرون مـن خسته دل ندانـم کیسـت که من خموشم و او در فغان و در غوغاست - حافظ

http://www.saamyar.blogfa.com/post-229.aspx

سر مشق هاي آب، بابا يادمان رفت/شعر خداي مهربان را حفظ كرديم/اما خداي مهربان را يادمان رفت. در اندرون من خسته دل ندانم کیست که من خموشم و او در فغان و در غوغاست - حافظ. نويسنده : دستهای مجنون. چو بشنوی سخن اهل دل مگو که خطاست. سخن شناس نهای جان من خطا این جاست. سرم به دنیی و عقبی فرو نمیآید. تبارک الله از این فتنهها که در سر ماست. در اندرون من خسته دل ندانم کیست. که من خموشم و او در فغان و در غوغاست. دلم ز پرده برون شد کجایی ای مطرب. بنال هان که از این پرده کار ما به نواست. مرا به کار جهان هرگز التفات نبود.