3ta1.blogfa.com

talavames.blogfa.com

طلا و مس - قناعت نه، طمع

http://www.talavames.blogfa.com/post-18.aspx

آن قدر عینکت را عوض کن تا واضح ببینی. نوشته شده در سه شنبه دوم آذر ۱۳۸۹ساعت 0:43 توسط مس.

talavames.blogfa.com

طلا و مس - در مسیر گورستان

http://www.talavames.blogfa.com/post-23.aspx

آن قدر عینکت را عوض کن تا واضح ببینی. یعنی از آنهایی که نمی فهمند. یا اگر از آنهایی بودم که نمی خواهند بفهمند. یا از آنهایی که می فهمند و گمان می کنند که نفهمیده اند! یا آنها که می فهمند اما می توانند خود را به نفهمی بزنند. و می دانم که می فهمم! این است راز سکوت. نیز فراوان فکر می کنی. لبخند بر لب داری. اگر پست و پول، پیتزا و پارچ، پیراهن و پارچه و پا، ارضایت نمی کند. پس خودت را معرفی کن. نوشته شده در یکشنبه بیست و یکم آذر ۱۳۸۹ساعت 18:25 توسط مس.

talavames.blogfa.com

طلا و مس - پل

http://www.talavames.blogfa.com/post-20.aspx

آن قدر عینکت را عوض کن تا واضح ببینی. یک شوق جدید است. آه ، یاد . . . نوشته شده در پنجشنبه چهارم آذر ۱۳۸۹ساعت 1:30 توسط مس.

talavames.blogfa.com

طلا و مس - و همچنان...

http://www.talavames.blogfa.com/post-27.aspx

آن قدر عینکت را عوض کن تا واضح ببینی. امشب حدود یک و نیم ساعت با دوست پاکی که پنج شیش سال بود باهاش ارتباط نداشتم تلفنی صحبت کردم. بابا شده، یه دختر دو و نیم ساله داره! احساس کردم خوشبخته، یه خوشبختی عمیق که لایقشه. میدونم اینجا نمیاد. اما میخوام بهش بگم:. از اون دوست داشتن هایی که تو این زمونه کمیابه، از اون دوست داشتن هایی که خودم هم خیلی وقته تمرینش نکردم. مخمل صدات، ابریشم نگات، هنوز یادمه. اصلا مگر میشه اون شب ها رو فراموش کنم؟ و خدایی که در این نزدیکیست.

talavames.blogfa.com

طلا و مس

http://www.talavames.blogfa.com/8910.aspx

آن قدر عینکت را عوض کن تا واضح ببینی. جای خالیت را بغض کردم. کادویت را می فرستی. کادوی گرانقیمت دردی از من دوا نمی کند. خودت زیاده خواه بارم آورده ای. نوشته شده در پنجشنبه سی ام دی ۱۳۸۹ساعت 22:29 توسط مس. نعشه می کنم با یادت. دنیا شروع می کند به چرخیدن *. اختیار از کفم می رود. به خود که می آیم. مردم دارند با انگشت نشانم می دهند. پچ پچ دو دختر جوان را میشنوم:. نوشته شده در سه شنبه چهاردهم دی ۱۳۸۹ساعت 23:29 توسط مس. وقتی همه چیز را به تو. ل ی ت م ت عو! نوشته شده در جمعه سوم دی ۱۳۸۹ساعت 11:3 توسط مس.

talavames.blogfa.com

طلا و مس

http://www.talavames.blogfa.com/8909.aspx

آن قدر عینکت را عوض کن تا واضح ببینی. یعنی از آنهایی که نمی فهمند. یا اگر از آنهایی بودم که نمی خواهند بفهمند. یا از آنهایی که می فهمند و گمان می کنند که نفهمیده اند! یا آنها که می فهمند اما می توانند خود را به نفهمی بزنند. و می دانم که می فهمم! این است راز سکوت. نیز فراوان فکر می کنی. لبخند بر لب داری. اگر پست و پول، پیتزا و پارچ، پیراهن و پارچه و پا، ارضایت نمی کند. پس خودت را معرفی کن. نوشته شده در یکشنبه بیست و یکم آذر ۱۳۸۹ساعت 18:25 توسط مس. مثل هر جمعه مشتریش شدم. مطابق معمول تعارف کرد.

talavames.blogfa.com

طلا و مس - شاخه ی معرفت

http://www.talavames.blogfa.com/post-22.aspx

آن قدر عینکت را عوض کن تا واضح ببینی. مثل هر جمعه مشتریش شدم. مطابق معمول تعارف کرد. اما این بار اصرار هم فایده ای نداشت، پول بادبادک را نمی گرفت! به جای پول قولی به من بده! به سه سوالم پاسخ دهی، با سه کلمه! نگاهش تا عمق بودنم دوید. فقط 10 سالش بود. چرا خداوند ما را آفرید؟ راهی میانبر برای رسیدن به آرزوها؟ انگار که از چیزی مطمئن شده باشد. سال ها می گذرند. و من هنوز نمی دانم. نوشته شده در شنبه سیزدهم آذر ۱۳۸۹ساعت 9:46 توسط مس.

talavames.blogfa.com

طلا و مس

http://www.talavames.blogfa.com/8912.aspx

آن قدر عینکت را عوض کن تا واضح ببینی. امشب حدود یک و نیم ساعت با دوست پاکی که پنج شیش سال بود باهاش ارتباط نداشتم تلفنی صحبت کردم. بابا شده، یه دختر دو و نیم ساله داره! احساس کردم خوشبخته، یه خوشبختی عمیق که لایقشه. میدونم اینجا نمیاد. اما میخوام بهش بگم:. از اون دوست داشتن هایی که تو این زمونه کمیابه، از اون دوست داشتن هایی که خودم هم خیلی وقته تمرینش نکردم. مخمل صدات، ابریشم نگات، هنوز یادمه. اصلا مگر میشه اون شب ها رو فراموش کنم؟ و خدایی که در این نزدیکیست.

talavames.blogfa.com

طلا و مس - کادوی تولد

http://www.talavames.blogfa.com/post-26.aspx

آن قدر عینکت را عوض کن تا واضح ببینی. جای خالیت را بغض کردم. کادویت را می فرستی. کادوی گرانقیمت دردی از من دوا نمی کند. خودت زیاده خواه بارم آورده ای. نوشته شده در پنجشنبه سی ام دی ۱۳۸۹ساعت 22:29 توسط مس.