86shimi.blogfa.com

sayehayelarzan.blogfa.com

سایه های گم شده

http://sayehayelarzan.blogfa.com/9205.aspx

سایه های گم شده. شاید این من نیستم که مینویسم این سایه ی من است که قصه ی زندگی مرا مینویسد. شعری از فروغ فرخزاد همراه با صدای خودش. دانلود با صدای فروغ فرخزاد. در آستانه فصلي سرد. در ابتداي درک هستي آلوده ي زمين. و يأس ساده و غمناک اسمان. و ناتواني اين دستهاي سيماني . زمان گذشت و ساعت چهار بار نواخت. ساعت چهار بار نواخت. امروز روز اول دي ماه است. من راز فصلها را ميدانم. و حرف لحظه ها را ميفهمم. نجات دهنده در گور خفته است. و خاک ، خاک پذيرنده. زمان گذشت و ساعت چهار بار نواخت. در کوچه باد ميآمد. آن شعله ها...

sayehayelarzan.blogfa.com

سایه های گم شده - به مناسبت سالگرد زلزله اذربایجان

http://sayehayelarzan.blogfa.com/post-70.aspx

سایه های گم شده. شاید این من نیستم که مینویسم این سایه ی من است که قصه ی زندگی مرا مینویسد. به مناسبت سالگرد زلزله اذربایجان. کودکم مادرت تشر میزد. منضیط باش و پاک بازی کن دیگر اینجا کسی مزاحم نیست. تا دلت خواست خاک بازی کن. نوشته شده در سه شنبه بیست و دوم مرداد ۱۳۹۲ساعت 5:17 توسط نامعلوم. راه رفتن در خواب! آخرین قطره ی خون. صدای مرگ می آید. شعری از فروغ فرخزاد همراه با صدای خودش. به مناسبت سالگرد زلزله اذربایجان. Design By : RoozGozar.com. حسین جان ( عشق جهنمی). پایگاه جامعی از مجلات شیمی آلی.

sayehayelarzan.blogfa.com

سایه های گم شده - راه رفتن در خواب!!

http://sayehayelarzan.blogfa.com/post-80.aspx

سایه های گم شده. شاید این من نیستم که مینویسم این سایه ی من است که قصه ی زندگی مرا مینویسد. راه رفتن در خواب! از این میترسم که ازدواج مثل مدرسه رفتن باشه! یادته وقتی کوچیک بودی هی میگفتی پس من کی میرم مدرسه؟ هفته اول که گذشت میگی وای من تا کی باید برم مدرسه میگن 17 سال دیگه! و بعدش میگی وای نه! والدینم 40 ساله که با همن اره این یعنی . اره ولی خیلی طولانیه! تازه اگه شانس میاورد ن! میگفتن اینا کی با هم ازدواج کردن؟ وقتی تو قنداق بودن؟ چون من ازدواج بچه ها رو تایید نمیکنم! تا حالا در موردش فک کردین؟

sayehayelarzan.blogfa.com

سایه های گم شده - توهم عشق

http://sayehayelarzan.blogfa.com/post-73.aspx

سایه های گم شده. شاید این من نیستم که مینویسم این سایه ی من است که قصه ی زندگی مرا مینویسد. چیزی به نام عشق وجود ندارد! بیشتر یک حس است که متولد میشود آن هم توسط خودمان خواسته یا ناخواسته! و بعد اسمش راا عشق میگذاریم. بزرگ که شد نافرمان میشود اذیتمان میکند و آخر سر میفرستدمان خانه سالمندان و ما با چشمانی کم سو و منتظر معجزه میخواهیم! نوشته شده در یکشنبه هفتم مهر ۱۳۹۲ساعت 22:17 توسط نامعلوم. راه رفتن در خواب! آخرین قطره ی خون. صدای مرگ می آید. شعری از فروغ فرخزاد همراه با صدای خودش. حسین جان ( عشق جهنمی).

sayehayelarzan.blogfa.com

سایه های گم شده - بوی شعر من

http://sayehayelarzan.blogfa.com/post-71.aspx

سایه های گم شده. شاید این من نیستم که مینویسم این سایه ی من است که قصه ی زندگی مرا مینویسد. در گوشم نالیدند که :. خبر داری آن ابر . بر تو حسادت میکند! و من پنجره را که باز کردم . آمد و تمام اشکهایم را . علیرضا امیرخیزی(شخم بر ذهن سوخته). نوشته شده در پنجشنبه بیست و چهارم مرداد ۱۳۹۲ساعت 10:22 توسط نامعلوم. راه رفتن در خواب! آخرین قطره ی خون. صدای مرگ می آید. شعری از فروغ فرخزاد همراه با صدای خودش. به مناسبت سالگرد زلزله اذربایجان. Design By : RoozGozar.com. حسین جان ( عشق جهنمی). بچه های شیمی محض86.

