34848.blogfa.com

ghalbe-sokhte.blogfa.com

قلب من کی سوخت نمیدانم

http://www.ghalbe-sokhte.blogfa.com/8908.aspx

قلب من کی سوخت نمیدانم. داستان من هنوز ادامه داره هاااااااااااااا. نوشته شده در سه شنبه چهارم آبان ۱۳۸۹ساعت 6:27 توسط قلب سوخته. قسمت مهم و سر نوشت ساز داستان من. سلام ببخشید انقدر دیر آپ کردم نوشتنش وقت میخواد که متاسفانه بنده ی حقیر ندارم شرمنده روی ماهتونم. من یه لحضه انگار که حرفشو نفهمیده باشم پرسیدم چی؟ گفت من اشکانم همونی که ۳ ماهه داری باهاش حرف میزنی من تو یه حالتی بودم انگار که نمی تونستم حرفاشو بفهمم و انگار مثل یه چرخ گوشت شده بودم که نمیتونست گوشتو چرخ کنه. بارانی باش و ببار.

ghalbe-sokhte.blogfa.com

قلب من کی سوخت نمیدانم - و بالاخره ادامه ی داستان...

http://www.ghalbe-sokhte.blogfa.com/post-17.aspx

قلب من کی سوخت نمیدانم. و بالاخره ادامه ی داستان. سلام بچه ها اومدم ادامه داستانو بذارم:. اونجاش بودیم که من بعد از دو هفته بهش اس دادم تو اسم هم فقط نوشتم "اره" بعد پرسید یعنی چی دوباره گفتم اره هرچی اس میداد میپرسید چی میگی من میگفتم "اره" تا اخر سر دوزاریش افتاد. گفت اهان بلاخره راه اومدی با ما گفتم نه من با امثال تو راه نمیام راهم همیشه از دیگران جداست بعد گفتش حواست هست خیلی ادمو قهوه ای میکنی. منم اس دادم گفتم اره میدونم . گفت خیلی پر رویی توووووووووووووو. بارانی باش و ببار. نازنین خانوم و اقا حمید.

ghalbe-sokhte.blogfa.com

قلب من کی سوخت نمیدانم -

http://www.ghalbe-sokhte.blogfa.com/post-15.aspx

قلب من کی سوخت نمیدانم. بايد اين درد را بشناسيم، نه آن درد را كه علي (ع) درد شمشير را احساس نميكند و . ما درد علي (ع) را احساس نميكنيم. نوشته شده در چهارشنبه دهم شهریور ۱۳۸۹ساعت 2:30 توسط قلب سوخته. به او لبخند زدم حس خوبی داشتم دستانش را گرفتم حس خوبی داشتم بوسه ای بر لبانش نهادم حس خوبی داشتم کنارش خوابیدم حس خوبی داشتم در چشمانش نگریستم حس خوبی داشتم نوازشش کردم حس خوبی داشتم اما این حس چه بود که انقدر خوب بود این حس را زمانی درک کردم که دیگر کنارم نبود اری عشق این حس خوب من بود. بارانی باش و ببار.

ghalbe-sokhte.blogfa.com

قلب من کی سوخت نمیدانم - سلام

http://www.ghalbe-sokhte.blogfa.com/post-23.aspx

قلب من کی سوخت نمیدانم. داستان من هنوز ادامه داره هاااااااااااااا. نوشته شده در سه شنبه چهارم آبان ۱۳۸۹ساعت 6:27 توسط قلب سوخته. به او لبخند زدم حس خوبی داشتم دستانش را گرفتم حس خوبی داشتم بوسه ای بر لبانش نهادم حس خوبی داشتم کنارش خوابیدم حس خوبی داشتم در چشمانش نگریستم حس خوبی داشتم نوازشش کردم حس خوبی داشتم اما این حس چه بود که انقدر خوب بود این حس را زمانی درک کردم که دیگر کنارم نبود اری عشق این حس خوب من بود. بارانی باش و ببار. نازنین خانوم و اقا حمید.

ghalbe-sokhte.blogfa.com

قلب من کی سوخت نمیدانم - دلتنگی

http://www.ghalbe-sokhte.blogfa.com/post-18.aspx

قلب من کی سوخت نمیدانم. وصیت نامه زیبای حسین پناهی. قبر مرا نیم متر کمتر عمیق کنید تا پنجاه سانت به خدا نزدیکتر باشم. بعد از مرگم، انگشتهای مرا به رایگان در اختیار اداره انگشتنگاری قرار دهید. به پزشک قانونی بگویید روح مرا کالبدشکافی کند، من به آن مشکوکم! ورثه حق دارند با طلبکاران من کتک کاری کنند. عبور هرگونه کابل برق، تلفن، لوله آب یا گاز از داخل گور اینجانب اکیدا ممنوع است. بر قبر من پنجره بگذارید تا هنگام دلتنگی، گورستان را تماشا کنم. کارت شناسایی مرا لای کفنم بگذارید، شاید آنجا هم نیاز باشد!

