2razan.blogfa.com

faslegomshodeh.blogfa.com

فصل گمشده - زندگی در زمین!

http://www.faslegomshodeh.blogfa.com/post-153.aspx

دست نوشته های خبرنگار مهشاد. ما خوب یاد گرفتیم در آسمان مثل پرندگان باشیم و در آب مثل ماهیها. اما هنوز یاد نگرفتیم روی زمین چگونه زندگی کنیم. نوشته شده در شنبه ۷ آبان۱۳۹۰ساعت ۱۳:۲۱ بعد از ظهر توسط مهشاد کامران. فصل گمشده فصلی از دلمشغولیهای من است. فصلی که از سرنوشت من گمشده است. آن بخشی را می گویم که هم در آن دخیلم هم نیستم. تاوان پس خواهم داد برای آن قسمتی که سهم من است. اما تاوان ثانیه ها و دقیقه ها و ساعات و روزها و هفته ها و ماهها و فصلهای گمشده ام را چه کسی می دهد؟ هفته او ل بهمن ۱۳۹۰. در جستجوی زم...

chakavak1157.blogfa.com

چکاوک نویسی

http://chakavak1157.blogfa.com/8912.aspx

آرزوهایی که حرام شدند. جادوگری که روی درخت انجیر زندگی میکند. به لستر گفت: یه آرزو کن تا برآورده کنم. لستر هم با زرنگی آرزو کرد. دو تا آرزوی دیگر هم داشته باشد. بعد با هر کدام از این سه آرزو. سه آرزوی دیگر آرزو کرد. آرزوهایش شد نه آرزو با سه آرزوی قبلی. بعد با هر کدام از این دوازده آرزو. سه آرزوی دیگر خواست. که تعداد آرزوهایش رسید به ۴۶ یا ۵۲ یا. به هر حال از هر آرزویش استفاده کرد. برای خواستن یه آرزوی دیگر. تا وقتی که تعداد آرزوهایش رسید به. ۵ میلیارد و هفت میلیون و ۱۸ هزار و ۳۴ آرزو. از پای تا به سر هم...

chakavak1157.blogfa.com

چکاوک نویسی

http://chakavak1157.blogfa.com/8906.aspx

آنجا که خدا هست. در انتهای این گذرگاه بنفش. روزی که گلبرگهای سفید تنها دلیل باغچه شوند. روزی که هرگز کسی هیچ کجای پهناور سبز نگوید "من". روزی که بی دلیل لبخند زدن جرم نباشد. روزی که ارزش عشق به راستی درک شود. لا به لای شب بو ها". پای آن کاج بلند". من متولد می شوم. آن جا که خدا هست. پن: این شعر رو دی ماه ۸۶ نوشتم. نوشته شده در بیست و پنجم شهریور ۱۳۸۹ساعت ۱۴ بعد از ظهر توسط چکاوک. شعر زیبای آفتاب می شود از فروغ فرخزاد با صدای خسرو شکیبایی. شعر را در ادامه مطلب بخوانید. ایمان بیاوریم به آغاز فصل سرد. امید ه...

chakavak1157.blogfa.com

چکاوک نویسی - من و پدر 2

http://chakavak1157.blogfa.com/post-78.aspx

من و پدر 2. می خواهم به خانه پدریم بازگردم. سال ها دور مانده بودم. سال ها قهر بودیم. سال ها دور بودیم. و سال ها با این اندیشه زیستم که مرا دوست نداری. سال ها در جهل خودم شب های تاریکم را گذراندم. پدر من پشت در خانه ات ایستاده ام. پشت در خانه مان. و به حال خودم می گریم. ای فرزند گم شده به خانه پدریت بازگرد.". پن2:من و پدر یکی هستیم. پن3: نان و شراب خانه پدری. ما هردو نان و شراب از سفره پدر خوردیم. ما همه در شام آخر. و ما خودمان شدیم یهودا. و ما خودمان شدیم پتروس. و ما خودمان شدیم مسیح. نبض گل ها را می گیرم.

