82barbadrafte.persianblog.ir

saman1363.persianblog.ir

حـــــرفـــا ـی مـــــــن

http://saman1363.persianblog.ir/1390/7

نبوغ ملک الشعراء بهار. پدر محمد تقی بهار نیز مانند خود او لقب ملک الشعرایی داشته است. وقتی بهار جوان بعد از مرگ پدر مطرح شد و مدعی عنوان ملک الشعرایی، برخی در قوت طبع شعر او تردید کردند و او را به امتحانی بسیار دشوار مکلف نمودند. امتحان از این قرار بود که بهار می‌بایست در مجلسی حضور پیدا کند و با واژه‌هایی که به او گفته می‌شد، از خود رباعی بسراید که دربرگیرنده همۀ آن واژه ها باشد. اولین سری واژه‌ها از این قرار بود:. خروس ، انگور ، درفش ، سنگ. و بهار اینچنین سرود :. صبح برخیز ای دوست. فکن در رگ و پوست.

nas71.blogfa.com

کمی متفاوت - می خوام یه کاری بکنم!

http://www.nas71.blogfa.com/post-23.aspx

می خوام یه کاری بکنم! مي خوام يه قصري بسازم پنجره هاش آبي باشه. من باشم و تو باشي يك شب مهتابي باشه. مي خوام يه كاري بكنم شايد بگي دوسم داري. مي خوام يه حرفي بزنم كه ديگه تنهام نذاري. مي خوام برات از آسمون ياساي خوشبو بچينم. مي خوام شبا عكس تو رو تو خواب گل ها ببينم. مي خوام كه جادوت بكنم هميشه پيشم بموني. از تو كتاب زندگيم يه حرف رنگي بخوني. امشب مي خوام براي تو يه فال حافظ بگيرم. اگر كه خوب در نيومد به احترامت بميرم. امشب مي خوام تا خود صبح فقط برات دعا كنم. براي خوشبخت شدنت خدا خدا خدا كنم. بگو دوسم د...

saman1363.persianblog.ir

خودکشی – اعتراض بزرگ - حـــــرفـــا ـی مـــــــن

http://saman1363.persianblog.ir/post/22

چون در این دایره ی جبر بارزترین ویژگی آدم ها اعتراض است نه سرسپردگی و بندگی. برای همین در طول تاریخ از انسان بدوی به انسان مدرن تغییر کرده ایم. اما گاهی سعی انسانی کجا و جبر دنیایی کجا؟ نه اینکه منظورم این باشد که انسان باید دست از تلاش و کوشش برای ساختن دنیایی بهتر بکشند ولی گاهی برای کسی همه ی راه ها بسته است چه چاره ای وجود دارد؟ چرا حالا که سرانجام هر اعتراضی به جایی نرسید به فکر و انجام اعتراض بزرگ نباشد؟ چرا بی خیال این سرمایه ی بزرگ انتخاب بشوند؟ مگر حتی در متون دینی نگفته اند انسان مختار است؟

bimaram.blogfa.com

عشق بی مرام - چه ميخواهي؟

http://bimaram.blogfa.com/post-47.aspx

مرا از این که می بینی پریشان تر چه می خواهی؟ از این آتش به جز یک مشت خاکستر چه می خواهی؟ بیا این اوج ، این پرواز ، این هم پر، چه می خواهی؟ می بری با مستی. بیا این چشم ها ، این گونه های تر، چه می خواهی؟ بیا ، این تیغ، این شمشیر ، این هم سر ، چه می خواهی؟ از این ضحاک در خون مرده ، آهنگر چه می خواهی؟ بگو دیگر عزیز من ، بگو دیگر چه می خواهی؟ نوشته شده در چهارشنبه بیست و هفتم بهمن ۱۳۸۹ساعت 22:9 توسط A&M. می روم اما بدان یک سنگ هم خواهد شکست. آنچنان که تارو پود قلب من از هم گسست. فقط من و تنهايي. حرف های خیس .

bimaram.blogfa.com

عشق بی مرام - اين چه عشقيست .............

http://bimaram.blogfa.com/post-54.aspx

اين چه عشقيست . ا ین چه عشقی ست که در دل دارم. من از این عشق چه حاصل دارم. می گریزی زمن و در طلبت. بازهم، کوشش باطل دارم. باز لبهای عطش کرده. تو را می جوید. و با هر طپشی. قصه ی عشق تو را می گوید. نوشته شده در دوشنبه شانزدهم اسفند ۱۳۸۹ساعت 14:46 توسط A&M. می روم اما بدان یک سنگ هم خواهد شکست. آنچنان که تارو پود قلب من از هم گسست. می روم با زخم هایی مانده از یک سال سرد. آن همه برفی که آمد آشیانم را شکست. می روم اما نگویی بی وفا بود و نماند. از هجوم سایه ها دیگر نگاهم خسته است. فقط من و تنهايي. حرف های خیس .