ghalbe-sokhte.blogfa.com

قلب من کی سوخت نمیدانم - ادامه داستان

http://www.ghalbe-sokhte.blogfa.com/post-21.aspx

قلب من کی سوخت نمیدانم. یک ماه دیگه هم از دوستی من و اشکان گذشت و اون هنوز به من پیشنهاد نداده بود همدیگرو ببینینم وقتی هم من بهش میگفتم یا میگفت وقت ندارم یا موضوع رو عوض میکرد .گفتم شاید بخاطر اخلاق تند و غرور بیخودم که اونم زیاد مایل نیست همدیگرو ببینیم و شایدم زیاد مایل نیست ادامه بدیم دوستیمونو . تو این مدت داشتم بهش علاقمند میشدم اما کاش نمیشدم . گفت باشه تو فقط بهم نزن چند وقت دیگه کارامو ردیف میکنم همدیگرو ببینیم گفتم باشه. قسمت مهم داستان میمونه واسه آپ بعدی. به او لبخند زدم حس خوبی داشتم دستانش...

ghalbe-sokhte.blogfa.com

قلب من کی سوخت نمیدانم -

http://www.ghalbe-sokhte.blogfa.com/post-20.aspx

قلب من کی سوخت نمیدانم. از این زندگی خالی منو ببر به اون سالی. که تو اسممو پرسیدی به روزی که منو دیدی. به پله های خاموشی که با من روبرو میشی. یه جور زل بزن انگاری نمیشه چشم برداری. منو ببر به دنیامو به اون دستا که میخوامو. به اون شبا که خندونم که تقدیر و نمیدونم. از این اشکی که میلرزه منو ببر به اون لحضه. به اون ترانه ی شادی که تو یاد من افتادی. به احساسی که درگیره به حرفی که نفس گیره. از این دنیا که بی ذوقه منو ببر به اونموقع. از این دوری طولانی منو ببر به دورانی که. که هر لحضه تو اونجایی.

ghalbe-sokhte.blogfa.com

قلب من کی سوخت نمیدانم - ادامه...

http://www.ghalbe-sokhte.blogfa.com/post-19.aspx

قلب من کی سوخت نمیدانم. بعد از اون روز اخلاقم باهاش عوض شد خیلی باهاش بد رفتار میکردم یه روز ازم پرسید چرا اخلاقت عوض شده چیزی شده؟ منم گفتم نه بعد از کلی اصرار از اونو انکار از من گفتم: تو چرا تو این مدت که با هم بودیم یه دفعه هم نگفتی بیا ببینمت نکنه منتظری من بهت بگم خندید گفت ای بابا این که انقدر بد اخلاقی نداره من خیلی گرفتارم وقت ندارم که بیام بیرون ولی باشه تو اولین فرصت که وقتم ازاد شد بهت میگم بریم همدیگرو ببینیم گفت گرچه من تورو خیلی خوب دیدم. به او لبخند زدم حس خوبی داشتم دستانش را گرفتم حس خو...

ghalbe-sokhte.blogfa.com

قلب من کی سوخت نمیدانم

http://www.ghalbe-sokhte.blogfa.com/8904.aspx

قلب من کی سوخت نمیدانم. سلام بچه ها خوبین؟ این لوگو رو سمت چپ وبلاگ میبینید؟ شیماست یا شیما میشناسید روش کلیک کنین و مطالب وبشو بخونید شاید. بتونید بهش کمک کنید. نوشته شده در دوشنبه بیست و هشتم تیر ۱۳۸۹ساعت 16:3 توسط قلب سوخته. آرزو دارم شبی عاشق شوی. آرزو دارم بفهمی درد را. تلخی برخورهای سرد را. می رسد روزی که بی من لحضه ها را سر کنی. می رسد روزی که مرگ عشق را باور کنی. می رسد روزی که شب ها در کنار عکس من. نامه های کهنه ام را مو به مو از بر کنی. مهم بودن توست نازنینم نه بودن. و در اغوش دیگری آرامی.

ghalbe-sokhte.blogfa.com

قلب من کی سوخت نمیدانم - قسمت مهم و سر نوشت ساز داستان من

http://www.ghalbe-sokhte.blogfa.com/post-22.aspx

قلب من کی سوخت نمیدانم. قسمت مهم و سر نوشت ساز داستان من. سلام ببخشید انقدر دیر آپ کردم نوشتنش وقت میخواد که متاسفانه بنده ی حقیر ندارم شرمنده روی ماهتونم. اونجای داستان بودیم که من منتظر بودم تا به جایی از پارک که من اونجا بودم بیاد استرسم خیلی زیاد شده بود همینطور که پوست لبمو میکندم (کاریه که وقتی استرس میگیرم انجام میدم ) یکی از اون دور اومد همینجور که نگاش میکردم اومد نزدیکتر یخورده دقت کردم دیدم نیماس. من یه لحضه انگار که حرفشو نفهمیده باشم پرسیدم چی؟ بارانی باش و ببار. نازنین خانوم و اقا حمید.