7manbar.blogfa.com

sokootesefid.persianblog.ir

خارج نشینی - نامه به سحر

http://sokootesefid.persianblog.ir/post/57

خیلی از حرفها را نباید بزنم. اما . خدایی که وجود نداشت. از تو می نویسم. یه کم هوای تازه. مجموعه نامههای روزهای دور. نویسنده: a - شنبه ٢۳ آذر ۱۳٩٢. انگار حشره ای پشک پلک های من تخم گذاشته که نمی بینم. که شعورم زیر سوال می رود وقتی می بینم کسی می پرسد آیا در زندگی امروزهایم مشکلی ندارم؟ کسانی هستند که امروزهایم را پر کرده اند. از رابطه با من لذت می برند ووقتی می روند من دکمه های لباسشان را می بندم. پی نوشت: نوشتنم می آید. تایپ نمی کنم.

sokootesefid.persianblog.ir

امروزهایم - نامه به سحر

http://sokootesefid.persianblog.ir/post/59

خیلی از حرفها را نباید بزنم. اما . خدایی که وجود نداشت. از تو می نویسم. یه کم هوای تازه. مجموعه نامههای روزهای دور. نویسنده: a - جمعه ٧ شهریور ۱۳٩۳. پنداری پهلونشین تو مانده ام. پنداری حیاط خانه کوچک شده، اینقدر که گلویم را می فشارد. دوربینم و ست لنزهایم را فروختم چون آوازه عکاسی از کافی پارتی های لزج به دانشگاه هم رسیده بود. شاید باید کمی دورخیز کنم. بعد از سپتامبر و گرفتم یک مدرک دیگر که قابش کنم روی دیوار کوبیکل اداره و بزنم توی چشم همکارها. بعدی هم آخر سال قبل از کریسمس و بعدی هم.

sokootesefid.persianblog.ir

خانه ها - نامه به سحر

http://sokootesefid.persianblog.ir/post/47

خیلی از حرفها را نباید بزنم. اما . خدایی که وجود نداشت. از تو می نویسم. یه کم هوای تازه. مجموعه نامههای روزهای دور. نویسنده: a - پنجشنبه ٢٦ امرداد ۱۳٩۱. نفرین به زمینی که وادارم می کند قلم جدیدی با موکت بر تیز کنم، لیقه ها را غرق دوات سرخ تازه کنم و سیاه مشقم همین بیت شعر باشد که: به یاد آرزوهایی که می میرند.سکوتی می کنم سنگین تر از فریاد. انا للله وانا الیه راجعون.وبسم الله الرحمن الرحیم.

sokootesefid.persianblog.ir

شعر تازه - نامه به سحر

http://sokootesefid.persianblog.ir/post/56

خیلی از حرفها را نباید بزنم. اما . خدایی که وجود نداشت. از تو می نویسم. یه کم هوای تازه. مجموعه نامههای روزهای دور. نویسنده: a - شنبه ٢٦ امرداد ۱۳٩٢. دلم می خواست رو در روی او می گفتم: همسرتان دیشب پیش من بود آقای حسام.

sokootesefid.persianblog.ir

نامه به سحر

http://sokootesefid.persianblog.ir/archive

خیلی از حرفها را نباید بزنم. اما . خدایی که وجود نداشت. از تو می نویسم. یه کم هوای تازه. مجموعه نامههای روزهای دور. 1670;هارشنبه ۱٧ شهریور ۱۳٩٥. 1662;نجشنبه ٧ آبان ۱۳٩٤. 1583;وشنبه ٦ مهر ۱۳٩٤. 1740;کشنبه ٢٩ شهریور ۱۳٩٤. 1580;معه ٧ شهریور ۱۳٩۳. 1740;کشنبه ٢٥ اسفند ۱۳٩٢. 1588;نبه ٢۳ آذر ۱۳٩٢. 1588;نبه ٢٦ امرداد ۱۳٩٢. 1587;ه‌شنبه ۱٧ اردیبهشت ۱۳٩٢. 1740;کشنبه ٢٠ اسفند ۱۳٩۱. 1580;معه ٢٠ بهمن ۱۳٩۱. 1740;کشنبه ۳ دی ۱۳٩۱. خدایی که وجود نداشت. از تو می نویسم. همین که نمی دانی. می نویسم که یادم نرود. 1588;ن&...