chakavak1157.blogfa.com

چکاوک نویسی

http://chakavak1157.blogfa.com/8904.aspx

کتاب ماهی سیاه کوچولو یکی از قشنگ ترین داستان هایی ست که من خواندم و بدون شک زیباترین داستان نوشته صمد بهرنگی. امروز لینک دانلود این کتاب را پیدا کردم. نوشته شده در هشتم تیر ۱۳۸۹ساعت ۱۶ بعد از ظهر توسط چکاوک. روزی خواهم آمد و پیامی خواهم آورد. در رگ ها نور خواهم ریخت. و صدا خواهم در داد: ای سبدهاتان پر خواب! خواهم آمد، گل یاسی به گدا خواهم داد. زن زیبای جذامی را، گوشواری دیگر خواهم بخشید. کور را خواهم گفت: چه تماشا دارد باغ. دوره گردی خواهم شد، کوچه ها را خواهم گشت. جار خواهم زد: آی شبنم. آشنا هستم با سر...

chakavak1157.blogfa.com

چکاوک نویسی - آیات رحمت

http://chakavak1157.blogfa.com/post-75.aspx

ای تو را صبح به سجاده سجود. نام تو اول هر بود و نبود. باز امشب به تو محتاجم من. خالق این فلک و طاق کبود. دست هامان همه سوی تو دراز. بی تو و ذکر تو نتوان آسود. به یک نظر نظاره کن ببین چه شاد می شوی. تو وصل را بهانه کن رها چو باد می شوی. سکوت غم به دل مگیر مقیم این صلوة شو. تو در بزن به یک صدا وارد پاد می شوی. این چه خالی ست که یارم تو به ابرو داری. وین چه تابی ست که در طره ی گیسو داری. به جهان می نگرم ذره ای از وسعت توست. کفر باشد که بگویم همچو مه رو داری. آگاهی های دوست عزیزم معین عسلی. روح من کم سال است.

chakavak1157.blogfa.com

چکاوک نویسی - زبان نگاه

http://chakavak1157.blogfa.com/post-77.aspx

نشود فاش کسی آنچه میان من و توست. تا اشارات نظر نامه رسان من و توست. گوش کن با لب خاموش سخن می گویم. پاسخم گو به نگاهی که زبان من و توست. روزگاری شد و کس مرد ره عشق ندید. حالیا چشم جهانی نگران من و توست. گر چه در خلوت راز دل ما کس نرسید. همه جا زمزمه عشق نهان من و توست. گو بهار دل و جان باش و خزان باش ار نه. ای بسا باغ بهاران که خزان من و توست. این همه قصه فردوس و تمنای بهشت. گفت و گویی و خیالی ز جهان من و توست. نقش ما گو ننگارند به دیباچه عقل. هر کجا نامه عشق است نشان من و توست. من به آغاز زمین نزدیکم.

chakavak1157.blogfa.com

چکاوک نویسی

http://chakavak1157.blogfa.com/8905.aspx

زبان از یاد رفته. زمانی به زبان گل ها سخن می گفتم. زمانی هر کلمه ای را که کرم ابریشم می گفت می فهمیدم. زمانی در خفا به وراجی های سار ها می خندیدم. و در رختخوابم با مگسی گپ می زدم. زمانی به تمام سوال های جیرجیرک ها گوش می دادم. و به تمام آنها جواب می دادم. و با گریه هر دانه ی برف در حال مرگ که فرو می افتاد. زمانی به زبان گل ها سخن می گفتم. چه شد که این ها همه از یادم رفت؟ چه شد که این ها همه از یادم رفت؟ نوشته شده در دوازدهم مرداد ۱۳۸۹ساعت ۸ ب.ظ توسط چکاوک. من به آغاز زمین نزدیکم. نبض گل ها را می گیرم.

chakavak1157.blogfa.com

چکاوک نویسی - آرزوهایی که حرام شدند

http://chakavak1157.blogfa.com/post-80.aspx

آرزوهایی که حرام شدند. جادوگری که روی درخت انجیر زندگی میکند. به لستر گفت: یه آرزو کن تا برآورده کنم. لستر هم با زرنگی آرزو کرد. دو تا آرزوی دیگر هم داشته باشد. بعد با هر کدام از این سه آرزو. سه آرزوی دیگر آرزو کرد. آرزوهایش شد نه آرزو با سه آرزوی قبلی. بعد با هر کدام از این دوازده آرزو. سه آرزوی دیگر خواست. که تعداد آرزوهایش رسید به ۴۶ یا ۵۲ یا. به هر حال از هر آرزویش استفاده کرد. برای خواستن یه آرزوی دیگر. تا وقتی که تعداد آرزوهایش رسید به. ۵ میلیارد و هفت میلیون و ۱۸ هزار و ۳۴ آرزو. روح من کم سال است.