7241.blogfa.com

setare-khamosh.blogfa.com

× × ×مـــــــــــاه مـــــــــــن × × × - چکاوک...

http://setare-khamosh.blogfa.com/post-73.aspx

یکی بود دیگری هم بود.با هم بودن. کجاي اين جنگل شب. پنهون مي شي خورشيدکم. پشت کدوم سد سکوت. پر مي کشي چکاوکم. چرا به من شک مي کنی. من که منم برای تو. لبریزم از عشق تو و. سرشارم از هوای تو. دست کدوم غزل بدم. پشت کدوم بهانه باز. پنهون کنم هق هقمو. گریه نمی کنم نرو. آه نمی کشم بشین. حرف نمی زنم بمون. بغض نمی کنم ببین. ترک نکن منو نرو. راهییه این سفر نشو. نزار که عشق من وتو. اینجا به اخر برسه. بری تو و مرگ منم. رفتن تو سر برسه. گریه نمی کنم نرو. آه نمی کشم بشین. حرف نمی زنم بمون. بغض نمی کنم ببین.

setare-khamosh.blogfa.com

× × ×مـــــــــــاه مـــــــــــن × × ×

http://setare-khamosh.blogfa.com/9305.aspx

یکی بود دیگری هم بود.با هم بودن. 30/1/93 جشن عروسیم بود. نمیدونم چرا اومدم اینجا و دارم مینویسم. فقط خواستم بگم سرنوشت هر کس به دست خودشه ، من الان خوشبختم. واقعا از زندگیم راضیم . همسرم رو دوست دارم. او هم خیلی منو دوست داره و از گل نازک تر بم نمیگه. هر چی بخوام واسم میخره و هر کاری میکنه تا ازش دلخور نشم. هیچ وقت بم دروغ نمیگه و به نظراتم احترام میزاره. اینا رو گفتم تا اگه روزی اتفاقی اینا رو خوندی خیالت راحت باشه . من خوشبختم. دوست دارم برم سر کار. ازمون بانک شرکت کردم. درد دل های خودم . فقط با من باش.

setare-khamosh.blogfa.com

× × ×مـــــــــــاه مـــــــــــن × × ×

http://setare-khamosh.blogfa.com/8911.aspx

یکی بود دیگری هم بود.با هم بودن. نزدیک تر از پیرهن. باور کنم یا نه، هرم نفس هاتو. ایثار تن سوز، نجیب دستاتو. لمس تنت خواب نیست! این روشنی از توست. بگو از آفتاب نیست. بگو که رویا نیست. بگو که بعد از این. جدایی با ما نیست. چگونه می توانم تو رابا کوله باری از رویا . کوله باری از رویا های نیمه تمام تنها بگزارم.چگونه می شود که بنویسم ازتو،از رویا های نا تمام در حالی که تو آنجا نباشی پس بیا با من باش. که بی تو رویا هایم معنا ندارد. رویا نوشت:.ومن هر لحظه پرم از واژه .از حرف از کلمه . من هر لحظه ام پر است.

setare-khamosh.blogfa.com

× × ×مـــــــــــاه مـــــــــــن × × ×

http://setare-khamosh.blogfa.com/8912.aspx

یکی بود دیگری هم بود.با هم بودن. نوشته شده در یکشنبه بیست و نهم اسفند 1389ساعت 19:3 توسط رویای شیرین. دلم به حال عشق مي سوزد. زمان می گذرد و در انتهای راه می فهمی چقدر حرف نگفته دردل باقی ماند. حرفهایی که می توانست راهی به سوی عشق باشد. حرفهای نا تمامی که در کوچه های بن بست زندگی اسیرند. ناگهان لحظه غربت می رسد و تو در میابی که چقدر زود دیر شده. به تکاپو می افتی .در غربت بیابان و در کوچ شبانه پرستوها. در لحظه وصال موج و ساحل دنبال عشق می گردیژ. دیر شده خیلی دیر. و یا شاید نمی فهمیدی. گیه کدم اما . چند رو...

setare-khamosh.blogfa.com

× × ×مـــــــــــاه مـــــــــــن × × × - گیه کـــــــــدم اما ...

http://setare-khamosh.blogfa.com/post-63.aspx

یکی بود دیگری هم بود.با هم بودن. گیه کدم اما . نوشته شده در پنجشنبه بیست و ششم اسفند ۱۳۸۹ساعت 23:33 توسط رویای شیرین. درد دل های خودم . ماه من غصه چرا؟ ماه من غصه نخور. روياهايت را رها مكن. بگذار هر روز رويايي باشد. بگذار هر روز دليلي باشد براي زندگي. ر وياهايت را رها مكن. ميدانم بسيار دشوار است. و گاهي ترديد مي كني كه به اين همه مي ارزد؟ به زندگي اعتماد كن. در آمدن آفتاب را بنگر و خدايت را ستايش كن. و من به تو ا يمان دارم. مطا لب این وبلاگ فقط وفقط واسه دل خودمه وهیچ مخاطبی نداره ). فقط با من باش.

