5961.blogfa.com

kolbeyedard.blogfa.com

وخدایی که دراین نزدیکی است...

http://www.kolbeyedard.blogfa.com/8905.aspx

وخدایی که دراین نزدیکی است. قفس داران سکوتم راشکستند. دل دائم صبورم راشکستند،. به جرم پابه پاي عشق. چه بي پروا حضورم. تمنا درنگاهم موج مي زد. ولي روياي دورم راشکستند؟ نوشته شده در جمعه ۱۳۸۹/۰۵/۲۹ساعت 1:16 توسط زهرا. خستگی را تو بخاطر مسپار. که افق نزدیک است. و خدایی بیدار که تو را میبیند. و به عشق توهمه حادثه ها میچیند. که تو به یادش افتی و بدانی که همه بخشش اوست. نوشته شده در یکشنبه ۱۳۸۹/۰۵/۲۴ساعت 1:10 توسط زهرا. نوشته شده در چهارشنبه ۱۳۸۹/۰۵/۲۰ساعت 1:14 توسط زهرا. خلوت با خویش، براى شناخت خود! با كدام ...

kolbeyedard.blogfa.com

وخدایی که دراین نزدیکی است...

http://www.kolbeyedard.blogfa.com/8904.aspx

وخدایی که دراین نزدیکی است. دلم گرفته آسمون نميتونم گريه کنم. شکنجه ميشم از خودم نميتونم شکوه کنم. انگاري کوه غصه ها رو سينه من امده. آخ داره باورم ميشه خنده به ما نيومده. دلم گرفته آسمون از خودتم خسته ترم. تو روزگار بي کسي يه عمر که دربدرم. حتي صداي نفسم ميگه که توي قفسم. من واسه آتيش زدن يه کوله بار شب بسم. دلم گرفته آسمون يکم منو حوصله کن. نگو که از اين روزگار يه خورده کمتر گله کن. منو به بازي ميگيره عقربه هاي ساعتم. برگه تقويم ميکنه لحظه به لحظه لعنتم. آهاي زمين يه لحظه تو نفس نزن. از پله های خاطرات .

kolbeyedard.blogfa.com

وخدایی که دراین نزدیکی است...

http://www.kolbeyedard.blogfa.com/8906.aspx

وخدایی که دراین نزدیکی است. چه زود دیر میشه. تصور کنيد حساب بانکي داريد که در ان هر روز صبح 86400 تومان به حساب شما. واريز مي گردد و شما فقط تا اخر شب فرصت داريد تا همه پول ها را خرج کنيد. چون اخر وقت حساب شما خود به خود خالي مي شود . در اين صورت شما چه خواهيد کرد؟ البته سعي مي کنيد تا آخرين ريال را خرج کنيد! ورود به وبلاگهای گروهی. هر يک از ما يک چنين حساب بانکي داريم حساب بانکي زمان! هر روز صبح در بانک زمان شما 86400 ثانيه واريز و تا پايان شب به پايان مي رسد . ارزش يک هفته را سردبير يک هفته نامه مي داند.

kolbeyedard.blogfa.com

وخدایی که دراین نزدیکی است... - آیا میدانید که ؟؟؟

http://www.kolbeyedard.blogfa.com/post-34.aspx

وخدایی که دراین نزدیکی است. هنگامي که شما در حال حمل قرآن باشيد. شيطان دچار درد شديد در سر ميشود. و هنگام باز کردن قرآن ، شيطان را تجزيه مي کند. و هنگام خواندن قرآن ، به حالت غش فرو ميرود. و خواندن قرآن باعث در اغما رفتنش ميشود. و آيا شما مي دانيد که هنگامي که مي خواهيد دوباره به اين پيام را به ديگران ارسال کنيد. شيطان سعي خواهد کرد تا شما را منحرف کند در جلوگيري از اشاعه و آموزش مردم. نوشته شده در جمعه ۱۳۸۹/۱۱/۰۱ساعت 0:39 توسط زهرا. اگر روزی رفیقی مهربان آمد، زتو پرسید فلانی کو؟ امید من .بود.

kolbeyedard.blogfa.com

وخدایی که دراین نزدیکی است... - ويراني

http://www.kolbeyedard.blogfa.com/post-28.aspx

وخدایی که دراین نزدیکی است. من در این وادی اندوه و سکوت. من در این فاجعه ی تلخ جفا. شده ام غرقه به دریای بلا. من در این خاطره. من در این حادثه. به سکوتی که در ایثار شقایق پیداست. زاده ی حس حماسی شدن معتبرم. خسته از خستگی تکرارم. در این دشت لطیف. بوته ی خار شدم. لانه ی مار شدم. ساده بودم که به چشم نگهت. ای که در فاجعه پنهان بودی. ظلمت چشم ترا مرگ نداشت. دل من صادق بود. این همه مکر ترا. که دلم گشته تباه. شده از زهر کلام تو سیاه. همه شب راه را به خود می بندم. در اندیشه نمناک دلم می نگرم. و تو ای فاجعه عشق.

