403classroom.blogfa.com

brb.blogfa.com

هرچي هست همينه

http://www.brb.blogfa.com/8909.aspx

اين وبلاگ شرح ندارد. عيد سعيد غدير بر تمام مسلمين و هم كلاسي هاي عزيز مبارك باد. از طرف نويسندگان وبلاك. نوشته شده در چهارشنبه سوم آذر ۱۳۸۹ساعت 16:45 توسط سردسته متهمين. هم کلاسی - نعمان شیخ جامی. هم کلاسی - رضا فرهادی. هم کلاسی - مصطفی چوپانی. هم کلاسی - محمدحسن رحمانی.

brb.blogfa.com

هرچي هست همينه - رياضي

http://www.brb.blogfa.com/post-11.aspx

اين وبلاگ شرح ندارد. روی دانلود کلید کن. سپس روی دریافت کلید کن. نوشته شده در شنبه هجدهم دی ۱۳۸۹ساعت 19:47 توسط سردسته متهمين. هم کلاسی - نعمان شیخ جامی. هم کلاسی - رضا فرهادی. هم کلاسی - مصطفی چوپانی. هم کلاسی - محمدحسن رحمانی.

brb.blogfa.com

هرچي هست همينه - مهندس وحید

http://www.brb.blogfa.com/post-7.aspx

اين وبلاگ شرح ندارد. متهم : وحید حقی (مهندس). مهندس وحید که داشت کلاس می گذاشت از جی افش حرف می زد اومد بگه که برقای خیابون رفته بود و همه جا تاریک بودش گفت :( برقا تاریک بود! با گفتن این حرف خوابگاه منفجر شد و کلی بچه ها به حال این مهندس معروف قهه قهه زدن. نوشته شده در سه شنبه بیست و پنجم آبان ۱۳۸۹ساعت 14:58 توسط سردسته متهمين. هم کلاسی - نعمان شیخ جامی. هم کلاسی - رضا فرهادی. هم کلاسی - مصطفی چوپانی. هم کلاسی - محمدحسن رحمانی.

brb.blogfa.com

هرچي هست همينه - این چناره

http://www.brb.blogfa.com/post-6.aspx

اين وبلاگ شرح ندارد. مکان : چهارراه ۱۷ شهریور. در حال برگشتن از کلاس لغو شده والیبال بودیم که من بد جوری رفته بودم تو حال و هوای شهر و خونه مون. داشتیم قدم زنان به سمت خوابگاه می رفتیم که یهو من گفتم : " بچه ها این درخت گردو امسال هم بار داده یا نه؟ با گفتن این جمله همه بچه ها زدن زیر خنده . آخه اصلا نه درخت گردویی انجا بود و هرچی درخت هم بود چنار بود. منم که هر جور خواستم سوتی رو حلش کنم نشد که نشد. نوشته شده در شنبه بیست و دوم آبان ۱۳۸۹ساعت 0:41 توسط سردسته متهمين. هم کلاسی - نعمان شیخ جامی.

brb.blogfa.com

هرچي هست همينه - آخه یکی نیست بهش بگه چرا وقتی بلد نیستی داوطلب میشی؟؟؟؟؟؟

http://www.brb.blogfa.com/post-4.aspx

اين وبلاگ شرح ندارد. آخه یکی نیست بهش بگه چرا وقتی بلد نیستی داوطلب میشی؟ مکان: ساختمان فنی مهندسی، کلاس ۳۰۶. این بار این سردستمون که می خواست خودی نشون بده یکی از سؤال های فیزیک که استاد تازه درسشو داده بود داوطلب شد تا مثلا حل کنه! اما وقتی رفت پای تخته هر کی یه چیزی بهش گفت. این سردسته ما هم که تازه فهمیده بود که حل این سؤال کار اون نیست مثل . توی گل گیر کرده بود. به ناچار شروع به حل کرد و هر چی استاد میگفت رو اون می نوشت. آخرش بیییییب شد اومد رفت ته کلاس نشست. هم کلاسی - نعمان شیخ جامی.

