77-70.blogfa.com

antyeshgh.blogfa.com

آنــتـــــــــــی عشـــ♥ــق - حـــــــــــــــالم بهم میخوره

http://www.antyeshgh.blogfa.com/post/128/حـــــــــــــــالم-بهم-میخوره

دنیا اگر مردونگی داشت.اسمش دخترونه نبود! ح الم بهم می خوره از. هایی که فکرشون دختر. حال بهم می خوره از پسر هایی. که حتی به دخترای چ ادری. هم رحم نمی کنن. بهم می خوره از دختر هایی که ده قلم آرایش می کنن. بهم می خوره از دخ تر. کوچکترشون رو می پوشن. تا که یه مشت آش غال. از دخترهای صف بسته پای تلفتن عمومی بهم میخوره. از رنگ رژ تن دشون. از بچگیتشون بتهم می خوره. از سرفه های پسراموقع سی گار. کشیدنشون بهم می خوره. از دروغ هایی که به خانواده هاشون میگن بهم میخوره. حالم از اون برادری که هر غلطی بخواد. هر چند که ش...

antyeshgh.blogfa.com

آنــتـــــــــــی عشـــ♥ــق - تـــــــــــنــــــهـــــــــایی

http://www.antyeshgh.blogfa.com/post/111/تـــــــــــنــــــهـــــــــایی-

دنیا اگر مردونگی داشت.اسمش دخترونه نبود! خودت بنویسیو خودت هم خوشت بیاد! دوشنبه سیزدهم آبان ۱۳۹۲ 13:54 آناهیتا. زمان گذشت بدون توجه به چیزهای کوچکی که کم هم نبودند. چیزهای کوچکی که حداقل می توانستند تحمل کردن زندگی را آسان تر کنند. و من خیلی دیر این را فهمیدم. هر چند که شاید هنوز هم پشت این همه سیاهی. کسی ، چیزی پیدا شود که نام من را از یاد نبرده باشد. دست نوشته های آرام. یه مغز در رفته. دل نوشته های تنها ترین دختر. م ن پ س ر ب دے نیست م. بچه با معرفت تهران. همه چیز همه چیز. اشکان و آبجی مریمش.

antyeshgh.blogfa.com

آنــتـــــــــــی عشـــ♥ــق - any eshgh

http://www.antyeshgh.blogfa.com/post/37/any-eshgh

دنیا اگر مردونگی داشت.اسمش دخترونه نبود! دوشنبه پنجم فروردین ۱۳۹۲ 9:25 آناهیتا. زمان گذشت بدون توجه به چیزهای کوچکی که کم هم نبودند. چیزهای کوچکی که حداقل می توانستند تحمل کردن زندگی را آسان تر کنند. و من خیلی دیر این را فهمیدم. هر چند که شاید هنوز هم پشت این همه سیاهی. کسی ، چیزی پیدا شود که نام من را از یاد نبرده باشد. دست نوشته های آرام. یه مغز در رفته. دل نوشته های تنها ترین دختر. م ن پ س ر ب دے نیست م. بچه با معرفت تهران. همه چیز همه چیز. اشکان و آبجی مریمش. درهم بر هم مریم جون. پسر ابری: شروع دوباره.

antyeshgh.blogfa.com

آنــتـــــــــــی عشـــ♥ــق - خدایا خسته ام

http://www.antyeshgh.blogfa.com/post/116/خدایا-خسته-ام

دنیا اگر مردونگی داشت.اسمش دخترونه نبود! از غریبه بودن بین این آدم ها از بے کسے از این که. آدم های اطرافم نیستم. از اینکه همه تا میفهمن از خودشون نیستم رفتارشون باهام عوض میشه. تو با من باش. . چهارشنبه ششم آذر ۱۳۹۲ 16:17 آناهیتا. زمان گذشت بدون توجه به چیزهای کوچکی که کم هم نبودند. چیزهای کوچکی که حداقل می توانستند تحمل کردن زندگی را آسان تر کنند. و من خیلی دیر این را فهمیدم. هر چند که شاید هنوز هم پشت این همه سیاهی. کسی ، چیزی پیدا شود که نام من را از یاد نبرده باشد. دست نوشته های آرام. یه مغز در رفته.

antyeshgh.blogfa.com

آنــتـــــــــــی عشـــ♥ــق - ایــــــــن قـــــــدر مـــــــــرا از رفــتـنـــت نتــــــــرســــــان …

http://www.antyeshgh.blogfa.com/post/124/ایــــــــن-قـــــــدر-مـــــــــرا-از-رفــتـنـــت-نتــــــــرســــــان-…

دنیا اگر مردونگی داشت.اسمش دخترونه نبود! این قدر مرا از رفتنت نترسان. این قدر مرا از رفتنت. ت می خواست نه بهانه. می خواهی بروی ب رو. بلند می گویم به درک که رفتی. پنجشنبه دهم بهمن ۱۳۹۲ 8:50 آناهیتا. زمان گذشت بدون توجه به چیزهای کوچکی که کم هم نبودند. چیزهای کوچکی که حداقل می توانستند تحمل کردن زندگی را آسان تر کنند. و من خیلی دیر این را فهمیدم. هر چند که شاید هنوز هم پشت این همه سیاهی. کسی ، چیزی پیدا شود که نام من را از یاد نبرده باشد. دست نوشته های آرام. یه مغز در رفته. دل نوشته های تنها ترین دختر.

