42cheragh.blogfa.com

noororeyhan.blogfa.com

اسماء - ما و آن ها

http://www.noororeyhan.blogfa.com/post-68.aspx

در خانه کنیزی داشت، که نامش اسماء بود. ما و آن ها. ما سیاه پوشیده ایم و اینها. گل قرمز به سینه هایشان زده اند.*. یعنی که ما عزادار حسینیم و. اینها عزادار . * *. به یاد کسانی که بر سر قدرت مردند در ج ج 1. خواستم بنویسم یزید، دیدم نمی شود جمع بست، حق نیست. نوشته شده در سه شنبه ۲۱ آبان۱۳۹۲ساعت 21:39برگی از دفتر اسماء. از تمام پستی که نوشته بودم و پاک شد همین یک جمله خلاصه اش بود:. همون که تو بگی. ما و آن ها. بعد از توی ای شاهزاده. خاک بر سر همه ما شده است. روزی سه وعده، صبح، ظهر، شام. خدا شب ها عاشق تر است.

kebarit.blogfa.com

حاشيه نويسي - محرم

http://www.kebarit.blogfa.com/tag/محرم

گاه مي توان بر رويدادهاي پيرامونمان حاشيه اي نوشت . يك خانواده ي محترم. فماذا بعد الحق الا الضلال! خود راه بگویدت که چون باید رفت. هرچه بود خیال شیرینی بود؟ شادمانی های بعد از غم به ما هم می رسد. هر محرم براي خود حال و هوايي خاص دارد، دهه ي محرم امسال من حال و هوايش اين گونه بود. موشك هاي شهيد طهراني مقدم زودتر از همه به كمك غزه آمدند. روزهاي مقاومت 33 روز ، 22 روز و 8 روز هم گويي نفس ها به شماره افتاده ي اسرائيل است ديگر! اين غده ي سرطاني يك روز محو خواهد شد . دلم براي امام روح الله تنگ گرفته است. كه با...

rayeheyedoost.blogsky.com

115 - رایحه ی دوست

http://www.rayeheyedoost.blogsky.com/1391/02/27/post-296

دیوانه ها هم دل دارند. شما هر کاری رو برای چی انجام می دید؟ چند درصد کارها رو برای دلتون ،عشقتون ، خانواده یا دوستتون انجام می دید؟ و چند درصد کار ها رو برای جلب نظر و یا به خاک مالوندن پوزه ی کسایی انجام می دید که فی الواقع نبودنشون برای شما بهتر از بودنشونه؟ تاریخ ارسال: چهارشنبه 27 اردیبهشتماه سال 1391 ساعت 08:58 ب.ظ نویسنده: محدثه. دوشنبه 8 خردادماه سال 1391 10:53 ب.ظ. פ نבه ب ر ل ب میز ن م. تا ڪس نבان ב راز م ט. و رنﮧ ایט בنیا ڪﮧ ما בیבیم. פ نבیבט ن בاشت! سلام جالب بود دوست داشتی به منم سر بزن.

rayeheyedoost.blogsky.com

110 - رایحه ی دوست

http://www.rayeheyedoost.blogsky.com/1390/08/05/post-290

دیوانه ها هم دل دارند. حالا که موهایم را قرمز کرده ام. و فکر رفتنم ( همیشه به فکر فرارم ). دوست داشتم کسی مثل نادر این جا بود. روسری ام را آرام . خیلی آرام . از سرم بر میداشت. قرمزی موهایم را نوازش میکرد. حتی فکرش هم شاعر ترم میکند ). طوری که همه ی بینندهها ببینند. به جای دعوا سر حضانت ترمه. حرفهای قشنگ قشنگ میزد. به جای بحث سر رفتن و نرفتن. عاشقا ا ا ا ا ا آنه. می گفت نرو (. از التماس مرد بدم میآید . از غرور بی جا بیشتر. آنطرف آب دچار درد غربت میشویم. غربت سیمین جان . غربت. اینجا اگر هیچ چیزی نداریم.

noororeyhan.blogfa.com

اسماء - (از) غرب زده

http://www.noororeyhan.blogfa.com/post-63.aspx

در خانه کنیزی داشت، که نامش اسماء بود. نمی دانم توهم برش می داشت گاهی. یا اینکه واقعا پرواز می کرد. با همان چادرش. توی دانشگاه. بین نگاه هایی که همه سوال بود و سوال. انگار که تا به حال کسی پر پرواز ندیده باشد. نوشته شده در یکشنبه ۲۴ شهریور۱۳۹۲ساعت 23:4برگی از دفتر اسماء. از تمام پستی که نوشته بودم و پاک شد همین یک جمله خلاصه اش بود:. همون که تو بگی. ما و آن ها. بعد از توی ای شاهزاده. خاک بر سر همه ما شده است. روزی سه وعده، صبح، ظهر، شام. خدا شب ها عاشق تر است. یادم تو را فراموش. فاسأ لوا أ هل الذ کر.

