7272.blogfa.com

dustet-daram-zendegi.blogfa.com

یاد ته میگفتی دوست دارم زندگی - عشق مال قصه هاست

http://www.dustet-daram-zendegi.blogfa.com/post-101.aspx

یاد ته میگفتی دوست دارم زندگی. با تو زندگی میکنم در قلب خودم. عشق مال قصه هاست. وقتی گریه کردیم همه گفتند بچه ای وقتی خندیدیم گفتند دیوونه ای. جدی بودیم گفتند مغروری. شوخی کردیم گفتند سنگین باش. سنگین بودیم گفتند افسرده ای. حرف زدیم گفتند پر حرفی. ساکت شدیم گفتند عاشقی. حالا که میگیم عاشقیم . همه میگن اشتباست عشق مال قصه هاست. نوشته شده در ۸۹/۰۷/۱۳ساعت 7 توسط زندگی. اول میگم که طرف راست پایین و ببین امتیاز یادت نره. رو ستاره ها هم کلیک کن ممنون میشم. از جدا شدن نوشتی. رو تن زخمی هر برگ. گریه کردم و نوشتم.

dustet-daram-zendegi.blogfa.com

یاد ته میگفتی دوست دارم زندگی - زندگی با محبت

http://www.dustet-daram-zendegi.blogfa.com/post-93.aspx

یاد ته میگفتی دوست دارم زندگی. با تو زندگی میکنم در قلب خودم. وقتی ۱۵ سالت بود و من بهت گفتم که دوستت دارم صورتت از شرم قرمز شد و سرت رو به زیر انداختی و لبخند زدی. وقتی که ۲۰ سالت بود و من بهت گفتم که دوستت دارم. سرت رو روی شونه هام گذاشتی و دستم رو تو دستات گرفتی انگار از این که منو از دست بدی وحشت داشتی. وقتی که ۲۵ سالت بود و من بهت گفتم که دوستت دارم . صبحانه مو آماده کردی وبرام آوردی .پیشونیم رو بوسیدی و. گفتی بهتره عجله کنی .داره دیرت می شه . بعد از کارت زود بیا خونه. تو درسها به بچه مون کمک کنی .

dustet-daram-zendegi.blogfa.com

یاد ته میگفتی دوست دارم زندگی - تا قیامت

http://www.dustet-daram-zendegi.blogfa.com/post-91.aspx

یاد ته میگفتی دوست دارم زندگی. با تو زندگی میکنم در قلب خودم. من میگم بهم نگاه کن. تو میگی که جون فدا کن. من میگم چشمات قشنگه. تو میگی دنیا دو رنگه. من میگم دلم اسیره. تو میگی که خیلی دیره. من میگم چشمات و واکن. تو میگی من و رها کن. من میگم قلبم رو نشکن. تو میگی من می شکنم من؟ من میگم دلم رو بردی. تو میگی به من سپردی؟ من میگم دلم شکسته است. تو میگی خوب میشه خسته است. من میگم بمون همیشه. تو میگی ببین نمی شه. من میگم تنهام می ذاری. تو میگی طاقت نداری. من میگم تنهایی سخته. تو میگی این دست بخته. ناممکن ترین ...

dustet-daram-zendegi.blogfa.com

یاد ته میگفتی دوست دارم زندگی - دخترک وپسرک

http://www.dustet-daram-zendegi.blogfa.com/post-98.aspx

یاد ته میگفتی دوست دارم زندگی. با تو زندگی میکنم در قلب خودم. ولی چشمان مادرش پر از اشک می شود! دخترک با نگرانی از پدر می خواهد؟ ولی پدر جرات سر بلند کردن ندارد! دختر که نگران می شود با التماس از پدر و مادر خود می خواهد که اگر چیزی هست به دخترک بگویند. پدر با شرمساری می گویید یادت هست 3 سال پیش پسری بود که می گفت عاشقت هست و من به تو گفتم که او تو را ترک کرده و سراغ دختری دیگر رفته؟ دخترک که متوجه شده بود با گریه گفت: اون عاشقم بود و هیچوقت من رو ترک نکرد درسته؟ نوشته شده در ۸۹/۰۶/۱۰ساعت 21 توسط زندگی.

dustet-daram-zendegi.blogfa.com

یاد ته میگفتی دوست دارم زندگی - جدای

http://www.dustet-daram-zendegi.blogfa.com/post-96.aspx

یاد ته میگفتی دوست دارم زندگی. با تو زندگی میکنم در قلب خودم. خدا چرا اخه هر چی که دوست دارم ازم میگیری. خدا سپردمش دسته تو. نوشته شده در ۸۹/۰۶/۱۰ساعت 8 توسط زندگی. اول میگم که طرف راست پایین و ببین امتیاز یادت نره. رو ستاره ها هم کلیک کن ممنون میشم. از جدا شدن نوشتی. رو تن زخمی هر برگ. گریه کردم و نوشتم. نازنیم یا تو یا مرگ. به تو گفتم باورم کن. میون این همه دیوار. تو با خنده ای نوشتی. من دل زخمی هستم زخمي تو اعماق قلبم هست. بزرگتر از اونيکه تا حالا ديدي. به خون و رنگش نگاه کن. تنها چیزی که این روزا.