sokootesefid.persianblog.ir

کمی درددل - نامه به سحر

http://sokootesefid.persianblog.ir/post/44

خیلی از حرفها را نباید بزنم. اما . خدایی که وجود نداشت. از تو می نویسم. یه کم هوای تازه. مجموعه نامههای روزهای دور. نویسنده: a - جمعه ۱٦ تیر ۱۳٩۱. و اینجوری است. دست راست مشغول تایپ سه انگشتی، دست چپ درگیر هم زدن چای یا خاراندن یک جای بدنم.نمی دانم چرا بیشتر کارها را با دست چپ می کنم. یادم هست از بچگی چپ دست بودم اما معلم با شلنگ کاری کرد با دست راست بنویسم.توی باشگاه هم علی چپ گارد بودم.شاید بخاطر همین تنها باری که مهمان شهرتان بودم جای انگشتهایم روی طرف راست صورت خواب آلودت ماند.

sokootesefid.persianblog.ir

تتو - نامه به سحر

http://sokootesefid.persianblog.ir/post/53

خیلی از حرفها را نباید بزنم. اما . خدایی که وجود نداشت. از تو می نویسم. یه کم هوای تازه. مجموعه نامههای روزهای دور. نویسنده: a - جمعه ٢٠ بهمن ۱۳٩۱. و قامتم کفاف دیدن تو را نداد. پی نوشت: ممنون از همه دوستانی که تولد عزیزترینم را تبریک گفتند.

sokootesefid.persianblog.ir

مسجد - نامه به سحر

http://sokootesefid.persianblog.ir/post/48

خیلی از حرفها را نباید بزنم. اما . خدایی که وجود نداشت. از تو می نویسم. یه کم هوای تازه. مجموعه نامههای روزهای دور. نویسنده: a - یکشنبه ٢٦ شهریور ۱۳٩۱. دردی است غیر مردن کانرا دوا نباشد. صدای علیرضا عصار توی اتاق می پیچد ومن خرده شیشه های قوری پیرکس را از کف آشپزخانه جمع می کنم. آخرین چای دم کشیده توی فلاسک فس فس می کند ومن از خودم می پرسم اگر توی دفترهایم نمی نوشتم چند بار مهمان رختخواب تنهایی من شده بودی آیا این قوری زنده مانده بود؟

sokootesefid.persianblog.ir

از تو می نویسم - نامه به سحر

http://sokootesefid.persianblog.ir/post/45

خیلی از حرفها را نباید بزنم. اما . خدایی که وجود نداشت. از تو می نویسم. یه کم هوای تازه. مجموعه نامههای روزهای دور. از تو می نویسم. نویسنده: a - یکشنبه ٢٥ تیر ۱۳٩۱. بین خاطرات روزهای درد وشاه عبدالعظیم وخنده های بی پایان تو کدام را باید بنویسم؟ به قول آلبر کامو همیشه روزهایی هست که در آن روزها انسان کسانی را که روزی دوست داشته غریبه می یابد.همین.

sokootesefid.persianblog.ir

بیزاری - نامه به سحر

http://sokootesefid.persianblog.ir/post/49

خیلی از حرفها را نباید بزنم. اما . خدایی که وجود نداشت. از تو می نویسم. یه کم هوای تازه. مجموعه نامههای روزهای دور. نویسنده: a - شنبه ٢٢ مهر ۱۳٩۱. بیزار بودم شاید از همه چیز آن خانه، از اینکه پاهایم همیشه یخ بزند توی اتاقم، از اینکه حتما باید آب انار می خریدم که تو را بکشانم توی اتاقم، از اینکه هر وقت من خوابم باران ببارد ووقتی بیدار شوم خبری از بارش باران نباشد، از اینکه نتوانم این همه حرف که روی کاغذ نوشته ام تایپ کنم، چون حالا دیگر دردی را دوا نمی کنند.