serendypiti.mihanblog.com
قصر دختران - متن های زیبا
http://serendypiti.mihanblog.com/post/19
برای خواندن مطالب برو ادامه. به بیراهه هم نرفتم. که من نه مرد بازگشتم! استوار ماندن و به هر بادی به باد نرفتن. دینی که پیروانش بسیار کم اند. چه بارانی است در بیرون این اتاق! ابرهای همه غم های تاریخ،. یک باره بر سرم باریدن گرفته اند. کسی نمی داند که در چه دردی و تبی. می سوزم و می نویسم! جاده اسم منو فریاد میزنه. می گه امروز روز دل بریدنه. کوله باری که پر از خاطره هاست. روی شونه های لرزون منه. پشت سر گذاشتن خاطره ها. همه ی عشقا و دلبستگی ها. خیلی سخته ولی چاره ندارم. جاده فریاد می زنه بیا. اهانداشتی خواب ت...
serendypiti.mihanblog.com
قصر دختران - باران
http://serendypiti.mihanblog.com/post/17
با گوهر های فراوان. می خورد بر بام خانه. من به پشت شیشه تنها. یک دوسه گنجشک پرگو. می پرند این سو و آن سو. می خورد بر شیشه و در. یادم آرد روز باران. گردش یک روز دیرین. توی جنگل های گیلان:. بود جنگل گرم و زنده. آسمان آبی چو دریا. یک دو ابر اینجا و آنجا. بوی جنگل تازه و تر. همچو می مستی دهنده. بر درختان می زدی پر. هر کجا زیبا پرنده. برکه ها آرام و آبی. برگ و گل هر جا نمایان. سنگ ها از آب جسته. از خزه پوشیده تن را. بس وزغ آنجا نشسته. دمبدم در شور و غوغا. با دوصد زیبا ترانه. چشمه ها چون شیشه های آفتابی. توی ا...