2472.persianblog.ir

shivana.parsiblog.com

تابستان 1385 - چشم ها را باید شست

http://www.shivana.parsiblog.com/Archive/تابستان%201385

و ابو جحیفه گوید از امیر المؤمنین ( ع ) شنیدم که مىگفت : ] نخست درجه از جهاد که از آن باز مىمانید ، جهاد با دستهاتان بود ، پس جهاد با زبان ، سپس جهاد با دلهاتان ، و آن که به دل کار نیکى را نستاید و کار زشت او را ناخوش نیاید ، طبیعتش دگرگون شود چنانکه پستى وى بلند شود و بلندیش سرنگون زشتیهایش آشکار و نیکوییهایش ناپدیدار . [نهج البلاغه]. چشم ها را باید شست. دشت ها آلوده ست. در لجنزار ، گل لاله نخواهد روئید. در هوای تعفن آواز پرستو به چه کارت می آید؟ فکر نان باید کرد. و هوایی که در آن. گل گندم خوب است.

shivana.parsiblog.com

اردیبهشت85 - چشم ها را باید شست

http://www.shivana.parsiblog.com/Archive/ارديبهشت85

نیکوکار از کار نیک بهتر است ، و بد کردار از کار بد بدتر . [نهج البلاغه]. چشم ها را باید شست. دو فرشته مسافر ، برای گذراندن شب ، در خانه یک خانواده ثروتمند فرود آمدند.این خانواده رفتار نامناسبی داشتند و دو فرشته را به مهمانخانه مجللشان راه ندادند ، بلکه زیرزمین سرد خانه را در اختیار آنها گذاشتند. فرشته پیر در دیوار زیرزمین شکافی دید و آن را تعمیر کرد . وقتی فرشته جوان از او پرسید: چرا چنین کاری کرده ، او پاسخ داد : ( همه امور بدان گونه که می نمایند نیستند.). چشم به راه : : شنبه 85/2/2: : ساعت 12:25 عصر.

shivana.parsiblog.com

لیلی - چشم ها را باید شست

http://shivana.parsiblog.com/Posts/37/ليلي

فروتن باش که خداوند متعال، فروتنان را دوست می دارد و گردن کشان را دشمن می دارد. [رسول خدا صلی الله علیه و آله]. چشم ها را باید شست. لیلی، تشنه تر شد. لیلی گفت: امانتی ات زیادی داغ است. زیادی تند است. خاکستر لیلی هم دارد می سوزد، امانتی ات را پس می گیری؟ خدا گفت: خاکسترت را دوست دارم، خاکسترت را پس می گیرم. لیلی گفت: کاش مادر می شدم، مجنون بچه اش را بغل می کرد. خدا گفت: مادری بهانه عشق است، بهانه سوختن تو بی بهانه عاشقی، تو بی بهانه می سوزی. لیلی گفت: دلم زندگی می خواهد، ساده، بی تاب، بی تب.

shivana.parsiblog.com

اسفند84 - چشم ها را باید شست

http://www.shivana.parsiblog.com/Archive/اسفند84

اندیشه، حکمت را ثمر می دهد . [امام علی علیه السلام]. چشم ها را باید شست. آنان به آفتاب شیفته بودند. زیرا که آفتاب , تنهاترین حقیقتشان بود. با نور و گرمی اش. مفهوم بی ریای رفاقت بود. با تابناکی اش مفهوم بی فریب صداقت بود. می توانستند از آفتاب یاد بگیرندکه بی دریغ باشند. در دردها و شادی هاشان. حتی با نان خشکشان. و کاردهاشان را جز از برای قسمت کردن بیرون نیاورند. مفهوم بی دریغ عدالت بود. و آنان به عدل شیفته بودند. اکنون با آفتاب گونه ای. آنان را این گونه دل فریفته بودند. خون رگان خود را من. انسان ، موجودی ا...

