nobang.persianblog.ir
نوبانگ کهن
http://nobang.persianblog.ir/1388/1
دلتنگی هائی برای بانو شیرین. لیلای شیرین و آقای جلال مولوی. فرمود هرکه محبوب است، خوب است و لای نع ک س. لازم نیست که هرکه خوب باشد، محبوب باشد. خوبی، جزو محبوبی است و محبوبی، اصل است. چون محبوبی باشد، البته خوبی باشد. جزو چیزی، از ک ل جدا نباشد و ملازم آن باشد. در زمان مجنون، خوبان بودند از لیلی خوبتر اما محبوب مجنون نبودند. مجنون را میگفتند که «از لیلی خوبترانند بر تو بیاریم؟ سید آل خدا، جلال الدین مولوی ایرانی. در تقریرات فیه ما فیه. ظرف لیلی، پر شراب است در آسمانها. گفتگوهائی با بانو شیرین2:.
nobang.persianblog.ir
دعا، درون و دیگری - نوبانگ کهن
http://nobang.persianblog.ir/post/49
دلتنگی هائی برای بانو شیرین. دعا، درون و دیگری. چنین جدولی، در بیشتر دعاهای رسمی تشیع، (به ویژه ابوحمزه ثمالی و عرفه) مشاهده میشود. ساعت ۱٢:٠٦ ب.ظ روز ٦ آذر ۱۳۸۸. پروفایل مدیر : وحید. میان آفتابهای همیشه زیبائی تو لنگریست. در زمستان، برف نمیبارد. ندا آغازی بر یک پایان. دعا، درون و دیگری. اظهارات پدر (چون پسر ) مولانا. تماما مخصوص برای ندا آقاسلطان. سیزده آبان اصفهان سبز، زایندهرود آبی. باشگاه دانشجویان و متخصصان. این وبلاگ با قدرت پرشین بلاگ. راه اندازی شده است.
nobang.persianblog.ir
در زمستان، برف نمیبارد... - نوبانگ کهن
http://nobang.persianblog.ir/post/53
دلتنگی هائی برای بانو شیرین. در زمستان، برف نمیبارد. آمدنها را نمیدیدیم، رفتنها را بسیار. همه چیز، در آنچه گذشت، خلاصه میشود. در آن قدیمها. که آینهها زنگار نداشتند. و تلفنها را میشد وصل کنی به اشرفالملوک تا بگویی: «حال مان دور از شما، حال سوزنبان بیقطار شده است. چه میشد این سفر را نمیرفتید با این ماشیندودی! زمستان، یک زندگی به ما بدهکار است. ساعت ٥:٥٧ ب.ظ روز ۱٧ بهمن ۱۳۸۸. پروفایل مدیر : وحید. میان آفتابهای همیشه زیبائی تو لنگریست. در زمستان، برف نمیبارد. ندا آغازی بر یک پایان.
nobang.persianblog.ir
میان آفتابهای همیشه زیبائی تو لنگریست - نوبانگ کهن
http://nobang.persianblog.ir/post/60
دلتنگی هائی برای بانو شیرین. میان آفتابهای همیشه زیبائی تو لنگریست. به هوای تو برگردیم. حالا به هوای تو برگشتیم. نیمه هرشب، هوای تو، برای قلب من ضرر دارد از بس تنگ است. سینهات برای من ضرر دارد از بس تنگ است. صدای تو برای من تنگ است از بس ضرر دارم و دل من، برای شما تنگ است از بس شما زیبا ای. کیاست که بفهمد اینها را! به قول شاملو، اینو یکی میگفت که سر دوراهی وایساده بود! به قول شاملو، اینو یکی میگفت که سر سهراهی وایساده بود! به عرض برمیگردیم. هرچه مینویسم، غمگین در میآید باز. پروفایل مدیر : وحید.
nobang.persianblog.ir
nobang - نوبانگ کهن
http://nobang.persianblog.ir/pages/1
دلتنگی هائی برای بانو شیرین. اظهارات پدر (چون پسر ) مولانا. و سبحان گویان است. بیبی علوی برخاست و صبحدم، پیش من آمد. شهوت در من پدید آمد و به دل آمد که این هم جنبانیدن الله است. پس چرا سبب عقوبت و پریشانی آمد؟ اکنون، چون نخست هر ادراکی که به روح تو رسد، نخست الله را یاد کن که این جنبانیدن الله است و تأمل کن که اگر جنبانیدن، سبب عقوبت و خواری است، و رنج است، استعانت خواه از الله، تا تو را چنین نجنباند. عبارات، همگی از کتاب معارف بهاء ولد. تماما مخصوص برای ندا آقاسلطان. که در آن نم رده باشی. جمعیت پیاده&...
nobang.persianblog.ir
بار دیگر تهران - نوبانگ کهن
http://nobang.persianblog.ir/post/51
دلتنگی هائی برای بانو شیرین. ولیعصر، که یکطرفه شدهاست. ندا هم که دیگر نیست، اما چهرهی سال شده است! دیروز به خودم گفتم: یادم باشد اگر حیات مجددی بود، در خیابان دورافتادهی خلوتی، که در آن تظاهراتی نیست، او را ملاقات کنم، در بامدادی برای نخستینبار. چند شب پیش، خواب دیدم مادرش، هاجر رستمی مطلق، دخترکی زیبا، زاده است، در 18 سالگیش و نامش را ندا گذاشت تا جاودان جاویدان بماند. بیدار شدم. اما به سرویس نرسیدم! حق دارد. باتومبهدست چه میداند؟ حتی حسینجان اوباما را هم نمیشناسند: «. نکتهای گفتم&z...
smhjafari.blogfa.com
ريحان - من ما شدیم
http://www.smhjafari.blogfa.com/post-128.aspx
به نام خدای شقایق ها. چند ماهیست فرصت نوشتن نداشتم. این روزها با آخرین مطلبی که این جا نوشتم خیلی فرق کردم ، خیلی اوضاعم عوض شد ، خیلی . مهم ترین اتفاق این روزها هم ازدواج بود. حالا دیگر من تنها نیستم. من ، ما شدیم. یادم نمی رود تنها بودم اینجا می نوشتم، دلگیر بودم، از غصه ها و غم ها می نوشتم، از اینکه یاوری نیست جز خدا. گفتم حالا که اوضاع عوض شد هم اینجا بنویسم، این روزها خیلی آام شدم، آرامش تمام وجودم را گرفته است. خدا را خیلی بیشتر کنار خودم حس میکنم. این روزها همه ی فعل های من جمع شده است.
smhjafari.blogfa.com
ريحان - یا الله تو را دارم و دیگر هیچ ....
http://www.smhjafari.blogfa.com/post-126.aspx
به نام خدای شقایق ها. یا الله تو را دارم و دیگر هیچ . شاید پارسال همین موقع ها بود . راستش تو حال و هوای خودم بودم . خوش بودم .فکر میکردم دارم به هر چی که میخوام میرسم. نمیدونم یه جا شنیدم "غم و شادی همسایه ی دیوار به دیوارن . وقتی شادی بلند نخند که غم بیدار شه". شاید بلند خندیدم اون موقع . اما هرچی یادم میاد حتی نخندیدم . یهو یه باد عظیم اومد . یه طوفان. تو یه روز حس کردم تموم زندگیم ازم گرفته شد . اون روز سخته چند تا اتفاق که تو هرکدومش یه قسمت از همون آرزوها پرید و رفت . تازه فهمیدم خدا چیکار کرد باهام.