sayehayelarzan.blogfa.com

سایه های گم شده - باور زندگی

http://sayehayelarzan.blogfa.com/post-78.aspx

سایه های گم شده. شاید این من نیستم که مینویسم این سایه ی من است که قصه ی زندگی مرا مینویسد. میشویم و به اسم زندگی دوباره. چه کسی باور زندگی. را در ما به وجود می آورد؟ هر روز که به این قضیه فکر میکنم. ترس عجیبی وجودم را میگیرد. نکند همه اش فریب. از آمدنم نبود گردون را سود؟ وز رفتن من جاه و جلالش نفزود. وز هیچ کسی نیز به گوشم نشنود کین آمدن و رفتنم از بهر چه بود. ما برای اجبار زندگی میکنیم؟ یا برای اثبات ناتوانی مان؟ صدای پای مرگ را همیشه پشت سرمان حس میکنیم چرا ادامه میدهیم؟ و در آخر چه با خود میبریم؟

sayehayelarzan.blogfa.com

سایه های گم شده

http://sayehayelarzan.blogfa.com/9202.aspx

سایه های گم شده. شاید این من نیستم که مینویسم این سایه ی من است که قصه ی زندگی مرا مینویسد. بچه های بزرگ سال. باور هایم خنده دار است بعضیهایشان تلخ! من یک جوان 24 ساله هستم. زمانی که فکر نمیکنم لحطه ای بیش نبود یا بود آدمی را که 24 سال داشت فرد بزرگ و فردی دارای اراده میدانستم اما مثل بچه هایی که در تخیلاتشان خود را جای دیگری میگذارند من هم انگار خودم را یک پسر 24 ساله تصور میکنم اما هیچ چیز آنگونه که من فکر میکردم نیست! شاید هم از جیبم یک آدمس بهشان دادم! از این همه حصار بیزارم! راه رفتن در خواب! من برا...

sayehayelarzan.blogfa.com

سایه های گم شده - زندگی باردار

http://sayehayelarzan.blogfa.com/post-76.aspx

سایه های گم شده. شاید این من نیستم که مینویسم این سایه ی من است که قصه ی زندگی مرا مینویسد. میخواستم بخوابم اما صدای هق هق زنی هر شب در کوچه ی پشتی اتاقم توی اتاق. تاریکم میپیچد. هر بار که به کوچه میروم اثری از هیچ کس نیست انگار خیالاتی شده ام شاید. عقل درباره شیون های یک زن هیچ وقت صدق نمیکند فقط ناله های بی جا. و فریبنده است. همیشه اینگونه بوده است. همیشه رفیب گریه هایمان را میخوریم همیشه شک. میکنیم به کوجه ی تاریک و به احساسی که که شاید در آن کوچه ی تاریک جان میدهد. جیغ میزند و من متولد میشوم!

sayehayelarzan.blogfa.com

سایه های گم شده

http://sayehayelarzan.blogfa.com/9112.aspx

سایه های گم شده. شاید این من نیستم که مینویسم این سایه ی من است که قصه ی زندگی مرا مینویسد. جالب بود گفتم شمام ببینین. اگه کسی بهت گفت دوس ت دارم. این معنی نیست که ک س دیگه ای را دوست ندارد. نوشته شده در پنجشنبه دهم اسفند ۱۳۹۱ساعت 1:39 توسط نامعلوم. راه رفتن در خواب! آخرین قطره ی خون. صدای مرگ می آید. شعری از فروغ فرخزاد همراه با صدای خودش. به مناسبت سالگرد زلزله اذربایجان. Design By : RoozGozar.com. حسین جان ( عشق جهنمی). پایگاه جامعی از مجلات شیمی آلی. بچه های شیمی محض86. Perkin Transactions مجله 1.

sayehayelarzan.blogfa.com

سایه های گم شده

http://sayehayelarzan.blogfa.com/9303.aspx

سایه های گم شده. شاید این من نیستم که مینویسم این سایه ی من است که قصه ی زندگی مرا مینویسد. میشویم و به اسم زندگی دوباره. چه کسی باور زندگی. را در ما به وجود می آورد؟ هر روز که به این قضیه فکر میکنم. ترس عجیبی وجودم را میگیرد. نکند همه اش فریب. از آمدنم نبود گردون را سود؟ وز رفتن من جاه و جلالش نفزود. وز هیچ کسی نیز به گوشم نشنود کین آمدن و رفتنم از بهر چه بود. ما برای اجبار زندگی میکنیم؟ یا برای اثبات ناتوانی مان؟ صدای پای مرگ را همیشه پشت سرمان حس میکنیم چرا ادامه میدهیم؟ و در آخر چه با خود میبریم؟