68.blogfa.com

qtek.blogfa.com

امید - جوانی

http://www.qtek.blogfa.com/post-20.aspx

در مسیر پیچ در پیچ شکفتن ها و رستن های جوانی. آه جوانی-شادی از چهره ات پیدا نیست. به دنبال که می گردی؟ بیا این گوی و این میدان. دست بر زانو بزن. همت کن و ناله را بس کن. تا به کی امید کاذب بر بساطی که نه امروزش معلوم است و نه فرداش؟ در یاب خاک حاصلخیز جانت را. ریشه های تازه اما غرق در پیشینه ی اندوهناکت را دگر باره بخوان. و بر آن جویی از آب توبه کن سرشار. وانگه همچو یک مرد. دست بر زانو بزن. این زمین را بار دیگر شخم زن. هیچ نه در انتظار بخشش ابر سیاه آسمان می باش و نه. در فکر دزدی از جوی آب باغ همسایه.

qtek.blogfa.com

امید - پرتگاه خاطره

http://www.qtek.blogfa.com/post-22.aspx

فاصله میان خندیدن تا گریستن. و من تنها رفیق لحظه های تاریک و بی رونق شب. که عاشقانه لحظاتش را دوست می دارم. این نخستین باریست که روشنای روز از پس این ساکت افسرده مرا می خواند. این نخستین باریست که من در شب انتظار شادم. چرا که فردا روشن است و من از سر آغاز این شب متفاوت از شب های همیشه مغبوم و غمگین. سپیده اش را به انتظار نشسته ام. و به شکرانه ی تفعلی که زده ام:. مژده ای دل که دگر باد صبا باز آمد. از سویدای دل شادم و از ایمان سرشارم. آن تکه کاغذ لای کتاب؟ یک دست نوشته ی قدیمی. گونه هایم تر شد.

qtek.blogfa.com

امید - تک ستاره

http://www.qtek.blogfa.com/post-24.aspx

وقتی پنجه های خونین خیال. چنگ می زد تن نرم حقیقت را. ناگهان تو میان خون ظهور می کردی. و با چشمانی نیمه باز، سلامم را میزبان بودی. ومن ماه را به شهادت گرفتم. آسمان نامت را جمع ستارگان کرد و تنت روشن شد . خیال در تو به گل می نشیند و با ساقه ی نازک پاهایت ریشه می دوان د در عمق جان. پس از من چه خواهد ماند چون تو نباشی؟ خوشا شرافت کلامت و رقص زیبای ساده ترین واژگان تو. که با معجزه ی زبانت به شیوا ترین قصیده ی عاشقانه بدل می شود . چشمان نجیبت همزاد آفتاب و دل کوچکت آستانه ی ماه. ای درخشش همه ستارگان در اسمت.

qtek.blogfa.com

امید - اولين ديدار در سال نو

http://www.qtek.blogfa.com/post-25.aspx

اولين ديدار در سال نو. اولين ديدار در سال نو. از پس حصار شيشه هاي جدايي. با قامتي سرو گونه اما خميده از ظ لم ، با من گفت:. اينچا آخر دنياست ". و تو چه مي داني كآخر دنيا كجاست؟ ليك من آنسوترك ديدم. كز اين سوي شيشه روز ميلاد عشقش را جشن مي گيرد. اينجا دنيا تمام و اميد متولد مي شود. 1390/02/13 ميدان دانشگاه - كرج. نوشته شده در سه شنبه ۱۳ اردیبهشت۱۳۹۰ساعت ۲۰:۲ بعد از ظهر توسط امید قنبری. دل نوشته های امید. مجموعه ای از زمزمه ها همراه با خاطره ها.

qtek.blogfa.com

امید - پایان بی تاریخ

http://www.qtek.blogfa.com/post-2.aspx

تو مرا ندیدی که گوشی را گذاشتم. به شیشه ی پنجره کوبیدم. زن بغل دستی ام دستمالی به سویم دراز کرد. انگار اشکی را که هنوز فرونغلتیده بود پیش بینی کرده بود. اما گریه ام را خوردم. و همان لحظه در درونم چیزی شکست. تو بودی که شکستی؟ همان جا روی صندلی قطار،. عشق من به تو. بدون وداعی و کلامی. بدون نامه ی خداحافظی با بوسه ی رژلبی زیراش. از وجودم رخت بر کند. و من به طرز احمقانه ای. تاریخ آن روز را به یاد نمی آورم. موهایم را سیاه رنگ کرده ام. و به جنبش جدیدی پیوسته ام که با امثال تو مبارزه می کند. آلت راست می کنند.

