22s22h22.persianblog.ir

bi3tare1991.persianblog.ir

روبرمیگردونم ازت ... - رویای بید مجنون

http://bi3tare1991.persianblog.ir/post/65

یه نیمکت ، بوی لیلی ، یه ماه و یه آسمون پر از ستاره ، یه عشق و یه دریا ، یه نفس امید فردا. چند روز پیش بود که ماشینتو دیدم ، برای یه لحظه این فکر بچگانه به سرم زد که یه سنگ بردارم و همه شیشه های ماشینتو بیارم پایین! همون مرجان چند ماهه پیشم؟ نه ، نیستم . دارم روبرمیگردونم ازت . میدونم دلم برات تنگ میشه ولی روبرمیگردونم ازت . شاید هنوزم . ولی روبرمیگردونم ازت . حالا ببین! این همه حرص و بغض خنده داره چون تو بی گناه ترینی تو این همه درد من ، فقط چشمات نخواستن منو ببینن ، منو ندیدی . اینکه تقصیر تو نیست .

bi3tare1991.persianblog.ir

رویای بید مجنون

http://bi3tare1991.persianblog.ir/1392/1

یه نیمکت ، بوی لیلی ، یه ماه و یه آسمون پر از ستاره ، یه عشق و یه دریا ، یه نفس امید فردا. مرجان دختر خوبیه ، به خدا خوبه ، حداقل بد نیست. فقط یه کم بی اراده است. یه کم ساده است. یه کم خسته است. یه کم تنهاست ، نه ، خیلی تنهاست. مرجان دختر خوبیه . . مرجان قبلا قوی بود ، زود نمیشکست ، زود خسته نمیشد ولی الان . بد شدی ، محکم باش ، صبور باش حتی حالا که میخوان امیرحسینتو ازت جدا کنن . به روزی دو سه بار دیدن و بوسیدنش قانع باش ، لطفا . اینجا داره بارون میاد ، رعد و برقم میزنه . اصنشم نمیترسم . خدا به همرات .

bi3tare1991.persianblog.ir

رویای بید مجنون

http://bi3tare1991.persianblog.ir/1392/7

یه نیمکت ، بوی لیلی ، یه ماه و یه آسمون پر از ستاره ، یه عشق و یه دریا ، یه نفس امید فردا. گاهی آدم به جایی میرسه که دلش میخواد خودشو مچاله کنه بندازه تو سطل آشغال! یا مثلا حسابی خودشو بزنه یا نمی دونم . یه جوری یه دردو دو دستی بگیره بریزه تو وجود خودش . الان تو شرایطیم که دلم یه شیشه میخواد که تو صورتم خورد بشه! یه قراری داشتیم با هم . قبل از این چند ماهم حال جمعه هام همین بود . رو نده به حال بدت . چقد پاییز امسال سرده . سردتر از اینم می تونست باشه . تو دختر پاییزی ، دوسش داشته باش . یکی دیگه داری هنوز .

bi3tare1991.persianblog.ir

پایان مرجان ... - رویای بید مجنون

http://bi3tare1991.persianblog.ir/post/71

یه نیمکت ، بوی لیلی ، یه ماه و یه آسمون پر از ستاره ، یه عشق و یه دریا ، یه نفس امید فردا. خیال خام پلنگ من به سوی ماه جهیدن بود. و ماه را ز بلندایش به روی خاک کشیدن بود. پلنگ من – دل مغرورم – پرید و پنجه به خالی زد. که عشق – ماه بلند من – ورای دست رسیدن بود. رویای بید مجنون . دیگه بید مجنونی نیست که رویایی داشته باشه . شکست ، جوون بود هنوز ولی از کمر شکست . حالا ازش یه کنده مونده که فقط میخواد زندگی کنه . بدون رویا . دیگه نمیخوام مرجان باشم ، نمیتونم . دوستای گلم ، من خوبم ، هیچ اتفاق خاصی نیفتاده فقط .

bi3tare1991.persianblog.ir

رویای بید مجنون

http://bi3tare1991.persianblog.ir/1392/6

یه نیمکت ، بوی لیلی ، یه ماه و یه آسمون پر از ستاره ، یه عشق و یه دریا ، یه نفس امید فردا. جواب از تو میخوام . نوشته شده در ۱۳٩٢/٦/٢٢ساعت ۱٢:٠٤ ‎ب.ظ توسط مرجان نظرات . من همون هیچکسم . سلام دوستای مهربونم ، امیدوارم ببخشید منو بخاطر این مدت نبودنم ، بعضیا فهمیدن نبودنمو که ممنونشونم و شرمنده که نگرانشون کردم بعضیام متوجه نشدن نیستم که خب بازم بخاطر بودنشون ممنونم ازشون . من که تو شیرخوارگاه هیچکس حتی اخممو ندیده بود تو این مدت با یکی از همکارام دعوام شد! خدارو شکر بخشیدم . میخواستم آروم بمونم باید از حرم...

