6000000.blogfa.com

outorder.blogfa.com

وَکو وَلم

http://www.outorder.blogfa.com/9205.aspx

و کو و لم. این احساس را نمی دانم باید به تو یا خودم تبریک بگو یم. دستانم می نویسد و چشمانم نظاره گر بزرگی تو بار دیگر از راویه ای دیگر است. این ها را که می بینم آهی می کشم و می گویم باید ماند یا رفت. نوشته شده در دوشنبه هفتم مرداد ۱۳۹۲ساعت 23:40 توسط مهدی.

outorder.blogfa.com

وَکو وَلم - صيغه موقت

http://www.outorder.blogfa.com/post-114.aspx

و کو و لم. خانم ليلا اميديان آيا حاضريد با مهريه 500 هزار تومان پول نقد و يك پلاك و زنجير طلا به ارزش 280 هزار تومان به عقد موقت 6ماهه جناب آقاي جعفر باقري در آئيد؟ سطرهاي اخر اين نوشته مثل دميدن صدر اسرافيل مثل رعد روز آخر،روز دهن باز كردن زمين و زنده شدن مردگان بود،نگاهش كه به آسمان افتاد تمامي آسمان را ابرهاي قرمز پوشانده بود،ناگهان صداي زمين خوردن يك جنازه به گوش رسيد،گريه دختري 9 ساله فضاي غش كردن را به هم زد،همزمان با باز شدن چشمانش يك سطل آب هم پسرش زد توي صورتش!

outorder.blogfa.com

وَکو وَلم

http://www.outorder.blogfa.com/9207.aspx

و کو و لم. متولد که می شوم دلشوره می گیرم. من همان درد زایمان توام. نسبم با تو شاید حالا این است که از تو کودکی به یادگار دارم که نیست. و یاد رفتن تا آغوش تو مستم. وگاه گاه آزرده ام که نمی توان این ذوق را گفت. این حس را باید کشت. من نمی گویم ،. شاید تقسیم شود شادی با توام. حتی با هوا ، حتی با نفس ، حتی با صدا ، حتی با خدا. بارها تو و سرانگشتان پاهایت. را در کوچه های خاکی روستای تولدم ، به همان بازی های کودکی ام. به همان پاییز زرد گودال های پر درخت پشت حیاط ،. و باران هایی که تردد کند.

outorder.blogfa.com

وَکو وَلم

http://www.outorder.blogfa.com/9210.aspx

و کو و لم. جواد آقا استاد ادبيات. مضمون ماه پشت ابر نمي ماند. سعي مي كرد فارسي غليظ حرف بزند و حرف "ر" رو درست تلفظ كند، مي گفت يك فرد تئاتري بايد زبان و بيان قوي داشته باشد ،اصلا من احساس مي كنم ما بچه هاي رشته تئاتر و نمايش بايد خيلي قرص محكم و استوار حرف بزنيم. شيك مي پوشيد،كفش هايش را برق مي انداخت و سخت كباده ادبيات را به سينه مي كشيد.يك روز صبح سخت عصباني بود و پرسيد از من كه فلان اسم را مي شناسي؟ ديدم داد و هوار راه انداخت كه ديدي گفتم! البته اونقدر از اينجا و آنجا حرف زد كه نفهميدم چه سوالي داشتم...

outorder.blogfa.com

وَکو وَلم

http://www.outorder.blogfa.com/9211.aspx

و کو و لم. هرگاه ذل می زنی به اندیشه ام گرم شده است پشت پلک هایم. هرگاه گوش می دهی به نفس هایم گر گرفته ام از بی تابی. وآنگاه که من گرفته ام با تمام توان افسار دلم را ، گمان مبر که بی تکان است ، من آن رشته های نازک را گاهی گره می زنم به گرمای انتظار. به سرمای اندامت ، به گرمای دستهایم ، به اشک های استخوانم . زمان های خواستنم را هم با متر هم. تازه می فهمم چقدر طویل و چقدر بالایی تو . و این روزها می شمارم تیکه های خورد شده درونم را بی هیچ منظور ، برای قصد سفر به هر کجا . من ياسم اما تو بوي ياس ميدهي! تو نب...

