898.blogfa.com

entehayetanhai.blogfa.com

شعر

http://www.entehayetanhai.blogfa.com/9008.aspx

باز بوی باورم خاکستريست. واژه های دفترم خاکستريست. پيش از اينها حال ديگر داشتم. هر چه می گفتند باور داشتم. پير ها زهر هلاهل خورده اند. عشق ورزان مهر باطل خورده اند. باز هم بحث عقيل و مرتضاست. آهن تفتيدۀ مولا کجاست. نه فقط حرفی از آهن مانده است. شمع بيت المال روشن مانده است. با خودم گفتم تو عاشق نيستی. آگه از سر شقايق نيستی. غرقه در دريا شدن کار تو نيست. شيعه ی مولا شدن کار تو نيست. در صفوف ايستاده بر نماز. ابن ملجمها فراوانند باز. دستها را باز در شبهای سرد. ها کنيد ای کودکان دوره گرد. کل کل دخترا و پسرا.

entehayetanhai.blogfa.com

شعر -

http://www.entehayetanhai.blogfa.com/post-10.aspx

نوشته شده در پنجشنبه بیست و یکم مهر ۱۳۹۰ساعت 20:12 توسط سایلنت. طلوع غم انگیز# غروب دل انگیز. ﾟ Ho ho chi chiiii ﾟ * . *. کل کل دخترا و پسرا. غریبه ای در شهر. قلب سوت و کور. دانلود تمام آهنگ های شاهین نجفی. فزایش پیج رنک گوگل. ایلده من زورو ام. آیا به دنبال بازدید کننده برای وبلاگ یا سایت خود هستید؟ در مورد همه چیزها. سکوتی به تلخی زهرمار.

entehayetanhai.blogfa.com

شعر - گله به خدا

http://www.entehayetanhai.blogfa.com/post-16.aspx

یکی پیدا نمیشه برسونه صدای ما. ناله و ضجه ی دلو گله کنه به اون خدا. میخوام بگه به اون خدا چرا شکسته دله ما. خون میچکه از تو چشام دارم می میرم به خدا. میگن لیاقتم بوده هر چی شده حقم بوده. یکی بگه به اون خدا چی بود آخه گناه ما. میگن که قسمتم بوده تقدیر و سرنوشت بوده. یکی بگه به اون خدا قسمتم چرا تلخ بوده. خنده ی روی لبمو عشقه درون قلبمو. ازم گرفتشون خدا احساسه توی دلمو. اون قده تنها شدمو کسی نیست دور و برمو. غم و غصه ی دلو گله کنه به اون خدا. تنهایی و دربدری بخت سیاه من بوده. طلوع غم انگیز# غروب دل انگیز.

entehayetanhai.blogfa.com

شعر - تقدیم به عاشقان به معشوق نرسیده

http://www.entehayetanhai.blogfa.com/post-11.aspx

تقدیم به عاشقان به معشوق نرسیده. قسمت اين بود که من با تو معاصر باشم. تا در اين قصه ی پر حادثه حاضر باشم. حکم پيشانی ام اين بود که تو گم شوی و. من به دنبال تو يک عمر مسافر باشم. تو پری باشی و تا آنسوی دريا بروی. من به سودای تو يک مرغ مهاجر باشم. قسمت اين بود ، چرا از تو شکايت بکنم؟ يا در اين قصه به دنبال مقصر باشم؟ شايد اينگونه خدا خواست مرا زجر دهد. تا برازنده ی اسم خوش شاعر باشم. شايد ابليس تو را شيطنت آموخت که من. در پس پرده ی ايمان به تو کافر باشم. دردم اين است که بايد پس از اين قسمتها. قلب سوت و کور.

entehayetanhai.blogfa.com

شعر - روزگار بی پناهی

http://www.entehayetanhai.blogfa.com/post-8.aspx

در کنار آفتابم من در این شبهای تاریک. در میان مرغزاری گم شده در راه باریک. دورها را می توانم با خیالاتم ببینم. با هوایی نیمه ابری با قراری گاه نزدیک. شبهه باران می کنم هر عابری را در خیابان. زیر چتر خاطراتی مرده از آوار تفکیک. مرگ بر آشفتگی ها زنده بادا مردگی ها. از تماشای دقایق بارش یکریز تاک. کرم شب تابی که دارد راه و رسم زندگی را. می نویسد روی ظلمت با هزاران باور نیک. گاه چشمک می زند از دور تا دور. می شود از خنده ی او خنده ی الله تحریک. من در این گمگشتگی ها بی تو بارانی ترینم. کل کل دخترا و پسرا.