bi3tare1991.persianblog.ir

رویای بید مجنون

http://bi3tare1991.persianblog.ir/post/66

یه نیمکت ، بوی لیلی ، یه ماه و یه آسمون پر از ستاره ، یه عشق و یه دریا ، یه نفس امید فردا. در این سرای بی کسی کسی به در نمی زند. به دشت پر ملال ما پرنده پر نمی زند. یکی زشب گرفتگان چراغ بر نمی کند. کسی به کوچه سار شب در سحر نمی زند. نشسته ام در انتظار این غبار بی سوار. دریغ کز شبی چنین سپیده سر نمی زند. دل خراب من دگر خراب تر نمی شود. که خنجر غمت از این خراب تر نمی زند. گذر گهی است پر ستم که اندرو به غیر غم. یکی صلای آشنا به رهگذر نمی زند. چه چشم پاسخ است از این دریچه های بسته ات. My star (سحر جون).

bi3tare1991.persianblog.ir

درسته زرد شده ولی بیرنگ نه ... - رویای بید مجنون

http://bi3tare1991.persianblog.ir/post/70

یه نیمکت ، بوی لیلی ، یه ماه و یه آسمون پر از ستاره ، یه عشق و یه دریا ، یه نفس امید فردا. درسته زرد شده ولی بیرنگ نه . افتاده بود پای درخت ، زمین سرد و سخت بودنشو به رخش میکشید . بالاخره رسیده بود روزی که . همون وقتیم که سبزبود و تو آغوش گرم درخت ، می دید همچین روزیو ولی همیشه با خودش میگفت : فردا بهش فکر میکنم! حالا اون روز رسیده بود ، برگ کوچولوی خشک و ضعیف ما افتاده بود پای درخت بدون اینکه هیچ وقت بهش فکر کرده باشه! فشار پایینو سرگیجه همچنان همراه همیشگیمه . چه باوفا! Design By : nightSelect.com.

bi3tare1991.persianblog.ir

رویای بید مجنون

http://bi3tare1991.persianblog.ir/1392/5

یه نیمکت ، بوی لیلی ، یه ماه و یه آسمون پر از ستاره ، یه عشق و یه دریا ، یه نفس امید فردا. من یه مدت نیستم ، خیلی طولانی نمیشه ، زود برمیگردم . خوبم ، هیچ اتفاقی نیفتاده پس نگرانم نباشین دوستای مهربونم . خودمم نمیدونم چمه و چی میخوام! فکر کنم همون خوددرگیریه که هممون گاهی دچارش میشیم . برام دعا کنید . نوشته شده در ۱۳٩٢/٥/۱۱ساعت ٦:٥٢ ‎ب.ظ توسط مرجان نظرات . بهترم ، ممنونتم . هرچی که بود ، جدی یا شوخی ، راست یا دروغ ، واسه دلخوشی یا . هرچی که بود حالمو بهتر کرد ، مرسی . Design By : nightSelect.com. فاتولز ...

bi3tare1991.persianblog.ir

هرم مازلو - رویای بید مجنون

http://bi3tare1991.persianblog.ir/post/67

یه نیمکت ، بوی لیلی ، یه ماه و یه آسمون پر از ستاره ، یه عشق و یه دریا ، یه نفس امید فردا. رفتن مسافرت ، عروسی . من نرفتم! آخه یه دختر عاقل و باشعوری مث من وقتی میدونه حضورش به عنوان یه پرستار لازمه اصن چه معنی داره بره عروسی! هنوز زنگ نزدم بخاطر نرفتنم معذرت خواهی کنم! زنگ بزنم چی بگم؟ بگم دلخورم ازتون ، بگم نیومدم که بغض و دردم رو نشه براتون . فردا که بشه زنگ میزنم . میگم خوشبخت شید ایشاله . تو این مدت اینو خوب فهمیدم که از کسی نباید انتظار داشت ، شاید اسمش بشه توقع بیجا! ینی انقد تعجب کرده بود! اخه یک...

bi3tare1991.persianblog.ir

رویای بید مجنون

http://bi3tare1991.persianblog.ir/1391/12

یه نیمکت ، بوی لیلی ، یه ماه و یه آسمون پر از ستاره ، یه عشق و یه دریا ، یه نفس امید فردا. یه کم درهم و برهم. اعصابم خورده الان ، خیلی! چرا انقدر جمع کردنو رفتن راحت شده؟ اینجام دور و ورم داره خالی میشه ، اولش مونا ، بعد صبا و آقای آریایی ، محیا و فروغ ، حالام آقا محمد! از مهسان و عاطفه هم که یک ماهی میشه خبری نیست! اشکال نداره ، هنوزم چند نفری موندن برام . کسیم نباشه خودم که هستم ، ایناهاشم ، نیگا :. یه جوجه جدید آوردن برام ، یه پسر معصوم که پدر و مادرش از وجودشون فقط اعتیادو بهش هدیه کردن! از 29ام تا 5...