brb.blogfa.com

هرچي هست همينه

http://www.brb.blogfa.com/8908.aspx

اين وبلاگ شرح ندارد. استاد پرانتز رو ببند! متهم : یه دانشجو. مکان : فنی مهندسی. سر کلاس درس . استاده داشت در مورد انتگرال توضیح می دادش و مثالهایی در مورد اون حل می کرد. بعد از کلی توضیح در مورد انتگرال یه هوی یکی از دانشجوهای دختری که از رشته انسانی به اون رشته اومده بود گفت :. استاد خواهشن پرانتز رو بعد از حل مثالاتون ببندید! با گفتن این حرف دختره بچه های کلاس از تعجب سکوت شدیدی کردن و ناگهان زدن زیر خنده . نوشته شده در سه شنبه بیست و پنجم آبان ۱۳۸۹ساعت 15:4 توسط سردسته متهمين. متهم : وحید حقی (مهندس).

brb.blogfa.com

هرچي هست همينه - قبل انقلاب بعد انقلاب

http://www.brb.blogfa.com/post-3.aspx

اين وبلاگ شرح ندارد. قبل انقلاب بعد انقلاب. مکان : ساختمان فنی مهندسی کلاس ۲۰۳. تو کلاس انقلاب بودیم و موضوع بحث (قبل انقلاب بعد انقلاب) بودش . استاد داشت شرایط رو بررسی می کرد که یهو گفت : ( انقلاب ما انقلاب پا برهته ها ود زمانی رخ داد که مردم حتی زیرانداز برای خوابیدن نداشتن .زن و شوهر جدا از هم می خوابیدند .ولی الان وضع یهتر شده امکانات به مردم رسیده وضع اقتصادی خوب شده . تو همین لحظه یکی از بچه ها گفت استاد : یعتی وضع خوابیدن چطور شده؟ با این حرف کلاس منفجر شد و کلی خندیدیم. اینم یکی از فایدهاست دیگه .

brb.blogfa.com

هرچي هست همينه -

http://www.brb.blogfa.com/post-10.aspx

اين وبلاگ شرح ندارد. روی دانلود کلید کن:. نوشته شده در پنجشنبه شانزدهم دی ۱۳۸۹ساعت 14:56 توسط سردسته متهمين. هم کلاسی - نعمان شیخ جامی. هم کلاسی - رضا فرهادی. هم کلاسی - مصطفی چوپانی. هم کلاسی - محمدحسن رحمانی.

brb.blogfa.com

هرچي هست همينه - تعارف اومد-نيومد داره ديگه !!!!!!!!!

http://www.brb.blogfa.com/post-2.aspx

اين وبلاگ شرح ندارد. تعارف اومد-نيومد داره ديگه! مكان: خوابگاه شماره يك. خودتون سطح شو حدس بزنين؟ روز چهارشنبه بود و اين سردسته ما مي خواست بره شهرشون عروسي، همين جوري به يكي گفت: "نمياي بريم؟ اون كم نياورد در كمتر از پنج دقيقه حاظر شد.اين سردستمونم كه مونده بود چه جوري اونو منصرف كنه به هش مي گفت: "بابا شوخي كردم ها؟ اين يارو هم كه هوس رقصيدن كرده بود گوشش به اين حرفا بدهكار نبود و زودتر از اون دم در منتظر سردسته بود. آخرش اين سردسته مجبور شد اونم با خودش ببره! حالا شما هم به هر كسي هر چيزي تعارف نكنين!

brb.blogfa.com

هرچي هست همينه - سوتي 1

http://www.brb.blogfa.com/post-1.aspx

اين وبلاگ شرح ندارد. اين اولين سوتي اين ويلاكه هر چند. سطح سوتي : افتضاح. مكان سوتي : دانشگاه - كلاس اصول برنامه نويسي. بنده خدا سيدعباس كه حسابي از كلاس خسته شده بود و ديگه ناي نوشتن نداشت رو به استاد گفت: استاد خواهشن تند درس نديد و اينقدر تند پيش زود نريد. با گفتن اين جمله ي سيدعباس ، چنان قهقه اي كلاس رو گرفت كه خود استاد با اون جديدتش خندش گرفت. نوشته شده در چهارشنبه دوازدهم آبان ۱۳۸۹ساعت 17:31 توسط سردسته متهمين. هم کلاسی - نعمان شیخ جامی. هم کلاسی - رضا فرهادی. هم کلاسی - مصطفی چوپانی.