setare-khamosh.blogfa.com

× × ×مـــــــــــاه مـــــــــــن × × × - ماه من غصه نخور...

http://setare-khamosh.blogfa.com/post-68.aspx

یکی بود دیگری هم بود.با هم بودن. ماه من غصه نخور. ماه من غصه نخور. زندگی جذر و مد داره. دنیامون یه عالمه آدمه خوب و بد داره. ماه من غصه نخور. همه که دشمن نمیشن. همه که پر ترک مثل تو و من نمیشن. ماه من غصه نخور. خیلی کم پیدا میشه کسی رو حرفش بمونه. ماه من غصه نخور. تر و تازه موندن گل ماله اشک شبنماس. ماه من غصه نخور. زندگی بی غم نمیشه. اونی که غصه نداشته باشه ادم نمیشه. ماه من غصه نخور. خیلیا تنهان مثل تو. خیلیا با زخمای زندگی آشنان مثل تو. ماه من غصه نخور. زندگی خوب داره و زشت. ماه من غصه نخور.

setare-khamosh.blogfa.com

× × ×مـــــــــــاه مـــــــــــن × × × - دلم گرفته...

http://setare-khamosh.blogfa.com/post-62.aspx

یکی بود دیگری هم بود.با هم بودن. دلم گرفته به اندازه وسعت تمام دلتنگي هاي عالم. شيشه قلبم آنقدر نازك شده كه با كو چكترين تلنگري ميشكند. دلم مي خواهد فر ياد بزنم ولي واژه اي نمي يابم كه عمق دردم را در فرياد. منعكس كند فريادي در اوج سكوت كه هميشه براي خودم سر داده ام. دلم به درد مي ايد وقتي سر نوشت را به نظاره مينشينم. كاش مي شد پرواز كنم. پروازي بي انتهاتا رسيدن به ابدييت. كاش مي شد در ميان هجوم بي رحمانه درد خودم را پيدا كنم. نفرين به بودن وقتي با درد همراه است. كاش اين بار هم كسي اشكهايم را نبيند.

setare-khamosh.blogfa.com

× × ×مـــــــــــاه مـــــــــــن × × × - من...........

http://setare-khamosh.blogfa.com/post-70.aspx

یکی بود دیگری هم بود.با هم بودن. من آن موجم که آرامش ندارم. به آسانی سر سازش ندارم. هميشه در گريز و در گذارم. نمی مانم به يکجا بی قرارم. سفر يعنی من و گستاخی من. هميشه رفتن و هرگز نماندن. هزاران ساحل و ناديده ديدن. به پرسش های بی پاسخ رسيدن. من از تبار دریا از نسل چشمه سارم. رها تر از رهایی حصار بی حصارم. ساحل حصار من نیست. پایان کار من نیست. همدرد و یار من نیست. کسی که یار من نیست در انتظار من نیست. صدای زنده بودن در خروشم. به ساحل چون می یایم خموشم. به هنگامی که دنیا فکر ما نیست. درد دل های خودم .

setare-khamosh.blogfa.com

× × ×مـــــــــــاه مـــــــــــن × × × - ماه من غصه چرا؟

http://setare-khamosh.blogfa.com/post-24.aspx

یکی بود دیگری هم بود.با هم بودن. ماه من غصه چرا؟ ماه من غصه چرا؟ آسمان را بنگر ،که هنوز ،بعد صدها شب و روز. مثل ان روز نخست. گرم و آبی و پر از مهر ،به ما می خندد! یا زمینی را که دلش از سردی شب های خزان. نه شکست و نه گرفت! بلکه از عاطفه لبریز شد و. نفسی از سر امید کشید. و در آغاز بهار ،دشتی از یاس سپید. تا بگوید که هنوز ،پر امنیت احساس خداست! تو مرا داری و من هر شب و روز،. ارزویم ،همه خوشبختی توست! دل به غم دادن و از یاس سخن هاگفتن. کار آنهایی نیست ،که خدا را دارند. غم و اندوه ،اگر هم روزی ،مثل باران بارید.

setare-khamosh.blogfa.com

× × ×مـــــــــــاه مـــــــــــن × × × - دلم به حال عشق مي سوزد...

http://setare-khamosh.blogfa.com/post-65.aspx

یکی بود دیگری هم بود.با هم بودن. دلم به حال عشق مي سوزد. زمان می گذرد و در انتهای راه می فهمی چقدر حرف نگفته دردل باقی ماند. حرفهایی که می توانست راهی به سوی عشق باشد. حرفهای نا تمامی که در کوچه های بن بست زندگی اسیرند. ناگهان لحظه غربت می رسد و تو در میابی که چقدر زود دیر شده. به تکاپو می افتی .در غربت بیابان و در کوچ شبانه پرستوها. در لحظه وصال موج و ساحل دنبال عشق می گردیژ. دیر شده خیلی دیر. هر روز دوست داشتن را به فردا می انداختی و حالا می بینی دیگر فردایی وجود ندارد. و یا شاید نمی فهمیدی.