qtek.blogfa.com

امید - خواب شاتوتی

http://www.qtek.blogfa.com/post-18.aspx

روز به نیمه رسیده بود ولی همچنان. آتش از آسمان می بارید. من کنج دنجی برگزیدم و زیر سایه ی شاه توت پیر حیاط. شاهد عشق بازی بانوی عالم تاب آسمان بودم با یک تکه ابر. چند لحظه بعد صدای سهمگینی در فضا پیچید وصورت من تر شد. من خسته از بازی های کودکانه ناگهان خوابم برد. در خواب داشتم می ساختم صندوقچه ای. جنس آن یادم نیست. هر چه داشت با من نسبتی و من الفتی با آن. عشق را احساس را غیرت ودرد ومحبت را. نام آن دل کردم و سینه ام را منزلش. وسپردم کلیدش را به زمان. طبق عادت می شدم جویا حال و روز آن گرانمایه امانت را.

qtek.blogfa.com

امید - لجن یاد تو:

http://www.qtek.blogfa.com/post-12.aspx

من و تو یکی شوریم. از هر شعله ای برتر. که هیچگاه شکست را بر ما چیرگی نیست. زیرا که از عشق روئینه تنیم". طبق معمول خواب بودم. و هنگامی که به این دنیا برگشتم. تکه کاغذی بالای سرم بود. که شباهت بیشتر به یک دسیسه می برد تا یک شعر. و امضائی از لب های هرزه ات پایش بود. چه دیر فهمیدم که تو حتی. شرافت کاغذ و قلم را هم به بازی گرفتی و صداقتشان را. و قلم را که به آزادگی شهره است. مثل خودت مزدور کردی. و خواستی سفیدی کاغذ را از آن بگیری. و بر تن سیه پوش پدر مرده ات کنی. و کشاندی من و آنها را به سیه چال دروغ.

qtek.blogfa.com

امید - تولد

http://www.qtek.blogfa.com/post-23.aspx

باز مرغ دل سوی تو می کشد پر وبال. باز شوق دیدنت بالا گرفت. به درازنای شب های سیاه دی و بهمن با تو. و چه بسیار سحرها دیدم،غمناک،بی آنکه یکدم خفته باشم-تنها. باری امشب خسته از زحمت بی حاصل روز. به پناه آمده ام سوی تو یک بار دگر. در بسته ی وصل تو از هرگز آغاز،رو به رویم باز هم. پنجه های آبرو دور گلویم سال هاست می فشارد آنرا. ترس از رسوایی،ترس از اتهام بی عاری. بغض من امشب اما ناگهان. با من امشب چیزی بگو. من دلم تنگ است اینجا و کنون. پیش از آنکه فردا یک بار دگر متولد بشوم. با من از امشب چیزی بگو.

qtek.blogfa.com

امید - شب بعد از یلدا

http://www.qtek.blogfa.com/post-13.aspx

شب بعد از یلدا. شب بعد از یلدا. با توام خوب گوش کن. تو که همه ی هستی منی. شاید این آخرین باریست که با تو به گپ نشسته ام. تو مرا یادت هست؟ یا بگویم که کی ام؟ منم آن کودک نا بالغ شاد. منم آن دل به وصالت بسته. منم آن زندگی اش رفته به باد. منم آن دست ز جانش شسته. دست در دامن اندوه و ملال روز و شب پیوسته. منم آن عاشق نا پخته ی خام. که ستاندی از او. شادی و کودکی و عشق و مقام. منم آنکس که روزی نامش بود : امید. تو چه نامم کردی؟ وقت رفتن تا کی. خنده بر من کردی؟ ماه ها می گذرد اما من. بعد از آن رفتن نا هنگامت.