outorder.blogfa.com

وَکو وَلم -

http://www.outorder.blogfa.com/post-116.aspx

و کو و لم. جواد آقا استاد ادبيات. مضمون ماه پشت ابر نمي ماند. سعي مي كرد فارسي غليظ حرف بزند و حرف "ر" رو درست تلفظ كند، مي گفت يك فرد تئاتري بايد زبان و بيان قوي داشته باشد ،اصلا من احساس مي كنم ما بچه هاي رشته تئاتر و نمايش بايد خيلي قرص محكم و استوار حرف بزنيم. شيك مي پوشيد،كفش هايش را برق مي انداخت و سخت كباده ادبيات را به سينه مي كشيد.يك روز صبح سخت عصباني بود و پرسيد از من كه فلان اسم را مي شناسي؟ ديدم داد و هوار راه انداخت كه ديدي گفتم! البته اونقدر از اينجا و آنجا حرف زد كه نفهميدم چه سوالي داشتم...

outorder.blogfa.com

وَکو وَلم - عطر تو

http://www.outorder.blogfa.com/post-117.aspx

و کو و لم. دلتنگ نفسهاي عطرآگين گلوي توام، بيش از اين شهره شهر بودن را طلب ندارم! دلم جايي دنج نميخواهد، تاريكي را دوست دارم. خواستم سجده كنم سرماي سر انگشتان يخ زدهات را، اما ميترسم بخندي به اين همه هيچ! من ياسم اما تو بوي ياس ميدهي! بي اختيار به سمت تو ميآيم و اين خوب است، خوبتر اينكه نمي دانم كجا مي روم! به نمازم ميارزي و به آداب عبادت! دو روز بود كه مشتي ياس ميچيدم و خشك ميشد. هواي ديدنت مرا مجبور مي كرد، نبات و زعفران و زنجبيل سر بكشم و ساعتها در گوشهاي از رختخواب تماكم خواب باغچه اي از علف ببينم.

outorder.blogfa.com

وَکو وَلم - بی خبرم

http://www.outorder.blogfa.com/post-118.aspx

و کو و لم. هرگاه ذل می زنی به اندیشه ام گرم شده است پشت پلک هایم. هرگاه گوش می دهی به نفس هایم گر گرفته ام از بی تابی. وآنگاه که من گرفته ام با تمام توان افسار دلم را ، گمان مبر که بی تکان است ، من آن رشته های نازک را گاهی گره می زنم به گرمای انتظار. به سرمای اندامت ، به گرمای دستهایم ، به اشک های استخوانم . زمان های خواستنم را هم با متر هم. تازه می فهمم چقدر طویل و چقدر بالایی تو . و این روزها می شمارم تیکه های خورد شده درونم را بی هیچ منظور ، برای قصد سفر به هر کجا .

outorder.blogfa.com

وَکو وَلم

http://www.outorder.blogfa.com/9405.aspx

و کو و لم. تنگ در آغوشم گیر. مژده وصل تو کو کز سر جان برخیزم طایر قدسم و از دام جهان برخیزم. به ولای تو که گر بنده خویشم خوانی از سر خواجگی کون و مکان برخیزم. یا رب از ابر هدایت برسان بارانی پیشتر زان که چو گردی ز میان برخیزم. بر سر تربت من با می و مطرب بنشین تا به بویت ز لحد رقص کنان برخیزم. خیز و بالا بنما ای بت شیرین حرکات کز سر جان و جهان دست فشان برخیزم. گر چه پیرم تو شبی تنگ در آغوشم گیر تا سحرگه ز کنار تو جوان برخیزم. روز مرگم نفسی مهلت دیدار بده تا چو حافظ ز سر جان و جهان برخیزم.

outorder.blogfa.com

وَکو وَلم

http://www.outorder.blogfa.com/9204.aspx

و کو و لم. به خودم که نگاه می کنم توام با رنگ خودم , توام با بوی خودم , توام با دست های خودم که بی تاب تو شدن است . مهدی. نوشته شده در دوشنبه سی و یکم تیر ۱۳۹۲ساعت 18:59 توسط مهدی. دلم یه شب مهتاب می خواهد. که اگر کنارم نباشی. که اگر در اتاقم نباشی. نوشته شده در چهارشنبه بیست و ششم تیر ۱۳۹۲ساعت 9:4 توسط مهدی. سرشار بود ،از بودن ، خواستن و خوردن استفراغ تو. این پنج شنبه اما پنج بار هوس کردم کوچه باغ های خلوت قصرالدشت را با تو بارانی ببینم . این پنج شنبه اما تو از تولید مثل حرف زدی. به قلبم به دست هایم.