kolbeyedard.blogfa.com

وخدایی که دراین نزدیکی است... - حرف خدا

http://www.kolbeyedard.blogfa.com/post-30.aspx

وخدایی که دراین نزدیکی است. می دونی وقتی خدا داشت بدرقه ام می کرد بهم چی گفت؟ جایی که میری مردمی داره که. غصه بخوری تو تنها نیستی،. عشق می ذارم که بگذری،. می ذارم که جا. دم که همراهیت کنه،. ومرگ که بدونی بر می گردی پیش. نوشته شده در سه شنبه ۱۳۸۹/۰۹/۰۹ساعت 23:30 توسط زهرا. در آن هنگام ،که می گردد نفس در سینه ها خاموش، نمی خواهم کسی از مردن من با خبر گردد، نمی خواهم پدر برهم نهد چشمان بازم را، نمی خواهم که مادر سختی جان کندنم بیند،. اگر روزی رفیقی مهربان آمد، زتو پرسید فلانی کو؟ امید من .بود.

kolbeyedard.blogfa.com

وخدایی که دراین نزدیکی است... - کلمات زندگی

http://www.kolbeyedard.blogfa.com/post-27.aspx

وخدایی که دراین نزدیکی است. آن را تمرین کن. پر معنی ترین کلمه. آن را بکار ببند. به آن ارج بنه. بی رحم ترین کل. با آن بازی نکن. از آن حذر کن. آن را فرو ببر. با آن مقابله کن. با نشاط ترین کل. برای داشتنش دعا کن. به آن امیدوار باش. آن را داشته باش. به امید آن نباش. بی احساس ترین کلمه. از آن سوءاستفاده نکن. با آن روراست باش. دوست داری با تو چنین کنند؟ برایش ارزش قائل شو. حواست را جمع کن. دست و پاگیرترین کلمه. اجازه نده مانع پیشرفتت بشود. مواظب پل های پشت سرت باش. آن را با نور علم روشن کن. آن را نادیده بگیر.

kolbeyedard.blogfa.com

وخدایی که دراین نزدیکی است...

http://www.kolbeyedard.blogfa.com/8909.aspx

وخدایی که دراین نزدیکی است. کربلا یعنی که یار رهبری. از حسین عصر خود فرمانبری. بیعت ما شیعیان عین ولاست. زاده ی زهرا علی روح خداست. عده ای از شیعیان غافل شدند. از اطاعت از ولی کاهل شدند. راه حق در منظری دور از ولایت دیده اند. کاغذ سر نیزه را گویی که قرآن دیده اند. خلق را در اشتباه انداختند. یوسف ما را به چاه انداختند. گیج و مبهوت از ولی در این زمان. کل یوم عاشورا و کل عرض کربلا*. نوشته شده در سه شنبه ۱۳۸۹/۰۹/۱۶ساعت 23:34 توسط زهرا. می دونی وقتی خدا داشت بدرقه ام می کرد بهم چی گفت؟ غصه بخوری تو تنها نیستی،.

kolbeyedard.blogfa.com

وخدایی که دراین نزدیکی است... - رسيدن و نرسیدن

http://www.kolbeyedard.blogfa.com/post-32.aspx

وخدایی که دراین نزدیکی است. چرا نمي رسم به تو نمي رسي چرا دو کوچه آنطرف تر است خانه شما. به هرطرف که مي روم تويي مقابلم. کجا روم که از تو دورتر شوم کجا؟ چقدر آرزو کنم که در ترانه هام فقط تو باشي و تو و تو و تو تا. دلم براي تو چقدر تنگ تر شود که بر زبان بياوري به ديدنم بيا کلاغ ها به من، به تو،. دروغ گفته اند به هم. نمي رسند آخرش همين دوتا مرا در انزواي خويش بپيچ تا بهار دو بال. بياورم و از خودم رها شوم ميان. بي کران شعر بودنت در آبي خيال ها رها شوم رها رها. که مي رسي نمي رسي نه مي رسي و هي نيايي و.

kolbeyedard.blogfa.com

وخدایی که دراین نزدیکی است... - علم و هنر

http://www.kolbeyedard.blogfa.com/post-26.aspx

وخدایی که دراین نزدیکی است. دیوانگی است قصه ی تقدیر و بخت نیست. از بام سرنگون شدن و گفت این قضاست. در آسمان علم، عمل بهترین پر است. در کشور وجود، هنر بهترین غناست. نوشته شده در جمعه ۱۳۸۹/۰۸/۲۱ساعت 1:47 توسط زهرا. در آن هنگام ،که می گردد نفس در سینه ها خاموش، نمی خواهم کسی از مردن من با خبر گردد، نمی خواهم پدر برهم نهد چشمان بازم را، نمی خواهم که مادر سختی جان کندنم بیند،. اگر روزی رفیقی مهربان آمد، زتو پرسید فلانی کو؟ بگو در سنگر ناکامی و حسرت ،بسی جان داد، ولی تا لحظه آخر چنین می گفت:. امید من .بود.