noororeyhan.blogfa.com

اسماء - چزا وبلاگ می نویسم؟

http://www.noororeyhan.blogfa.com/post-50.aspx

در خانه کنیزی داشت، که نامش اسماء بود. چزا وبلاگ می نویسم؟ بالاخره من هم انسانم، می نویسم ، نظر دارم، دوست دارم بقیه هم بدانند. جدای از این، بعضی مطالب واقعا مفیدند و می دانم که تاثیر داشته اند روی دوستان و اطرافیانم. خوشم می آید که وبلاگ نویس حرفه ای بشوم مثل اینهایی که سال هاست وبلاگ دارند و الان وبلاگشان را خیلی ها می شناسند، وبلاگ برتر می شوند و مردم به خودشان زحمت می دهند تا مرتب وبلاگ آنها را چک کنند و حتما نظر بگذارند. دوست دارم، این هم برای خودش یک دنیایی است، اینجا هم دارم شخصیتی پیدا می کنم.

sangposht.persianblog.ir

نیندیش! - سنگ پشت

http://sangposht.persianblog.ir/post/192

1636;:۱۳ ‎ب.ظ ٢٦ خرداد ۱۳٩٠. زهرا برای چند لحظه امیدوار شده بود. زهرا برای چند لحظه به ساختن فکر کرده بود. زهرا به اشتباه برای چتد لحظه ناامیدی هایش را فراموش کرده بود. در همان چتد لحظه حجم عظیمی از مسئولیت بر شانه هایش فرو ریخت. لرزید. شانه هایش شکست. خرد شد. من فریاد می زدم. زهرای من! زهرا چشمانش خیره شده بود. نمی شنید. زهرا از دست رفته بود. زهرا جلوی چشمان من خاکستر شد و ریخت. من از آن روز در کابوسی از زهرایی که یک روز اندیشید، دست و پا می زنم. حتی اگر ماهی ها گریه کنند . صد و پنجاه کیلومتر دور تر.

farzanegane87.blogfa.com

فرزانگان 87 - هر صحبتی دارید جان من تو کامنتا بگید نذارید تو دلتون بمونه :)

http://farzanegane87.blogfa.com/post-40.aspx

وبلاگ فارغ التحصیلان 87 دبیرستان فرزانگان تهران - سمپاد. هر صحبتی دارید جان من تو کامنتا بگید نذارید تو دلتون بمونه :). نظر به این که آخرین ۵شنبه ی آبان ماه، افتاده بین التعطیلین و احتمالا دوستان زیادی در سفر به سرمی برند، قرار این فصل شد :. ۵شنبه ۴ آذر پارک لاله. این که دقیقا کجای پارک و دقیقا کی رو والا من نمیدونم! شما نظر و پیشنهاد و اینا بدید. به نظر خود من میرسه بازه ی ۱۰ تا ۲ الی ۳ و حتی ۴ باید خوب باشه. دوستانی که اینجا رو میخونن و میان بگن کی میان دقیقا. رجبعلی عکاس - مه تاب. 7 سال با هم - نیلوفر.

sangposht.persianblog.ir

آه که چقدر باید دو قطره امید را اثبات کرد - سنگ پشت

http://sangposht.persianblog.ir/post/196

آه که چقدر باید دو قطره امید را اثبات کرد. 1777;۱:٥٧ ‎ب.ظ ٥ فروردین ۱۳٩۱. روزهای اول سال نود و یک است و وقتی با روزهای آخر سال نود مقایسه می کنم می بینم انگاری خوشحال تر شده ام. نه اوضاعی بهتر شده و نه امیدی بیشتر شده در من. فقط! دلم گرم شده است به آدم های درستی که دیده ام و به خوبی هایی که از آدم های غیر ایده آل دیده ام. این خوش بینی نیست! این فقط صدای شکسته شدن یک تعصب دیگر است! صدای شکستن یک ژست فلسفی ست! اصلن می دانی چیست؟ ننشین یک گوشه غر بزن و به خودت پیچ بخور و به بغل دستی ات گیر بده!

sarekhaledi.blogfa.com

تجربه‌ی زيسته

http://www.sarekhaledi.blogfa.com/post-251.aspx

در این چند سال، هر وقت وابستگیای، از آن نوع که در روابط پارتنرشیپ هست، نبوده، کیفیت زندگیام بالاتر بوده. خودم را بهتر جمع کردهام و راحتتر زندگی و بحرانهایش را کنترل کردهام. رابطهی دوستی دیگر است. در دوستی انتظار و توقعی نیست. آدم میداند که خودش مسئول زندگی خودش است. میداند که دوستان، جریان مدام زندگیاند که بودنشان آدم را قویتر میکند. میداند که خودش باید زندگیاش را جمع کند و خودش وقتی دوستانی دارد، آدم قویتر و غنیتری است. من به دوستانم زندهام، چه نیازی است به این وابستگی دیگر که از من میکاهد. کاش میشد...