shivana.parsiblog.com

بهار 1385 - چشم ها را باید شست

http://www.shivana.parsiblog.com/Archive/بهار%201385

هرکس توبه کرد ره یافت . [امام علی علیه السلام]. چشم ها را باید شست. من را نه مادری نه پدری ، بنویس اولین یتیم عالم خلقت. آن چیست بر گرده نهادی؟ روزی چنان بلند که همسایه خدا،اینک به قدر سایه بختم به روی خاک. هوای خوب وپاک ،قابیل خشمناک ،هابیل زیر خاک. در روز جمعه ای ، به گمانم که روز عشق. اینک فقط سیاه ، ز شرم چنان گناه. رنگی به رنگ بارش باران ، که ببارد ز آسمان. نیمی مرا ز خاک ، نیم دیگر خدا. در کاشت امیدم به روی خاک. آن هم فقط خدا. یک سیب از درخت و سوسه. که شوم اسیر خاک. آیا کسی به ملاقاتت آمده؟

shivana.parsiblog.com

تابستان 1386 - چشم ها را باید شست

http://www.shivana.parsiblog.com/Archive/تابستان%201386

خدا را شناختم ، از سست شدن عزیمتها ، و گشوده شدن بستهها . [نهج البلاغه]. چشم ها را باید شست. داستان عشق. . درجزیره ای زیبا تمام حواس زندگی می کردند: شادی- غم- غرور-عشق و. روزی خبر رسید که به زودی جزیره به زیر آب خواهد رفت. همه ساکنین جزیره قایقهایشان را آماده وجزیره را ترک می کردند. اما عشق می خواست تا آخرین لحظه بماند چون او عاشق جزیره بود. وقتی جزیره به زیر آب فرومی رفت عشق از ثروت که با قایق با شکوهی جزیره را ترک می کرد کمک خواست و به او گفت:. آیا می توانم با تو همسفر شوم؟ غم در نزدیکی عشق بود. چشم به...

shivana.parsiblog.com

پاییز 1385 - چشم ها را باید شست

http://www.shivana.parsiblog.com/Archive/پاييز%201385

خدا را شناختم ، از سست شدن عزیمتها ، و گشوده شدن بستهها . [نهج البلاغه]. چشم ها را باید شست. می اندیشم زندگی رویاییست و بال و پری دارد به اندازه عشق.بیاندیش اندازه عشق در زندگیت چقدر است؟ در کجای زندگیت است؟ دلم به حال عشق می سوزد.چرا سالهاست کسی را عاشق ندیدم؟ مگر نمی دانیم برای هر کاری عشق لازم است. رهگذری ارام از کنارم می گذرد و بدون حس عشق می گوید : صبح بخیر. صدایش در صدای باد گم می شود و به گوش قلبم نمی رسد. دیر شده خیلی دیر. سالها چشمت را به رویش بسته بودی و نمی دانستی و یا شاید نمی فهمیدی. در همان...

shivana.parsiblog.com

فروردین85 - چشم ها را باید شست

http://www.shivana.parsiblog.com/Archive/فروردين85

آنکه اندیشناک پایان است، از فرو رفتن در آنچه نمی داند، باز ایستد و هرکه ندانسته به کاری بشتابد، خود را خوار کند [امام صادق علیه السلام]. چشم ها را باید شست. چشم به راه : : چهارشنبه 85/1/23: : ساعت 4:55 عصر. دو روز باقی مانده. یک روز دیگر هم رفت و تو تمام روز را با بد و بیراه گفتن و جار و جنجال از دست دادی تنها یک روز دیگر باقی است بیا و این یک روز را زندگی کن. او با گریه گفت : اما با یک روز چه کار می توان کرد؟ چشم به راه : : دوشنبه 85/1/14: : ساعت 9:3 صبح. مثل ابرای زمستون دلم از گریه پر. چشم به راه : : ...

shivana.parsiblog.com

چشم به راه - چشم ها را باید شست

http://www.shivana.parsiblog.com/Author/چشم%20به%20راه

خودپسندی ضد درستی و آفت خردهاست . [امام علی علیه السلام]. چشم ها را باید شست. لیلی، تشنه تر شد. لیلی گفت: امانتی ات زیادی داغ است. زیادی تند است. خاکستر لیلی هم دارد می سوزد، امانتی ات را پس می گیری؟ خدا گفت: خاکسترت را دوست دارم، خاکسترت را پس می گیرم. لیلی گفت: کاش مادر می شدم، مجنون بچه اش را بغل می کرد. خدا گفت: مادری بهانه عشق است، بهانه سوختن تو بی بهانه عاشقی، تو بی بهانه می سوزی. لیلی گفت: دلم زندگی می خواهد، ساده، بی تاب، بی تب. خدا گفت: اما من تب و تابم، بی من می میری. کل بازدید : 66523.