313tayar.mihanblog.com

parham-haqiqi.mihanblog.com

مه به کنار می رود - خنده داره (>>>>>>>>>>>>>>>>>>>> گریه داره)

http://parham-haqiqi.mihanblog.com/post/90

مه به کنار می رود. تاریخ:پنجشنبه 22 دی 1390-12:22 ق.ظ. خنده داره ( گریه داره). چقدر خنده داره که یه ربع نماز خوندن به در گاه خدا دیر و طاقت فرسا می گذره ولی ۹۰ دقیقه باری یک تیم فوتبال مثل باد می گذره! چقدر خنده داره که ۱۰۰ هزار تومان کمک در راه خدا مبلغ بسار هنگفتیه ام وقتی که با همون مقدار پول به خرید می ریم کم به چشم میاد . چقدر خنده داره که وقتی می خوایم نماز و دعا بخونیم هر چی فکر می کنیم چیزی به فکرمون نمیاد تا بگیم اما وقتی می خوایم با دوستمون حرف بزنیم هیچ مشکلی نداریم! واقعا خنده داره، یه رئیس پ...

parham-haqiqi.mihanblog.com

مه به کنار می رود - 16 - داستان درویش و زاهد و دخترک کنار رودخانه

http://parham-haqiqi.mihanblog.com/post/79

مه به کنار می رود. تاریخ:جمعه 4 شهریور 1390-09:54 ب.ظ. 16 - داستان درویش و زاهد و دخترک کنار رودخانه. زاهد و درویشی که مراحلی از سیر و سلوک را گذرانده بودند و از دیری به دیر دیگر سفر می کردند، سر راه خود دختری را دیدند در کنار رودخانه ایستاده بود و تردید داشت از آن بگذرد. وقتی آن دو نزدیک رودخانه رسیدند دخترک از آن ها تقاضای کمک کرد. درویش بی درنگ دخترک رابرداشت و از رودخانه گذراند. خنده داره ( گریه داره). درد و دل با خدا. دل نوشته ای به خدا. ما هم بچه مسلمانیم ! عرب پولدار بی عقل شده. در آ و ببین.

parham-haqiqi.mihanblog.com

مه به کنار می رود - قناعت

http://parham-haqiqi.mihanblog.com/post/85

مه به کنار می رود. تاریخ:سه شنبه 13 دی 1390-02:37 ب.ظ. یک زوج انگلیسی در اوایل 60 سالگی، در یک رستوران کوچیک رمانتیک سی و پنجمین سالگرد ازدواجشان را جشن گرفته بودن. ناگهان یک پری کوچولو قشنگ سر میزشون ظاهر شد و گفت:چون شما زوجی اینچنین مثال زدنی هستین و درتمام این مدت به هم وفادارموندین ،. هر کدومتون می تونین یک آرزو بکنین. من می خوام به همراه همسر عزیزم، دور دنیا سفر کنم. پری چوب جادووییش رو تکون داد و .اجی مجی لا ترجی. دو تا بلیط برای خطوط مسافربری جدید و شیک QM2در دستش ظاهر شد. اجی مجی لا ترجی. 16 - د...

parham-haqiqi.mihanblog.com

مه به کنار می رود - مطالب پرهام

http://parham-haqiqi.mihanblog.com/post/author/146083

مه به کنار می رود. تاریخ:پنجشنبه 22 دی 1390-10:25 ب.ظ. درزمان پیامبر اسلام جوان دینداری، در اثر وسوسه شیطان، ازدیوار خانه ای بالا رفت.دید، در داخل آن خانه یک زن تنها نشسته.در این لحظه هوس دزدی و لذت جوئی از آن زن تمام وجودجوان را فراگرفت. وقتی که خواست وارد خانه آن زن شود.ناگهان به یاد پند واندرزهای پیامبر اسلام(ص) افتاد وباخود چنین گفت: روزقیامت، چگونه می خواهی جواب خدارابدهی؟ جوان که ازاین فرمایش حضرت خیلی خوشحال شده بود. بلافاصله گفت: آری ای پیامبر خدا! چرا وقتی وارد خانه شدی شروع به عبادت خداوندکردی؟

parham-haqiqi.mihanblog.com

مه به کنار می رود - 313

http://parham-haqiqi.mihanblog.com/post/91

مه به کنار می رود. تاریخ:پنجشنبه 22 دی 1390-10:25 ب.ظ. درزمان پیامبر اسلام جوان دینداری، در اثر وسوسه شیطان، ازدیوار خانه ای بالا رفت.دید، در داخل آن خانه یک زن تنها نشسته.در این لحظه هوس دزدی و لذت جوئی از آن زن تمام وجودجوان را فراگرفت. وقتی که خواست وارد خانه آن زن شود.ناگهان به یاد پند واندرزهای پیامبر اسلام(ص) افتاد وباخود چنین گفت: روزقیامت، چگونه می خواهی جواب خدارابدهی؟ جوان که ازاین فرمایش حضرت خیلی خوشحال شده بود. بلافاصله گفت: آری ای پیامبر خدا! چرا وقتی وارد خانه شدی شروع به عبادت خداوندکردی؟

