8s8m8sm.persianblog.ir

ghazaletaze.persianblog.ir

غزل تازه

http://ghazaletaze.persianblog.ir/post/130

می خواهمت چنان که شب خسته خواب را. می جویمت چنان که لب تشنه آب را. محو توام چنان که ستاره به چشم صبح. یا شبنم سپیده دمان آفتاب را. بی تابم آنچنان که درختان برای باد. یا کودکان خفته به گهواره تاب را. بایسته ای چنان که تپیدن برای دل. یا آنچنان که بال پریدن عقاب را. حتی اگر نباشی ،می آفرینمت. چونان که التهاب بیابان سراب را. ای خواهشی که خواستنی تر ز پاسخی. با چون تو پرسشی چه نیازی جواب را. تگ ها : وبلاگ. پروفایل مدیر : سمن. چهارشنبه ٢٧ دی ،۱۳۸٥. شنبه ۱۸ آذر ،۱۳۸٥. سهشنبه ۳٠ آبان ،۱۳۸٥. پنجشنبه ٢٥ آبان ،۱۳۸٥.

ghazaletaze.persianblog.ir

پرشین بلاگ - غزل تازه

http://ghazaletaze.persianblog.ir/tag/پرشین_بلاگ

ز باغ پيرهنت چون دريچه ها وا شد. بهشت گمشده پشت دريچه پيدا شد. رها زسلطه ي پاييز در بهار اتاق. گلي به نام تو در بازوان من وا شد. به ديدن تو همه ذره هاي من شد چشم. و چشم ها همه سر تا به پا تماشا شد. تمام منظره پوشيده از تو شد يعني. جهان به چشم دل من دوباره زيبا شد. زمانه ريخت به جامم هر آنچه تلخانه. به نام تو كه در آميختم گوارا شد. فرشته ها تو و من را به نشان دادند. ميان زهره و ماه از تو گفتگو ها شد. تنت هنوز به اندازه اي لطافت داشت. كه گل در آينه از ديدنش شكوفا شد. شتاب خواستنت اينچنين كه مي بالد. زيباتر...

ghazaletaze.persianblog.ir

غزل تازه

http://ghazaletaze.persianblog.ir/post/136

ز باغ پيرهنت چون دريچه ها وا شد. بهشت گمشده پشت دريچه پيدا شد. رها زسلطه ي پاييز در بهار اتاق. گلي به نام تو در بازوان من وا شد. به ديدن تو همه ذره هاي من شد چشم. و چشم ها همه سر تا به پا تماشا شد. تمام منظره پوشيده از تو شد يعني. جهان به چشم دل من دوباره زيبا شد. زمانه ريخت به جامم هر آنچه تلخانه. به نام تو كه در آميختم گوارا شد. فرشته ها تو و من را به نشان دادند. ميان زهره و ماه از تو گفتگو ها شد. تنت هنوز به اندازه اي لطافت داشت. كه گل در آينه از ديدنش شكوفا شد. شتاب خواستنت اينچنين كه مي بالد.

ghazaletaze.persianblog.ir

به ياد نوذر ژرنگ.شاعر تازه از دست رفته - غزل تازه

http://ghazaletaze.persianblog.ir/post/126

به ياد نوذر ژرنگ.شاعر تازه از دست رفته. نو بهار است و می آباد و. صبا گل بیز است. چه کنم با جگر خاک که ماتم خیز است؟ خنده ی باد در این کاسه ی گل گوش مرا. چون صدای جرس قافله ی چنگیز است. داغ من تازه مکن،دم مزن از دولت باغ. سرخ از سیلی ایام رخ پاییز است. بال و پر در نفس صبح دروغین مگشا. سخن مدعیان صافی درد آمیز است. جانب ایثار فرو مگذارید. تیغ او تشنه ی غمهای بلا آویز است. زیر شمشیر غمش رقص کنان باید رفت". چند پرهیز از آن فتنه که بی پرهیز است؟ از جان به علاج دل ویران برخیز. تگ ها : وبلاگ. پروفایل مدیر : سمن.

ghazaletaze.persianblog.ir

ليله الرغايب - غزل تازه

http://ghazaletaze.persianblog.ir/post/123

دوستان خوبید.خوشید ،سلامتید.ایام به کام است.از تعطیلات تابستانی چه خبر؟ خوش که می گذره.الهی شکر. . من اومدم امروز بدون غزل به روز کنم.آخه داریم به سه ماه عزیز نزدیک می شیم.ماه رجب،ماه شعبان و در آخر هم ماه رمضان. اولی ماه علی(ع) ،دومی ماه پیامبر(ص) و سومی ماه خودشه.ماه ماه آسمونها.ماه خدا . . تو این سه ماه واسه بنده هایی مثل من بهانه های زیادی پیدا می شه واسه تقرب و بر آورده شدن حاجت ها.و یکی از اون بهانه ها ،بهنه ی زیبایی است به نام"لیله الرغائب"یا به تعبیر فرزاد حسنی تو برنامه ی کوله پشتی،شب آرزوها.

