880.blogfa.com

biyabanemah.blogfa.com

زشت و زیبا - شاید اینبار خدا...

http://www.biyabanemah.blogfa.com/post-14.aspx

خاطرات, نوشته های پراکنده , شعر. كس درد دل درخت را گوش نكرد. با باغ بهار را هم آغوش نكرد. با اين همه باز هم دم باران گرم. يك لحظه بهار را فراموش نكرد. نوشته شده در یکشنبه ۱۳۸۸/۰۶/۲۹ساعت 4:15 توسط میلاد. هیچ دردی به غیر از زبان روح آدمیزاد را نمی خورد,دوست من. They Calls Me Nobody.

biyabanemah.blogfa.com

زشت و زیبا

http://www.biyabanemah.blogfa.com/8808.aspx

خاطرات, نوشته های پراکنده , شعر. به درد بر سر فریاد شد,نمرد ولی. کسی که می رود از یاد شد,نمرد ولی. همیشه همسفر نیمه راه بود,قبول. به پای عشق تو فرهاد شد,نمرد ولی. سیاه چشم تو را شب به شب کشید. به چشمهای تو معتاد شد,نمرد ولی. بهار,دفتر شاعر کنار پنجره ماند. و شعر همسفر باد شد,نمرد ولی. پرنده شد شاعر,آسمان چشم تو را. بهار,از قفس آزاد شد,نه,مرد ولی. نوشته شده در چهارشنبه ۱۳۸۸/۰۸/۲۰ساعت 15:38 توسط میلاد. هیچ دردی به غیر از زبان روح آدمیزاد را نمی خورد,دوست من. They Calls Me Nobody.

biyabanemah.blogfa.com

زشت و زیبا - باز هم کودکانه

http://www.biyabanemah.blogfa.com/post-13.aspx

خاطرات, نوشته های پراکنده , شعر. يكروز مداد خوشگلم رادزديد /. كم كم همه وسايلم را دزديد /. سارا كه انار داشت با دارا رفت /. دفترچه ي كاهي دلم را دزديد /. خود كار سه رنگ قابلت مال خودت. دفترچه ي مشق خوشگلت مال خودت! دفترچه ي كاهي دلم را پس ده! اصلا همه ي وسايلت مال خودت. خودكار سه رنگ قابلم را نبري! دفترچه ي مشق خوشگلم را نبري! من با تو سر نيمكت زندگي ام /. عمريست مواظبم دلم را نبري! نوشته شده در یکشنبه ۱۳۸۸/۰۶/۲۹ساعت 4:7 توسط میلاد. هیچ دردی به غیر از زبان روح آدمیزاد را نمی خورد,دوست من.

biyabanemah.blogfa.com

زشت و زیبا

http://www.biyabanemah.blogfa.com/9001.aspx

خاطرات, نوشته های پراکنده , شعر. نوشته شده در پنجشنبه ۱۳۹۰/۰۱/۰۴ساعت 1:31 توسط میلاد. هیچ دردی به غیر از زبان روح آدمیزاد را نمی خورد,دوست من. They Calls Me Nobody.

biyabanemah.blogfa.com

زشت و زیبا - مرد ولی

http://www.biyabanemah.blogfa.com/post-18.aspx

خاطرات, نوشته های پراکنده , شعر. به درد بر سر فریاد شد,نمرد ولی. کسی که می رود از یاد شد,نمرد ولی. همیشه همسفر نیمه راه بود,قبول. به پای عشق تو فرهاد شد,نمرد ولی. سیاه چشم تو را شب به شب کشید. به چشمهای تو معتاد شد,نمرد ولی. بهار,دفتر شاعر کنار پنجره ماند. و شعر همسفر باد شد,نمرد ولی. پرنده شد شاعر,آسمان چشم تو را. بهار,از قفس آزاد شد,نه,مرد ولی. نوشته شده در چهارشنبه ۱۳۸۸/۰۸/۲۰ساعت 15:38 توسط میلاد. هیچ دردی به غیر از زبان روح آدمیزاد را نمی خورد,دوست من. They Calls Me Nobody.

biyabanemah.blogfa.com

زشت و زیبا

http://www.biyabanemah.blogfa.com/8903.aspx

خاطرات, نوشته های پراکنده , شعر. در حلقه های سیگار. حلقه هایی آرام میان زمان و آسمان. و کام آخر که حتی قدرت حلقه شدن را هم ندارد. و من سردرگم در خاکستری نرم. و عشق پیچیده در. و محو در من. نوشته شده در شنبه ۱۳۸۹/۰۳/۲۹ساعت 14:33 توسط میلاد. هیچ دردی به غیر از زبان روح آدمیزاد را نمی خورد,دوست من. They Calls Me Nobody.

biyabanemah.blogfa.com

زشت و زیبا

http://www.biyabanemah.blogfa.com/8807.aspx

خاطرات, نوشته های پراکنده , شعر. هر از گاهی پیاده رو. هر از گاهی تنهایی هر از گاهی بارانی که نمی بارد. هر از گاهی عشق هر از گاهی درختهای خشکیده. هر از گاهی چای ، قند. سيگار چه زود تمام ميكند. تلخي طعمش را ميگويم،لحظه هايي رقم مي زند. كه فقط از من سر ميزند،نه خياباني كه در ان قدم ميزنم. هر از گاهي كودكي،آب،دريا. چه زيبا بود دختركي كه نجاتش دادم. ساعتي كه بر دستم بسته شده:. حكايت از نبض آرامي ميكند كه در انتظار رويايي ديگر خوابيده. هر از گاهي زنجير،پلاك،شماره. و جسدي كه سالهاست جان مي كند. هر از گاهي آب،.

biyabanemah.blogfa.com

زشت و زیبا - سپري شده

http://www.biyabanemah.blogfa.com/post-17.aspx

خاطرات, نوشته های پراکنده , شعر. هر از گاهی پیاده رو. هر از گاهی تنهایی هر از گاهی بارانی که نمی بارد. هر از گاهی عشق هر از گاهی درختهای خشکیده. هر از گاهی چای ، قند. سيگار چه زود تمام ميكند. تلخي طعمش را ميگويم،لحظه هايي رقم مي زند. كه فقط از من سر ميزند،نه خياباني كه در ان قدم ميزنم. هر از گاهي كودكي،آب،دريا. چه زيبا بود دختركي كه نجاتش دادم. ساعتي كه بر دستم بسته شده:. حكايت از نبض آرامي ميكند كه در انتظار رويايي ديگر خوابيده. هر از گاهي زنجير،پلاك،شماره. و جسدي كه سالهاست جان مي كند. هر از گاهي آب،.

biyabanemah.blogfa.com

زشت و زیبا

http://www.biyabanemah.blogfa.com/8801.aspx

خاطرات, نوشته های پراکنده , شعر. بعد از خیلی وقت . نوشته شده در یکشنبه ۱۳۸۸/۰۱/۰۲ساعت 15:15 توسط میلاد. هیچ دردی به غیر از زبان روح آدمیزاد را نمی خورد,دوست من. They Calls Me Nobody.