antyeshgh.blogfa.com

آنــتـــــــــــی عشـــ♥ــق -

http://www.antyeshgh.blogfa.com/post/110

دنیا اگر مردونگی داشت.اسمش دخترونه نبود! گاهی وقتا میشه آدم دلش می گیره. می خواد با یکی درد و دل کنه بهش بگه چی تو دلشه اما یا کسی را نداره بهش حرف دلش را. بزنه یا اینکه نمی تونه به کسی بگه. انوقت هست که آرزوی مرگ میکنه. دوشنبه سیزدهم آبان ۱۳۹۲ 13:51 آناهیتا. زمان گذشت بدون توجه به چیزهای کوچکی که کم هم نبودند. چیزهای کوچکی که حداقل می توانستند تحمل کردن زندگی را آسان تر کنند. و من خیلی دیر این را فهمیدم. هر چند که شاید هنوز هم پشت این همه سیاهی. کسی ، چیزی پیدا شود که نام من را از یاد نبرده باشد.

antyeshgh.blogfa.com

آنــتـــــــــــی عشـــ♥ــق -

http://www.antyeshgh.blogfa.com/post/125

دنیا اگر مردونگی داشت.اسمش دخترونه نبود! وقتی دلم س وخت. تازه دلش خن ک شد. پنجشنبه دهم بهمن ۱۳۹۲ 8:52 آناهیتا. زمان گذشت بدون توجه به چیزهای کوچکی که کم هم نبودند. چیزهای کوچکی که حداقل می توانستند تحمل کردن زندگی را آسان تر کنند. و من خیلی دیر این را فهمیدم. هر چند که شاید هنوز هم پشت این همه سیاهی. کسی ، چیزی پیدا شود که نام من را از یاد نبرده باشد. دست نوشته های آرام. یه مغز در رفته. دل نوشته های تنها ترین دختر. م ن پ س ر ب دے نیست م. بچه با معرفت تهران. همه چیز همه چیز. اشکان و آبجی مریمش.

antyeshgh.blogfa.com

آنــتـــــــــــی عشـــ♥ــق - بفهم لطفا

http://www.antyeshgh.blogfa.com/post/108/بفهم-لطفا

دنیا اگر مردونگی داشت.اسمش دخترونه نبود! وقتی کسی به عشقش. باش و فقط مال من باش! باید فقط منو ببینه. بفهم لطفا . . دوشنبه سیزدهم آبان ۱۳۹۲ 13:47 آناهیتا. زمان گذشت بدون توجه به چیزهای کوچکی که کم هم نبودند. چیزهای کوچکی که حداقل می توانستند تحمل کردن زندگی را آسان تر کنند. و من خیلی دیر این را فهمیدم. هر چند که شاید هنوز هم پشت این همه سیاهی. کسی ، چیزی پیدا شود که نام من را از یاد نبرده باشد. دست نوشته های آرام. یه مغز در رفته. دل نوشته های تنها ترین دختر. م ن پ س ر ب دے نیست م. بچه با معرفت تهران.

antyeshgh.blogfa.com

آنــتـــــــــــی عشـــ♥ــق - خـــــــ×ـــــــــدا...!!!!!

http://www.antyeshgh.blogfa.com/post/107/خـــــــ×ـــــــــدا-

دنیا اگر مردونگی داشت.اسمش دخترونه نبود! آسمانت چه مزه ايست؟ خسته شدم از بس زمين خوردم! دوشنبه سیزدهم آبان ۱۳۹۲ 13:24 آناهیتا. زمان گذشت بدون توجه به چیزهای کوچکی که کم هم نبودند. چیزهای کوچکی که حداقل می توانستند تحمل کردن زندگی را آسان تر کنند. و من خیلی دیر این را فهمیدم. هر چند که شاید هنوز هم پشت این همه سیاهی. کسی ، چیزی پیدا شود که نام من را از یاد نبرده باشد. دست نوشته های آرام. یه مغز در رفته. دل نوشته های تنها ترین دختر. م ن پ س ر ب دے نیست م. بچه با معرفت تهران. همه چیز همه چیز.

antyeshgh.blogfa.com

آنــتـــــــــــی عشـــ♥ــق - حرفم با شماست:

http://www.antyeshgh.blogfa.com/post/114/حرفم-با-شماست-

دنیا اگر مردونگی داشت.اسمش دخترونه نبود! که دل صاف و ساده و مهربونی داری. دل نبند به جمله هایی مثل:. تا ابد کنارت میمونم. تو بری من میمیرم. اینا همش. کشکه. دوشنبه سیزدهم آبان ۱۳۹۲ 13:56 آناهیتا. زمان گذشت بدون توجه به چیزهای کوچکی که کم هم نبودند. چیزهای کوچکی که حداقل می توانستند تحمل کردن زندگی را آسان تر کنند. و من خیلی دیر این را فهمیدم. هر چند که شاید هنوز هم پشت این همه سیاهی. کسی ، چیزی پیدا شود که نام من را از یاد نبرده باشد. دست نوشته های آرام. یه مغز در رفته. دل نوشته های تنها ترین دختر.