parham-haqiqi.mihanblog.com

مه به کنار می رود - مطالب سخن بزرگان

http://parham-haqiqi.mihanblog.com/post/category/6

مه به کنار می رود. تاریخ:سه شنبه 13 دی 1390-02:37 ب.ظ. یک زوج انگلیسی در اوایل 60 سالگی، در یک رستوران کوچیک رمانتیک سی و پنجمین سالگرد ازدواجشان را جشن گرفته بودن. ناگهان یک پری کوچولو قشنگ سر میزشون ظاهر شد و گفت:چون شما زوجی اینچنین مثال زدنی هستین و درتمام این مدت به هم وفادارموندین ،. هر کدومتون می تونین یک آرزو بکنین. من می خوام به همراه همسر عزیزم، دور دنیا سفر کنم. پری چوب جادووییش رو تکون داد و .اجی مجی لا ترجی. دو تا بلیط برای خطوط مسافربری جدید و شیک QM2در دستش ظاهر شد. اجی مجی لا ترجی. تا راب...

parham-haqiqi.mihanblog.com

مه به کنار می رود - 14-داستان پندآموز ماهی گیر و تابه

http://parham-haqiqi.mihanblog.com/post/77

مه به کنار می رود. تاریخ:چهارشنبه 2 شهریور 1390-09:52 ب.ظ. 14-داستان پندآموز ماهی گیر و تابه. دو مرد در کنار دریاچه ای مشغول ماهیگیری بودند . یکی از آنها ماهیگیر با تجربه و ماهری بود اما دیگری ماهیگیری نمی دانست. هر بار که مرد با تجربه یک ماهی بزرگ می گرفت ، آن را در ظرف یخی که در کنار دستش بود می انداخت تا ماهی ها تازه بمانند ، اما دیگری به محض گرفتن یک ماهی بزرگ آنرا به دریا پرتاب می کرد. ماهیگیر با تجربه از اینکه می دید آن مرد چگونه ماهی را از دست می دهد بسیار متعجب بود . لذا پس از مدتی از او پرسید.

parham-haqiqi.mihanblog.com

مه به کنار می رود - مطالب داستان های آموزنده

http://parham-haqiqi.mihanblog.com/post/category/5

مه به کنار می رود. تاریخ:سه شنبه 13 دی 1390-02:35 ب.ظ. شیرین" ملقب "ام رستم" دختر رستم بن شروین از سپهبدان خانان باوند در مازندران و همسر فخرالدوله دیلمی(387ق. 366ق.) که پس از مرگ همسر به پادشاهی رسید او اولین پادشاه زن ایرانی پس از ورود اسلام بود. او بر مازندران و گیلان ، ری ، همدان و اصفهان حکم می راند . به او خبر دادند سواری از سوی محمود غزنوی آمده است . سلطان محمود در نامه ی خود نوشته بود : باید خطبه و سکه به نام من کنی و خراج فرستی والا جنگ را آماده باشی . تاریخ:دوشنبه 7 شهریور 1390-09:57 ب.ظ. بچه ه...

parham-haqiqi.mihanblog.com

مه به کنار می رود - 18-داستان چنگیزخان مغول و شاهین پرنده

http://parham-haqiqi.mihanblog.com/post/81

مه به کنار می رود. تاریخ:یکشنبه 6 شهریور 1390-09:56 ب.ظ. 18-داستان چنگیزخان مغول و شاهین پرنده. یک روز صبح، چنگیزخان مغول و درباریانش برای شکار بیرون رفتند. همراهانش تیرو کمانشان را برداشتند و چنگیزخان شاهین محبوبش را روی ساعدش نشاند. شاهین از هر پیکانی دقیق تر و بهتر بود، چرا که می توانست در آسمان بالا برود و آنچه را ببیند که انسان نمی دید. چنگیز خان خشمگین شد، اما شاهین حیوان محبوبش بود، شاید او هم تشنه اش بود. جام را برداشت، خاک را از آن زدود و دوباره پر کرد. و بر بال دیگرش نوشتند. درد و دل با خدا.

parham-haqiqi.mihanblog.com

مه به کنار می رود - ما هم بچه مسلمانیم ...!!!!

http://parham-haqiqi.mihanblog.com/post/87

مه به کنار می رود. تاریخ:پنجشنبه 22 دی 1390-12:17 ق.ظ. ما هم بچه مسلمانیم ! به دنیا که آمدم،دیدم! چشمم را باز کردم،دیدم! به خدا گفتم ببین من چقدر بهت نزدیکم! کمی با خودم فکر کردم،دیدم! میخوام اصل مطلب رو بنویسم! ما به عنوان یک بچه شیعه ی مسلمان چقدر در اعتقادات خود محکم هستیم و به ایمان کامل رسیدیم؟ چقدر معرفت الهی داریم؟ چند پله از نردبان وصل الهی را طی کردیم؟ اصلا قدم بر نردبان گذاشتیم؟ یا خود را بالا می بینیم؟ وای بر ما بچه مسلمان ها! وای بر بی بصیرتیمان! همین جاست که با کوچکترین امتحان مردود میشویم.