2yoya2014.blogfa.com

1379s13.blogfa.com

کوروش شاه دادگر -

http://1379s13.blogfa.com/post/96

راه در جهان یکیست آن هم راه راستیست. نوشته شده در سه شنبه هجدهم فروردین ۱۳۹۴ساعت 14:38 توسط *سحر*. تنها تر از تنها. ماتیک قرمز را دوست ندارم.

1379s13.blogfa.com

کوروش شاه دادگر -

http://1379s13.blogfa.com/post/79

راه در جهان یکیست آن هم راه راستیست. قاضی روی میز خم شد: خب دخترم دلت می خواد با مادرت زندگی کنی یا پدرت؟ دخترک زیر چشمی به قاضی نگاه کرد. چشم گرداند. چند لحظه به زن و مرد خیره ماند. قاضی از مرد و زن خواست که برای چند دقیقه دادگاه را ترک کنند. دخترک با نگاه، رفتن آنها را دنبال کرد تا در بسته شد. قاضی از جا بلند شد. رفت و روی صندلی کنار او نشست: خب؟ دخترک آه کشید: گیج شدم. قاضی خم شد و همان طور که موی اورا نوازش می کرد، پرسید: چرا؟ نوشته شده در چهارشنبه نوزدهم آذر ۱۳۹۳ساعت 22:19 توسط *سحر*. تنها تر از تنها.

1379s13.blogfa.com

کوروش شاه دادگر -

http://1379s13.blogfa.com/post/87

راه در جهان یکیست آن هم راه راستیست. کوروش پاشو ببین کشور تو راه مهیبیه. پاشو بنگر که ملت توی خواب عمیقیه. به دنیا داریم میگیم که ما برتریم. در حالی که ما ها همه یه مشت گدا پروریم. ببین یه جوون از ته دلش بهت داره میگه. اینجا لواط و زنا جزئی ار کردار نیکه! کوروش ناموس فروشی روی دور قیمته. کوروش ملت گفتار نیکش فحش و غیبته. کوروش تو رو تحقیر رو ویران کردند. اسمت خط خورده از تقویم ایران رسما. راستی مقبرت با سیلو بلا ها رفته. عکست فقط سر در قلیون سراها نصبه. کوروش ارامش خیلی وقته زندانی شده. تنها تر از تنها.

1379s13.blogfa.com

کوروش شاه دادگر -

http://1379s13.blogfa.com/post/90

راه در جهان یکیست آن هم راه راستیست. دلزده ام از تمام شهر. بی تو دلم گرفته ازاین ازدحام شهر. دست خودم نیست خسته ام. در درس عشق من صف آخرنشسته ام. در این کلاس ، عاطفه معنا نمیدهد. اینجا کسی برای تو برپا نمیدهد. آنقدر رد شدیم که رفت آبرویمان. یادمان باشد اگر تنگی دل غوغا کرد. مهدی فاطمه تنهاست از او یاد کنیم. نوشته شده در پنجشنبه نهم بهمن ۱۳۹۳ساعت 15:51 توسط *سحر*. تنها تر از تنها. ماتیک قرمز را دوست ندارم.

1379s13.blogfa.com

کوروش شاه دادگر -

http://1379s13.blogfa.com/post/84

راه در جهان یکیست آن هم راه راستیست. به جرم اینکه بهشت زیر پایشان است. دنیا را برایشان جهنم کردند. به سلامتی همه مادراااا. نوشته شده در چهارشنبه دهم دی ۱۳۹۳ساعت 15:20 توسط *سحر*. تنها تر از تنها. ماتیک قرمز را دوست ندارم.

mahaa77.blogfa.com

ICE...PRIDE

http://www.mahaa77.blogfa.com/post/12

درو به شدت بازکردوحلم دادتو. درحالی که بااعصبانیت نگام میکرد درو باپاش بست. بسته رو باز کرد . مثل این که یه سری عکس بودن. تا نگاش به اولین عکس افتاد صورتش از اعصبانیت قرمزشد. با ناباوری زیرلب یه چیزاییرو زمزمه میکرد. عکسارو از دستش گرفتم. خدای من باورم نمیشه. نگاشوبه نگام دوخت.باخنده عصبی گفت:. اینا همش دروغه درسته؟ آره دیگه خواستی سربه سرم بزاری شونه هامو گرفت. فقط گریه میکردم . چی داشتم که بگم. حتی به چشاشم نگاه نکردم. اینبار بادادی که بیشتر شبیه به نعره بود گفت:. د چرا حرف نمیزنی لعنتی. به من نگاه کن.

tpfa.blogfa.com

♥khanoom khanooma♥ - عجب مکالمه ای....

http://www.tpfa.blogfa.com/post/430

یعنی چی خسته شدی؟ خسته شدم از دوستی باهات. نمیتونم! نمیگفتی هیچوقت ترکم نمیکنی؟ من دیگه نمیخوام دوست باشیم. بروووو. مگه من چیکار کردم؟ عاشقم کردی. عاشق خودت! برو برو با دنیای مجردیت. میخوام خانومم بشی. همسرم.تک بانوی خونم نه دوستم! دوشنبه بیست و چهارم شهریور 1393 / 14:30 / @ƒ@ƒ /. سلام من فاطمه هستم به وبم خوش اومدی پروفایلمم فعاله لطفا کامنت خصوصی نزارید بجز مواقعی که واقعا لازم باشه و همینطور کامنت تبلیغاتی حذف میشه امید وارم لذت ببرید ღفاطҐﮧ. ٠ روياي خيس ٠. مطالب جالب و متنوع آهنگسازی. جوک و اس باحال.

mahaa77.blogfa.com

ICE...PRIDE

http://www.mahaa77.blogfa.com/post/4

از دادگاه که بیرون اومدم بی حوصله کنار خیابون وایسادم تا یه دربستی بگیرموبرم سمت خونه. نگام به سمت آترین افتاد که داشت بی تفاوت به سمت ماشینش میرفت. تو افکار خودم غرق بودم که یه ماشین جلوم ترمز کرد. فکر کردم تاکسیه برای همین خواستم سوار شم . اما نه تنها تاکسی نبود. بیا برسونمت خانوم خوشگله -. خواستم حرفی بش بزنم.که. با دیدن آترین که داشت عصبی به سمت ماشین پسره میومد حرف تودهنم ماسید. پسره داشت همینطوری بوق میزدو یه سری چرتو پرت میگفت که. آترین در سمت راننده رو باز کرد. باید به تو جواب پس بدم. كد موسيقي ب...

mahaa77.blogfa.com

ICE...PRIDE

http://www.mahaa77.blogfa.com/post/15

اترین پوزخندی زدو باصدای نه چندان آهسته گفت:. با خودش بادیگارد اورده.هه. بدون اینکه به آرال نگاه کنه.روبه من گفت:. بیا زود سوارشوکار دارم. قبل از این که چیزی بگم آرال عصبی گفت:. مگه نوکرته که باهاش اینطور حرف میزنی. بهتره راتو بکشی بری. آترین بدون اینکه توجه ای به آرال کنه روبه من ریلکس گفت:. سوارشو دیگه چرا معطلی. آرال-مگه باتو نیستم .حرف حالیت نمیشه. آترین برای چند لحظه باحرص چشماشو گزاشت روهم. روکرد سمت آرال وباصدای کنترل شده ای گفت:. تودیگه چی میگی بچه. تو الان باید تورخته خوابت باشی . بچه ام درست .