entehayetanhai.blogfa.com

شعر

http://entehayetanhai.blogfa.com/9101.aspx

یکی پیدا نمیشه برسونه صدای ما. ناله و ضجه ی دلو گله کنه به اون خدا. میخوام بگه به اون خدا چرا شکسته دله ما. خون میچکه از تو چشام دارم می میرم به خدا. میگن لیاقتم بوده هر چی شده حقم بوده. یکی بگه به اون خدا چی بود آخه گناه ما. میگن که قسمتم بوده تقدیر و سرنوشت بوده. یکی بگه به اون خدا قسمتم چرا تلخ بوده. خنده ی روی لبمو عشقه درون قلبمو. ازم گرفتشون خدا احساسه توی دلمو. اون قده تنها شدمو کسی نیست دور و برمو. غم و غصه ی دلو گله کنه به اون خدا. تنهایی و دربدری بخت سیاه من بوده. طلوع غم انگیز# غروب دل انگیز.

entehayetanhai.blogfa.com

شعر - فاصله....

http://www.entehayetanhai.blogfa.com/post-13.aspx

فاصله يه حرف ساده ست بين ديدن و نديدن. بگو صرفه با کدومه شنيدن يا نشنيدن. ما ميخواستيم از درختا کاغذ و قلم بسازيم. بنويسيم تا بمونيم پشت سايه جون نبازيم. آينه ها اونجا نبودن تا ببينيم که چه زشتيم. رودرخت با نوک خنجر زنده باد درخت نوشتيم. زنگ خوش صدای تفريح واسمون زنگ خطر شد. همه ی چوبای جنگل دسته ی تيغ تبر شد. اگه حرفم و شنيدی جنگل و نده به پاييز. کاری کن درخت باغچه تن نده به خنجر تيز. با جوونه ها يکی شو قد بکش نگو که سخته. جنگل تازه به پا کن هر يه آدم يه درخته. طلوع غم انگیز# غروب دل انگیز. قلب سوت و کور.

entehayetanhai.blogfa.com

شعر

http://www.entehayetanhai.blogfa.com/9006.aspx

مدامم مست میدارد، نسیم جعد گیسویت. خرابم میکند هردم، فریب چشم جادویت. اگر خواهی که جاویدان جهان یکسر بیارائی. صبا را گو که بردارد زمانی برقع از رویت. و گر رسم فنا خواهی که از عالم بر اندازی. بر افشان تا فرو ریزد هزاران جان ز هر مویت. من و باد صبا مسکین دو سرگردان بی حاصل. من از افسون چشمت مست و او از بوی گیسویت. نوشته شده در جمعه یازدهم شهریور ۱۳۹۰ساعت 21:16 توسط سایلنت. جز وصالت ز خداوند تمن ا نكنم. عاشقم عاشق روي تو و حاشا نكنم. شمع رويت بفروزد شبي ا ر محفل من. همچو پروانه بسوزم پ ر و پروا نكنم. یاد من...

entehayetanhai.blogfa.com

شعر

http://www.entehayetanhai.blogfa.com/9009.aspx

من از رگبار هذیان در تب پاییز می ترسم. از این اسطوره های از تهی لبریز می ترسم. به شب تندیس هایی دیدم از تاریخ شمع آجین. به صبح از خوابگرد روح وهم انگیز می ترسم. برایم آنقدر از گزمه های شهر شب گفتند. کزین همسایگان از سایه ی خود نیز می ترسم. حقیقت واژه ی تلخیست در قاموس ناپاکان. من از نقش حقیقتهای حلق آویز می ترسم. نمی ترسند از ما و من، این تاراجگر مردم. به تاراج آمدند ،این ناکسان ، برخیز، می ترسم. نوشته شده در چهارشنبه سی ام آذر ۱۳۹۰ساعت 23:11 توسط سایلنت. طلوع غم انگیز# غروب دل انگیز. کل کل دخترا و پسرا.