bimaram.blogfa.com

عشق بی مرام - ...

http://bimaram.blogfa.com/post-53.aspx

نگذارید که بی باده بمانم گاهی. نگذارید که از سینه برآرم آهی. تا که جان دارم واز سینه برآید نفسم. نگذارید که بی باده سرآید نفسم. همه جا هر شب وهر روز شرابم بدهید. آخرین لحظه عمرم می نابم بدهید. وقت مردن بگذارید مرا داخل یک تابوتی. تخته هایش همه از جنس رز یاقوتی. مرد غسال مرا سیر شرابش بدهید. مست ومست از همه جا حال خرابش بدهید. هر که پرسید که مرده ست؟ از می خالص انگور خرابش بکنید. به نمازم مگذارید بیاید واعظ. پیر میخانه بخواند غزلی از حافظ. جای تلقین به بالای سرم دف بزنید. شاهدی رقص کند جمله شما کف بزنید.

bimaram.blogfa.com

عشق بی مرام

http://bimaram.blogfa.com/9102.aspx

کاش عشق را از پلک های خود می آموختیم. پلک هایی که تا وقتی خون. در رگ هایشان جاری است هردم برهم بوسه می زنند. پلک هایی که از سحر تا پاسی از شب. برای در آغوش کشیدن هم لحظه شماری می کنند. پلک هایی که حتی برای دقیقه ای کوتاه هم نمی توانند. دوری از یکدیگر را تاب بیاورند پلک هایی که. در لحظه مرگ هم در آغوش یکدیگر جان می دهند. عشق را باید از آن ها آموخت! نوشته شده در پنجشنبه چهاردهم اردیبهشت ۱۳۹۱ساعت 13:31 توسط A&M. هر کی اومد تو زندگیم.میبردمش تا آسمون. امروز میشد رفیق راه.فردا واسم بلای جون. در ازدحام بی کسی.

bimaram.blogfa.com

عشق بی مرام - روز مرگم

http://bimaram.blogfa.com/post-49.aspx

روز مرگم.هر که شیون کند از دور و برم دور کنید. همه را مست و خراب از می انگور کنید. مزد غسال مرا سیر شرابش بدهید. مست مست از همه جا.حال خرابش بدهید. بر مزارم مگذارید بیاید واعظ. پیر میخانه بخواند غزلی از حافظ. جای تلقین به بالای سرم دف بزنید. شاهدی رقص کند جمله شما کف بزنید. روز مرگم وسط سینه من چاک زنید. اندرون دل من یک قلم تاک زنید. روی قبرم بنویسید وفادار برفت. آن جگر سوخته.خسته از این دار برفت. نوشته شده در شنبه سی ام بهمن ۱۳۸۹ساعت 0:23 توسط A&M. می روم اما بدان یک سنگ هم خواهد شکست. فقط من و تنهايي.

bimaram.blogfa.com

عشق بی مرام - بخند!!!

http://bimaram.blogfa.com/post-48.aspx

به چه میخندی تو؟ به مفهوم غم انگیز جدایی؟ به شکست دل من یا به پیروزی خویش؟ به چه میخندی تو؟ به نگاهم که چه مستانه تو را باور کرد؟ یا به افسونگری چشمانت که مرا سوخت و خاکستر کرد؟ به چه میخندی تو؟ به دل ساده ی من میخندی. که دگر تا به ابد نیز به فکر خود نیست؟ نوشته شده در شنبه سی ام بهمن ۱۳۸۹ساعت 0:12 توسط A&M. می روم اما بدان یک سنگ هم خواهد شکست. آنچنان که تارو پود قلب من از هم گسست. می روم با زخم هایی مانده از یک سال سرد. آن همه برفی که آمد آشیانم را شکست. می روم اما نگویی بی وفا بود و نماند. حرف های خیس .

bimaram.blogfa.com

عشق بی مرام

http://bimaram.blogfa.com/8910.aspx

روح تبدار مرا پاشويه كن. اي ابر بهاري مويه كن. هم تو ميداني چه مشكل ميبرم. اين گران باري كه بر دل ميبرم. اي ياران دلم از دست رفت. هستيام در پاي آن سرمست رفت. عاشق شبهاي تنهايي منم. انتهاي هر چه رسوايي منم. بارها با ماه خلوت كردهام. بارها با لاله صحبت كردهام. روح من با عشق عنابي تر است. فكر من از آسمان ، آبي تر است. پيش پاي عشق زانو ميزدم. من سر هر كوچه يا هو ميزدم. گل به گل داغ است كتف شعر من. از شقايق رو گرفتن مشكل است. با جدايي خو گرفتن مشكل است. او مرا يك باغ بيپروانه كرد. شوخ چشمست و دلم در بند اوست.