dustet-daram-zendegi.blogfa.com

یاد ته میگفتی دوست دارم زندگی - عید فطر

http://www.dustet-daram-zendegi.blogfa.com/post-100.aspx

یاد ته میگفتی دوست دارم زندگی. با تو زندگی میکنم در قلب خودم. عید را به تمام مسلمانها پیشا پیش تبریک میگویم. نوشته شده در ۸۹/۰۶/۱۷ساعت 18 توسط زندگی. اول میگم که طرف راست پایین و ببین امتیاز یادت نره. رو ستاره ها هم کلیک کن ممنون میشم. از جدا شدن نوشتی. رو تن زخمی هر برگ. گریه کردم و نوشتم. نازنیم یا تو یا مرگ. به تو گفتم باورم کن. میون این همه دیوار. تو با خنده ای نوشتی. من دل زخمی هستم زخمي تو اعماق قلبم هست. بزرگتر از اونيکه تا حالا ديدي. به خون و رنگش نگاه کن. تنها چیزی که این روزا. هفته سوم مهر ۱۳۸۹.

dustet-daram-zendegi.blogfa.com

یاد ته میگفتی دوست دارم زندگی -

http://www.dustet-daram-zendegi.blogfa.com/post-103.aspx

یاد ته میگفتی دوست دارم زندگی. با تو زندگی میکنم در قلب خودم. نوشته شده در ۸۹/۰۷/۱۵ساعت 4 توسط زندگی. اول میگم که طرف راست پایین و ببین امتیاز یادت نره. رو ستاره ها هم کلیک کن ممنون میشم. از جدا شدن نوشتی. رو تن زخمی هر برگ. گریه کردم و نوشتم. نازنیم یا تو یا مرگ. به تو گفتم باورم کن. میون این همه دیوار. تو با خنده ای نوشتی. من دل زخمی هستم زخمي تو اعماق قلبم هست. بزرگتر از اونيکه تا حالا ديدي. به خون و رنگش نگاه کن. تنها چیزی که این روزا. اون کسی که همین الان. درجه یکه چون تو دوستش داری و بهش نظر کردی.

dustet-daram-zendegi.blogfa.com

یاد ته میگفتی دوست دارم زندگی - تسلیت میگم

http://www.dustet-daram-zendegi.blogfa.com/post-95.aspx

یاد ته میگفتی دوست دارم زندگی. با تو زندگی میکنم در قلب خودم. نوشته شده در ۸۹/۰۶/۰۹ساعت 22 توسط زندگی. اول میگم که طرف راست پایین و ببین امتیاز یادت نره. رو ستاره ها هم کلیک کن ممنون میشم. از جدا شدن نوشتی. رو تن زخمی هر برگ. گریه کردم و نوشتم. نازنیم یا تو یا مرگ. به تو گفتم باورم کن. میون این همه دیوار. تو با خنده ای نوشتی. من دل زخمی هستم زخمي تو اعماق قلبم هست. بزرگتر از اونيکه تا حالا ديدي. به خون و رنگش نگاه کن. تنها چیزی که این روزا. اون کسی که همین الان. درجه یکه چون تو دوستش داری و بهش نظر کردی.

dustet-daram-zendegi.blogfa.com

یاد ته میگفتی دوست دارم زندگی - داستانی غمگین

http://www.dustet-daram-zendegi.blogfa.com/post-102.aspx

یاد ته میگفتی دوست دارم زندگی. با تو زندگی میکنم در قلب خودم. نوشته شده در ۸۹/۰۷/۱۳ساعت 7 توسط زندگی. اول میگم که طرف راست پایین و ببین امتیاز یادت نره. رو ستاره ها هم کلیک کن ممنون میشم. از جدا شدن نوشتی. رو تن زخمی هر برگ. گریه کردم و نوشتم. نازنیم یا تو یا مرگ. به تو گفتم باورم کن. میون این همه دیوار. تو با خنده ای نوشتی. من دل زخمی هستم زخمي تو اعماق قلبم هست. بزرگتر از اونيکه تا حالا ديدي. به خون و رنگش نگاه کن. تنها چیزی که این روزا. اون کسی که همین الان. درجه یکه چون تو دوستش داری و بهش نظر کردی.

dustet-daram-zendegi.blogfa.com

یاد ته میگفتی دوست دارم زندگی

http://www.dustet-daram-zendegi.blogfa.com/89073.aspx

یاد ته میگفتی دوست دارم زندگی. با تو زندگی میکنم در قلب خودم. خسته شدم از این سکوت (حرف دلم). در سکوتم نشسته ام و به اطرافم نگاه میکنم و به روز هایی که گذشت فکر میکنم. روزهایی که به سرعت رفت به خاطره تبدیل شد. دیگه دلخوشی جز دفتر تنهایی ندارم. دفتری که یکی یکی برگ هاش با خاطره ها پر شده. به خودم می گم چطور که دفتر طاقت غصه هام رو در بیارم. یکی یکی برگهاشو ورق می زنم هر چی بیشتر به آخرش نزدیک می شم تنهاییم بیشتر بیشتر می شه . نمی دونم چرا توی این سکوت منتظرم. حس انتظاری که برای خودم هم تازگی داره. تنها چی...