ghazaletaze.persianblog.ir

غزل تازه

http://ghazaletaze.persianblog.ir/post/134

ای ناز تو تا نيمه ی پاييز رسيده! ای سرخ لبت با می لبريز رسيده! زلف تو هواخواه کدامين شب ابری ست. کاين گونه پريشان و غم انگيز رسيده؟ زيباتر از آنی که رهايت کنم،اما. دير آمده ای، دوره ی پرهيز رسيده. جان و تن من امت پيغمبر دردند. بر من دم ويرانگر چنگيز رسيده. ای قونيه تا بلخ به غوغای تو مشغول. بشتاب، که شمس تو به تبريز رسيده. کم گريه کن،آتش زدن باغ گناه است. ای سرخی چشم تو به پاييز رسيده! لبخند بزن،لب که به هم می زنی انگار. يک سوره ی زيبا به خطی ريز رسيده. تگ ها : وبلاگ. پروفایل مدیر : سمن. شنبه ۱۸ آذر ،۱۳۸٥.

ghazaletaze.persianblog.ir

غزل تازه

http://ghazaletaze.persianblog.ir/post/135

برابر مني اما مجال دم زدنت نيست. خموشي ات همه فرياد و خود به لب سخنت نيست. چه ستم كرده اي به خويش كه ديگر. چنان گذشته شيرين لبي شكر شكنت نيست. هوا چرا همه بوي فراق مي دهد امروز. تو تا هميشه گر از من سر جدا شدنت نيست؟ هميشه راه دل از تن جداست در سفر جان. دلت مراست-تو خود گفته اي-اگر بدنت نيست. نداشته باشم تو را كه در نظر من. سعادتي به جهان،مثل دوست داشتنت نيست. من و تو هر دو جدا از هميم و هر دو بر انيم. كه يار غير تو ام نه،كه يار غير منت نيست. هميشه هاي مشامم شميم زلف تو دارد. زنده ياد حسين منزوي.

ghazaletaze.persianblog.ir

غزل تازه

http://ghazaletaze.persianblog.ir/post/121

تنها اگر به خلوت رویا نشسته ام. شادم که با خیال تو تنها نشسته ام. سیمرغ وار بر قلل قاف آرزو. پنهان زچشم مردم دنیا نشسته ام. چون باغبان به پای تو ای غنچه ی مراد. در بوستان عمر ،شکیبا نشسته ام. شاهین اوج همتم اما به حکم عشق. پیش کبوتری به تمنا نشسته ام. با داغ سینه سوز به دامان زندگی. مانند لاله در دل صحرا نشسته ام. دارم دلی شکسته و موجی ز اشک و خون. با قایق شکسته به دریا نشسته ام. مخند به بخت سیاه من. خالم که روی چهره ی زیبا نشسته ام. عمرم گذشت و سختی جان را نگر که باز. در انتظار طلعت فردا نشسته ام.

ghazaletaze.persianblog.ir

غزل تازه

http://ghazaletaze.persianblog.ir/post/119

بی حرمتی به ساخت خوبان قشنگ نیست. باور کنید پاسخ آیینه سنگ نیست. سوگند می خورم به مرام پرندگان. در عرف ما سزای پریدن تفنگ نیست. با برگ گل نوشته هب دیوار باغ ما. وقتی بیا که حوصله ی غنچه تنگ نیست. در کارگاه رنگرزان دیار ما. رنگی برای پوشش آثار ننگ نیست. از بردگی،مقام بلالی گرفته اند. در مکتبی که عزت انسان به رنگ نیست. دارد بهار می گذرد با شتاب عمر. فرصت پلکی درنگ نیست. وقتی که عاشقانه بنوشی پیاله را. فرقی میان طعم شراب و شرنگ نیست. تنها یکی به قله ی تاریخ می رسد. هر مرد پا شکسته که تیمور لنگ نیست!

ghazaletaze.persianblog.ir

غزل تازه

http://ghazaletaze.persianblog.ir/post/131

با غزلهای تو یک مرد خودش را ترکاند. و به اندازه ی خالی شدنش اشک چکاند. چقدر زود مرا پیر تر از من کردی. هیچ کس مثل تو این عقربه ها را ندواند. سایه ای پشت زلال آبی چشمانت بود. که به اندازه ی یک قرن مرا می ترساند. رفته ای زیر سوالی که جوابش سخت است. چه کسی پشت در بسته تو را می خنداند. شبحی بود و کسی بود و همان نیمه ی شب. تو ندیدی که تب عشق مرا می لرزاند. یا چه بودست مراد وی از این ساختنم. که به اجبار تو را برد و مرا برگرداند. تگ ها : وبلاگ. پروفایل مدیر : سمن. چهارشنبه ٢٧ دی ،۱۳۸٥. شنبه ۱۸ آذر ،۱۳۸٥.